در چهارچوب جمجمه

حقیقت نیازمند انتقاد است ، نه ستایش - نیچه

۱۳۸۹/۰۲/۲۲

فقط یک متلک!

در اگوست (8) 2010 بازنویسی مختصری شد


اگر سابقه ی این نوشتار را نمیدانید و حال و حوصله دارید پیشنهاد میکنم پست های این برچسب را بخوانید: شادی صدر
یا حداقل این را باز هم صدر!

# روابط پیش از ازدواج
# روانشناسی جنسی
# زن و مرد
# شادی صدر
# متلک
در جواب خانم صدر که تمام مردان ایرانی را بلا استثنا به اتهام کاملن نادرست اعتیاد به متلگ گوئی افرادی سطحی و کوتاه نظر خواندند!

باید اعتراف کنم مرد، جنسی از نوع بشر است که به جنس مخالفش نه فقط به واسطه ی بوها ، رنگها ،صداها (عوامل فیزیکی) و یا رسیدن فصل تولید مثل (محدودیت زمانی) بلکه به واسطه ی حتی تصور یک موجود ظریف، یک موجود نیازمند حمایت و البته موجودی که میتواند مال خود کند متمایل میشود (محرکهای روانی).

گرچه نگاه جنسیتی (عبارت اختراعی فمنیستها برای انکار تفاوت جنسیت ها و یا تسخیف احساس جنسی مردها) حس غالب مردها در شبانه روز نیست ولی حس فعال در تمام لحظات زنده بودنش است و یک نگاه و یا یک کلام برای مشتعل کردن فضای ظاهرن سرد و تهی بین دو جنس کافیست.


ماجرا نیازمند جرقه ای است برای مشتعل کردن این حس یعنی احساسات جنسی

که این جرقه میتواند بسته به فرهنگ جامعه و فرهنگ شخص طرفین در گیر و سلیقه و ذوقشان فرم های گوناگونی بگیرد.
خوب یا بد ، سخیف یا برازنده در کشور ما (شاید!) فاحش تر از سایر بلاد متلک یک روش متداول بوده است.

اما داستان این روزها حکایت دیگری است.

امروزه متلک دیگر روش آبرو مندانه ی نیست! و از مد افتاده است !

روشی که پیشنهاد " بیا به غرایزمون سلام کنیم!" را با نهایت فروتنی به طرف می دهد و رسمن اعلام میکند:

" خوب این از من!
متلکی گفتم و چون یهودا که با لعن ابدی خود عیسی را به قداستی رساند، ننگ هرزه بودن و هیز بودن را خریدم! تا تو بدون هیچ هزینه ای تصمیم گیرنده باشی که خود را به آن راه بزنی و با بی رحمی این گذشتن از غرورم را چماق پستیم کنی و بر سرم بکوبی و یا با کلامی ، پیش بکشی آنچه با ژستی نجیبانه پس می زنی!"

امروزه شاید بشر بیشتر پذیرفته که غرائز جنسی را نمیتوان با انکار و لاپوشانی بی اثر ساخت و از همین روست که که دیگر مردها به جای متلک یک تک بوق کوچک میزنند و یا چراغی ، نیش ترمزی!

خوب! نمیدانم ؟ من که نه روش قدیمی را یاد گرفتم و نه روش جدید را می پسندم!

این روزها غریبه ها گویا باید توی یک لحظه تصمیم بگیرند که یا بی اعتنا از بغل هم بگذرند و یا مستقیم به طرف بستری مشترک برن !

اما گویا قدیمها موضوع با یک متلک کوچک شروع میشد ولی تا به جاهای باریک برسد کلی مغازله و حرفهائی داشت که شاید روزی یک مرد یا زنی که بوی فمنیستها حتی به مشامش نخورده باشد از سادگیش اعلام کند که میخواهد با جمع آوری این متلکها یک مجموعه از فلکولوریک مغازله پیش از معاشقه در فرهنگ ایران بنویسد و قبل از اینکه فمنیستها زنده زنده ! او را بخورند چند تا زن و مرد آگاه پیدا شود و حمایتش کنند تا ما از دست ندهیم مجموعه بزرگ و اغلب غیر تکراری متلکهائی رو که گویا خواص اضافه ای به جهت جبران معذوریتها و حجب حیاهای غیر منطقی جامعه ی ما دارد.

متلک ذاتن نتیجه ی فعل نا موجه متلک گفتن است اما همه ی اونهائی که گفتند و شنیدند آن را چون یک آزار جنسی نمیدانند که برای بعضی حتی همان متلکی که آنقدر مبتذل بنظر می آید که از سر حیا فقط می توانند در ذهنشان دوباره تکرارش کنند ; چه گوینده ها و چه شنوندگانشان ; بهترین کلامی است که در عمرشان گفتند و یا شنیدند .

براستی که در این صورت متلک فقط اسمن مفهوم یک سویه ی خود را دارد و تبدیل میشود به زبانی ویژه برای ایجاد تفاهمی مطلوب اما در معذوریتها محدود شده .

پس!
خدا کند هنوز هم پسرها و دخترها بلد باشند متلک بگویند و به راحتی هم از کنار متلکی که میشنوند نگذرند !

کسی چه میداند ؟ شاید اگر آن کتاب نوشته شود و همه چند تا متلک برای گفتن و چند جواب متلک برای تلافی کردن توی آستین شان داشته باشند آمار ازدواج بالا برود و سن ازدواج پائین بیاید!!!

شاید فقط یک متلک لازم باشد که ما را به سعادتی برساند که متلک را در این باب یک فعل مقدس بدانیم!

آیا می توانید یک متلکی که گفتید و یا شنیدید با پاسخی که داده اید و یا آرزو داشتید بدهید را  با ما شریک شوید؟

هیچ نظری موجود نیست: