در چهارچوب جمجمه

حقیقت نیازمند انتقاد است ، نه ستایش - نیچه

۱۳۸۹/۰۲/۲۷

اهریمن نگاران زن مرد!

# آنالیز دقیق پیام خانم صدر بدنبال یافتن حرفی حساب


مقاله خانم شادی صدر در امتداد بی تفاوتی سادیست وارشان (سادیستیک) از یک موضوع جدی مانند اغلب پدیده های اجتماعی ما به یک موضوع لوث شده و حتی به مثابه ی موضوعی برای مذاح و مزه پرانی کامنت گذارها تبدیل شده و کدام ایرانی آگاه ی نیست که نداند همین روحیه ی همه چیز را به سخره گرفتن است که ما را چنین زبون کرده.
کدام ملتی را می شناسید که در هر مقطع از تحولات ملی خویش درست همزمان با تندترین خطابه ها و مواضع که گاه واکنشی جهانی را علیه مان برمی انگیزد (مثل اشغال سفارت آمریکا) در نهایت سبک سری لطیفه و جوکی نیز بسازد و یا گاهی از سر مزاح عده ای خوش ذوق موضوع جک گفتن و به سخره گرفتن و جدی گرفتن در هم می آمیزد.
حال که ما هم ایرانی هستیم چرا همین جا فرض نکنیم که مثلن همان کسی که جهت تحمیق دوستش گفته بوده: اه نگاه عکس اما توی ماه افتاده! وقتی فردا شب در کوچه دیده همه دارند ماه را نگاه میکنند خودش هم حیرت زده دیده عجب مثل اینکه جدی جدی امام توی ماه است.

وه ! چه تاریخی مهلکی داشته ایم که به اجبار، آنقدر برای تسکین خشم فرو خورده و غرور جریحدار شده یمان  بهلول وار اندیشیده ایم و زندگی کرده ایم و  خود را به حماقت زده ایم  که دیگر امروز  در مواجهه با اظهاراتی  مانند هذیان نامه ی صدر فارغ از اینکه چه کسی ، با چه عباراتی ، با چه هدفی  و چه پیامی را می خواهد بگوید  کمی فضا سنجی کرده تصمیم میگیریم که به دسته ی مدافعین بپیوندیم و یا با اعتراض سرگرم شویم.
گوئی همه  نیک میدانیم که نه امام جمعه و نه شنوندگانش نه تنها اعتقادی به این چیزها ندارند بلکه هدف تکرار مکرراتی است برای گذراندن زمانی  که مقرر شده خطیبی  پولی بگیرد و در دو نوبت در فاصله ی دو عبادت بر طبق رسم بسیار قدیمی بعد از توصیه ی نماز گذاران به تقوا......


===============================
من که میدانم خانم صدر حرف را که سهل است نوشته را هم چیدمانی از نقطه های رنگی میداند و بس و دلیلی نمی بیند اگر مجموعه ی نقاط شبیه حروفی شد و آنها کلماتی ساختند و آن کلمات جملاتی که آن جملات معانی محیر العقول داشتند 
ما بخواهیم خودمان را برای چند نقطه کنارهم چیده شده ناراحت کنیم.
حال نمیدانم چرا وقتی کسی نوری که از بدن زنی منعکس می گردد و در فضا پراکنده میشود را اگر با عدسی چشمش روئ شبکیه ی آن متمرکز کند دنیا به آخر می رسد.
خوب به طریق اولی نه باید ارتعاشات ملوکولهای هوا را به صرف داشتن آهنگی شبیه کلماتی رکیک بالاخص که آنن از بین میرود جدی گرفت و نه تماس دست لختی به حتی باسن لختی! چرا که میشود ثابت کرد که هرگز تماسی به مفهومی که در ذهن داریم میان اجزاء اتمهای دست و باسن برقرار نمیگردد و فاصله ای بین لایه های آخر الکترونهای دست و باسن در هر شرایطی برقرار است.
 راستش دنیای خانمها که به طور یکطرفه ای متناقض است مثلن فریاد وا سنگسارا سر می دهند و در همان حال در آغوش دوست پسرشان در کمال خونسردی می گویند:
من که به شوهرم اعتماد دارم و اگر بفهمم خیانت کرده میکشمش؟!
البته نه همه ی خانمها!!!

اما من نمیخواهم ساده لوحانه فکر کنم که چون خانم صدری !  مقاله ای سراسر یاوه گفته باشد.
اجازه بدهید با اغماض و بدون ملا لغت بازی و در نهایت گشاده دستی سطر سطر مقاله را مورد مطالعه قرار دهیم.




یک سوزن به آقایان!
از خانم شادی صدر
آوریل 26, 2010 در 7:51 ب.ظ · طبقه بندی شده زیر یادداشتهای کوتاه



  1. داستانهای امام جمعه تهران و رابطه بین حجاب و زنا و زلزله، هنوز ادامه دارد. در آن سر دنیا دختری دانشجو، کمپین “ممه لرزه”(Boobquake) راه می اندازد و ایرانیان سراسر دنیا، در شبکه های خبری مختلف می ببینند که حرفهای امام جمعه تهران که هیچگونه ریشه منطقی و علمی ندارد، اسباب خنده مجریان و گزارشگرانشان شده است. “اهریمن انگاری” زنان و نسبت دادن تمامی بلایای آسمانی و زمینی، از زلزله و سیل گرفته تا جنگ و قحطی، نه تنها موضوع تازه ای نیست بلکه تاریخ درازی هم دارد. در همین سالهای اخیر، بنیادگرایان مذهبی در استان آچه اندونزی، زنان را مسبب “سونامی” دانستند، و واعظان الجرایزی هم هر بار که زلزله ای می آید آن را به رفتارهای نامناسب زنان ربط می دهند. در دنیای مسیحیان و یهودیان و هندوهای بنیادگرا هم اوضاع به همین منوال است.
  2. اما این یادداشت کوتاه نه درباره فرهنگ اهریمن انگاری زنان و نه رویکرد بنیادگرایان مذهبی به زن و بدن و ذهن زن است. این یادداشت کوتاه فقط برای تلنگر زدن به خودمان نوشته شده است؛ به مصداق سوزنی که باید به خودمان بزنیم در مقابل جوال دوزی که مثلا به حجت الاسلام صدیقی می زنیم. ارتباطی که امام جمعه تهران بین حجاب و رفتار زنان با زلزله برقرار کرده، با هیچ توجیه منطقی و علمی همخوانی ندارد اما بسیاری سیاستمداران، حتی بسیاری از روشنفکران و به تبع آنان، آدمهای عادی، بارها نسبتهایی به همین اندازه ضد زن، میان حجاب و رفتار زنان با ناهنجاری های عمومی برقرار کرده اند و هیچگاه این چنین از سوی جامعه مورد سرزنش یا تمسخر قرار نگرفته اند. منظور من در اینجا مسئولان دولت احمدی نژاد نیست که ارسال اس ام اسهای مستجهن از سوی زنان به همکاران مردانشان را از علل افزایش طلاق می دانند، یا روحانیون تندرویی که از روبنده، برای پاک کردن صورت مساله ای به نام زن دفاع می کنند. منظور من خود شما هستید، بله، خود شما، آقایان! همه کسانی که اظهارات امام جمعه تهران را خلاف قواعد علمی ثابت شده در مورد علل وقوع زلزله دانسته اید و در یک بعد از ظهر مطبوع بهاری، چای را که مادراتان، زنتان، خواهرتان یا حتی دوست دخترتان جلویتان گذاشته، هورت کشیده اید و مفرح شده از صحبتهای امام جمعه، زندگی و کارتان را ادامه داده اید بی آنکه حتی یک لحظه فکر کنید شما، خود شما نیز عضو همان باشگاهی هستید که امام جمعه تهران از بلندپایگان آن است! تعجب می کنید؟ می پرسید چرا؟ !
  3. همه ما زنان ایرانی، از همان سالهای اول زندگی مان، حداقل در راه مدرسه، اگر نه در خانه، آزار جنسی را که با متلکهای ظاهرا ساده شروع می شد و تا تعقیب و گریز، دستمالی و تهدید به تجاوز در کوچه های خلوت یا مکانهای خیلی شلوغ را تجربه کرده ایم. ترس از مردان، از نگاهشان و از اینکه دنبالت راه بیفتند، همواره فضای کوچه و خیابان را برای ما ناامن کرده است. و عاملان این آزار جنسی مدام، چه کسانی بودند؟ شما! بله، خود شما! به من نگویید که می توان در ایران پسری تازه به سن بلوغ رسیده بود و بزرگ و بالغ شد، بی آنکه حداقل یک بار به زنان متلک گفت؛ بی اغراق، این بخشی از روند بزرگ شدن برای مردان در ایران است. تجربه ای که بدون آن، مرد ایرانی، مرد نمی شود! و در عوض، در آن سوی دیگر، تذکرها و فشار مداوم خانوادگی، اجتماعی و سیاسی برای پوشاندن خود، و بیشتر پوشاندن خود، بدن خود، خنده های خود، شادابی و زیبایی کودکی و نوجوانی و جوانی خود و ذهن و تمایلات و خواسته های خود، بخشی از روند بزرگ شدن برای زنان در ایران است. روندی که اتفاقا شما آقایان، بله همین شما، حتی در آن هم سهیم هستید؛ حتی اگر نوجوانی بیش نباشید.
  4. لطفا یک بار هم که شده جلو آینه بایستید و از خود بپرسید: اولین باری که به دختری متلک گفتم کی بود؟ اولین باری که به خواهرم، یا حتی به مادرم، یا دخترخاله ام یا دوست دخترم گفتم روسریت را بکش جلو یا آرایش نکن جلوی هر مرد و نامرد غریبه کی بود؟ می بینید؟! شوخی بامزه ای نیست: شما همان مرد و نامرد غریبه اید که خیابان را برای خواهر و مادر و دختر دیگران ناامن می کنید و در عین حال، همان مرد محرمی هستید که زن و خواهر و مادرتان را بیشتر و بیشتر می پوشانید تا از مرد و نامردغریبه محفوظ بمانند و این عین همان کاری است که همان مرد و نامرد غریبه با زن و خواهر و مادر شما و زن و مادر و خواهر خودش به طور همزمان می کند! برایش هم توجیه دارید: مردها اینطوری اند! اصلا اینطوری به دنیا آمده اند! چشمشان دنبال زنهاست! هیزند! (و اغلب، با وجود وجه منفی که این صفت دارد، وقتی به مردان نسبت داده می شود، با تسامح عمومی مواجه می شود) و از آن طرف هم لابد مردها ناموس پرستند (و باز هم سرکوب زنان در خانه، جنبه ای مثبت می یابد)، اسلام گفته که خودت را بپوشان! و اگر روشنفکرتر باشی: من حال گشت ارشاد و آژان و آژان کشی ندارم یا حوصله حرف مردم را ندارم!
  5. خب امام جمعه فلک زده تهران هم که چیزی غیر از این نگفته که شما گفته اید و می گویید: گفته زنها، با بی حجابی شان فساد می آورند چون باعث می شوند مردها تحریک شوند. و فساد، زلزله می آورد. گیرم دومین جمله را شما اینطوری نمی گویید اما مثلا می گویید فساد چیز بدی است چون بی بندو باری می آورد و طلاق را زیاد می کند و انواع بلایای اجتماعی را دامنگیرمان می کند که کم از زلزله ندارد. و اگر نبود این توجیهات، چگونه دایره معیوب آزار جنسی روزانه زنان توسط مردان و افزایش فشار بر زنان برای رعایت حجاب و عفاف، در ظاهرا برای کم کردن آزار جنسی روزمره تداوم می یافت، بی آنکه اصل داستان دیده شود؟
  6. چگونه می توانیم به گشت ارشاد، به طرح گسترش فرهنگ عفاف و حجاب، به سخنان امام جمعه تهران که برای گشتهای ارشاد، پشتوانه ایدئولوژیک می سازد و…نقد داشته باشیم بی آنکه از خودمان بپرسیم چند بار نقش گشت ارشاد را در کنترل ذهن و بدن زنان زندگی مان بازی کرده ایم؟ چند بار با آزار جنسی زنان، با ساده پنداشتن عمل متداول متلک گویی، به بازتولید این تفکر که زن، یک سوژه جنسی است که اگر چون مرواریدی در صدف حفظ نشود، به یغما خواهد رفت کمک کرده ایم؟
  7. می بینید: این ما فمینیستها نیستیم که دنیا را به زن و مرد تقسیم می کنیم: دنیای ما کاملا و از قبل از اینکه به دنیا بیاییم، تقسیم شده است: شما متلک می گویید، ما متلک می شنویم، شما ما را در حجاب می کنید، ما در حجاب می رویم.
  8. راه از میان بردن این تقسیم بندی، انکار آن نیست، تکرار جمله کلیشه ای زن و مرد هر دو انسانند، فرقی ندارند، مشکلی را حل نمی کند. دموکراسی روزی آغاز خواهد شد که شما، بله، شما آقایان، یاد بگیرید نه فقط جلو آینه، بلکه در منظر عموم، به جای دفاع از حقوق زنان، به مثابه امری بیرونی و انتزاعی، از تجربه واقعی، درونی و زمینی “خود” به عنوان یک “مرد” سخن بگویید و نقشی که در بازتولید ساختارهای تبعیض آمیز موجود داشته اید به نقد بکشید. دموکراسی و حقوق بشر، از هر یک از ما شروع می شود و نه از آدمهایی انتزاعی، که باید خودشان، نگاهشان و رفتارهایشان را اصلاح کنند تا ایران، جایی بهتر برای زندگی کردن باشد. تا آن زمان، که امیدوارم چندان دور نباشد، راستش من چندان فرقی بین حجت الاسلام صدیقی با هر یک پسران تازه بالغ دیروز و مردان طرفدار حقوق بشر و حقوق زنان امروز نمی بینم؛ غیر از اینکه او اقلا در آنچه هست و آنچه می گوید، یک روتر است!


=======================
در اواخر پاراگراف اول ایشان می فرمایند:
 در دنیای مسیحیان و یهودیان و هندوهای بنیادگرا هم اوضاع به همین منوال است.
  •  خانم صدر در مبارزشان در راستای اهداف فمنیستی که مقابله با اهریمن نگاری زنان میتواند در صدر اهدافش باشد معطوف به فضای فرهنگی ایران هستند یا جهان؟ اگر ایران را جزئی تفکیک ناپذیر از جهان میدانند حال که در دنیای مسیحیان چهره ای شده اند چه اقدامی بر علیه آنچه ایشان  “اهریمن انگاری” زنان و نسبت دادن تمامی بلایای آسمانی و زمینی مسیحیان  می نامند انجام داده اند؟ البته ما هنوز این سئوال را رسمن مطرح نمیکنیم شاید در ادامه جوابی برایش داشته باشیم. اصلن به ما چه ایشون رئیس حقوق زنان خودشون میدونن چیکار کنن!
=======================
در اولین خط پاراگراف دوم ایشان می فرمایند:
این یادداشت کوتاه نه درباره فرهنگ اهریمن انگاری زنان و نه رویکرد بنیادگرایان مذهبی به زن و بدن و ذهن زن است.
 موضوع فرهنگ اهریمن نگاری زنان روشن و  قابل درک است  بخصوص با توجه به سخنان آقای صدیقی! ولی پس چگونه است که خانم صدر از طرفی صحبتهای ایشان را الهام دهنده ی خود در کشف همین نوع نگرش در تمام مردان ایرانی میدانند 
و همزمان اعلام  میدارد که موضوع مقاله نه  فرهنگ اهریمن نگاری زنان است ونه رویکرد بنیادگرایان مذهبی به "زن و بدن و ذهن زن!"
باشد! گرچه که مدخل ناسزا گفتن ایشان و حتی بهانه ی ایشان در نوشتن این مطلب همه ریشه در این  فرهنگ اهریمن نگاری زنان  دارد! اما نمیخواهیم به مانورهای ناشیانه ی نوشتاری که بدجوری به خاکی رفته توجه ی ادبی و نگارشی داشته باشیم.
اما ادامه ی جمله بسیار نکته دارد!

  •  اولن این رویکرد بنیادگرایان مذهبی به زن و بدن و ذهن زن! که باز هم اعلام میشود به مقاله ربط ندارد دیگر چه محل از اعراب داشت؟
  • دومن آیا رویکرد آنها به کلیت جنس مونث با رویکردشان به بدن زنها و رویکردشان با ذهن زنها یکی است؟ یا این خانم صدر هستند که زن را چون موجودی مرکب از جسمش و ذهنش میداند؟ و در هر صورت طرح چنین ترکیب بحث بر انگیزی که ما فقط باید احتمال بدهیم بنیادگرایان چون اهریمن نگاریهایشان رویکرد منفی ای نیز به این ترکیب دارند برای اعلام اینکه موضوع مقاله این نیست چه لزومی داشته ؟
به منفی بودنش هم نمیشود ایمان داشت ولی محتمل است با توجه به گزاره ی قبلی رویکردی منفی باشد.
=======================
در دومین خط پاراگراف دوم ایشان می فرمایند:
 این یادداشت کوتاه فقط برای تلنگر زدن به خودمان نوشته شده است
نویسنده با اعلام اینکه فلان وبهمان موضوع مقاله نیست اعلام میدارد که قصد زدن تلنگری دارد و هدف از این تلنگر را تقابل با جوال دوزی که مثلا به حجت الاسلام صدیقی می زنیم.


اما چه کسی آنهم" مثلن" به آقای صدیقی تلنگر زده ؟  پستان لرزه ی مورد اشاره اصلن به ما ربط نداشته که ایشان بخواهند با این یادداشت کوتاه و زدن تلنگری به "خودمان" تلافی کند؟


البته ما متوجه هستیم شاید ایشان با بازی با کلمات و استفاده از هیجانات ناشی از جریان پستان لرزه میخواهند پیامی را موثر تر القاء کنند.
پس ببینیم این خودمان که حتمن کسانی در دور و برمان معنا میدهد چه کسانی هستند ؟
=======================================
درچهارمین خط پاراگراف دوم ایشان می فرمایند:
 "اما بسیاری سیاستمداران، حتی بسیاری از روشنفکران و به تبع آنان، آدمهای عادی، بارها نسبتهایی به همین اندازه ضد زن، میان حجاب و رفتار زنان با ناهنجاری های عمومی برقرار کرده اند و هیچگاه این چنین از سوی جامعه مورد سرزنش یا تمسخر قرار نگرفته اند"
پس مشخص شد که ارتباط موضوع به صدیقی رعایت عدالت است ! چطور عده ای با برقراری نسبتهای میان "حجاب" و "رفتار زنان" با " ناهنجاری های عمومی " به همین اندازه ضد زن بوده اند ولی تا کنون قصر در رفته اند ؟
اما دیگر تمام شد اینبار با یک وکیل زرنگ طرف هستند ! حال که آقای صدیقی توان حرفهای نامربوط خودش را داده ، باید این ضد زنهای دیگر هم رسوا و حداقل به همین اندازه مورد تمسخر و استهزا قرار گیرند!
خوب معلوم شد هدف چیست ؟ تمسخر و استهزاء این ضد زنهای مغفول واقع شده ! چه زمانی بهتر برای تخریب ایشان با استفاده از توجه جهانی به موضوع آقای صدیقی.
اما دقیقن چگونه ضد زن رفتار کرده اند و ایشان کیستند؟
جهت فهم و تفسیر دوباره می خوانیم"
"بسیاری سیاستمداران، حتی بسیاری از روشنفکران و به تبع آنان، آدمهای عادی، بارها نسبتهایی به همین اندازه ضد زن، میان حجاب و رفتار زنان با ناهنجاری های عمومی برقرار کرده اند".
منظور ایشان از به همین اندازه ضد زن به اندازه ی ارتباطی است  که امام جمعه تهران بین حجاب و رفتار زنان با زلزله برقرار کرده اند.
حال ممکن است آنها بگویند ایجاد ارتباط بین منکرات و زلزله موضوعی علیه اعمال منافی عفت است و نه زنان!
حتی میتوانند بگویند ما چون امیدی به صلاح مردان به عنوان رکن دوم فساد نداریم دست به دامن زنان شده ایم که با رعایت حجاب مانع فساد گردند.


اما ما وکیل مدافع آنها نیستیم و متهمین دیگری باید تفهیم اتهام شوند!


خانم صدر ابتدا مسئله ای را برای حل مطرح میکنند به این صورت که ما تلاش کنیم بفهمیم که "این بسیاری سیاستمداران، حتی بسیاری از روشنفکران و به تبع آنان، آدمهای عادی، که بارها نسبتهایی  میان حجاب و رفتار زنان با ناهنجاری های عمومی برقرار کرده اند" چه کسانی هستند؟
کدام روشنفکران ؟ چگونه نسبتهائی ؟ محققن ایشان منظورشان از حجاب بی حجابی است و احتمالن منظورشان اینست که ایشان گفته اند نسبت مستقیمی بین عدم رعایت حجاب و بروز ناهنجاری هائی در اجتماع و جود دارد!
پس اتهام "دادن نسبت مستقیمی بین عدم رعایت حجاب و بروز ناهنجاری هائی در اجتماع" 
با عنایت به اینکه صراحتن افرادی مانند  "مسئولان دولت احمدی نژاد" و " روحانیون تندرو" یعنی کلن افراد حکومتی را از این مجموعه مستثنی میکنند پس این بسیاری از سیاستمداران و بسیاری از روشنفکران باید افراد خارج از نظام و مردم تابع ایشان  باشند و بر فرض که مردم عادی هم همه تابع ایشان باشند ما باید شاهد خیل عظیمی از متهمین باشیم و آیا برای اجرای حکم یعنی تمسخر و استهزاء ایشان تعدادمان کافی خواهد بود؟ قطعن گرچه مجموعه ی مستثنی شده در تقابل با سایر ملت باقی مانده معرفی می شود ولی ما میدانیم که آنها با فتوای خانم صدر کسی یا چیزی را تنبیه نمی کنند بخصوص که هم اندیش باشند و یا لااقل در موضوع جرم تشابه داشته باشند . اما اگر کسی به خانم صدر ایمان داشته باشد میداند که خودشان فکر اجرای حکم را هم خواهند کرد حال فعلن مجرمین را شناسائی کنیم!.
 خوب اگر خواننده در این قسمت مکث نکند و کماکان به خواندن ادامه دهد جواب را خود ایشان میدهند!
 "منظور من خود شما هستید، بله، خود شما، آقایان!"
اما  خواننده دقیق که سرسری نخواند  از حل و جمع و تفریق مربوط به " تلنگری که به خودمان باید بزنیم" رها نمیشود او که خودمان را  یعنی کل بشریت را منهای افراد حکومتی که میشود مردان و زنان غیر حکومتی کرده ، ابتدائن سیاستمداران و روشنفکرانشان را جدا میکند و سپس با مردم عادی با این استدلال که گرچه فتنه زیر سر سیاستمداران و روشنفکران غیر حکومتی است (البته حکومتی ها با این پیش فرض که آنها که وضعشان مشخص است کنار گذاشته شده اند) اما چون مردم عادی از آنها تبعیت میکنند مجددن جمع میکند.
و چون هنوز نفهمیده که این تلنگر به او اصابت میکند یا نه کمی گیج است که بالاخره خارج از این چهارچوب بود و یا نه 
که میرسد به "بله شما آقایان"!
خوب خانمها که در جنون آمیزترین توهمات هم خودشان را مستحق تلنگر شادی صدر نمیدیدند ولی آقایان در برخورد اول با این عبارت فکر میکنند که اینجا منظور اشاره به خیل عظیمی از آقایان است و مثل خیلی از موارد دیگر می گویند بله همه را می گوید الا من !
اما جذابیت این نوشتار در تعلیق پی در پی خواننده است .
خواننده ی زن که با اشتیاق منتظر ظهور برگ دیگری در استیفای حقوق از دست رفته ی خویش است و خواننده ی مرد که اگر مشتری خانم صدر باشد که حتمن هست وگرنه که مشغول خواندن این سطور نبود در حالی که خجل و خشمگین از صحبتهای آقای صدیقی و حیثیت از دست رفته ی ایران و ایرانی است حال که می بیند موضوع چنین رفتارهای ضد زنی فراتر از این حرفهاست و باتوجه به اخطاری که قبلن گرفته که البته در اغراقی جهت تفهیم همه گیری عارضه با عنوان همه ی آقایان اشاره شده حالا منتظر است تا علائم شناسائی این ضدزنهای پنهان را بفهمد و از فردا مدعیان ظاهری اعتقاد به تساوی زن و مرد را سنگ روی یخ کرده و البته خودش هم با متمایز شدن با آنها ژستی روشنفکر مآبانه بگیرد خصوصن در حضور زنان دور و برش!
و می رسد به اولین علامت مجرمین:
"همه کسانی که اظهارات امام جمعه تهران را خلاف قواعد علمی ثابت شده در مورد علل وقوع زلزله دانسته اید"
اینجاست که میتوان تصور کرد آقایانی  که تا کنون مشتاقانه منتظر بودند نشانه ی پنهان زن ستیزی را کشف و فورن یقه ی متظاهرین را گرفته و خلاصه ژستی بیایند دچار چه شکی میشوند!
- آری ما اظهارات امام جمعه تهران را خلاف قواعد علمی ثابت شده در مورد علل وقوع زلزله می دانیم ! اما ما که زن ستیز نیستیم ما حتی میگوئیم فمنیست هستیم و تمسخر و لعن زن ستیزان را به جان میخریم و البته که  اظهارات امام جمعه تهران را خلاف قواعد علمی ثابت شده در مورد علل وقوع زلزله می دانیم! پس براساس قواعد بدانیم؟!
آهان نه صبر کنید ادامه ی جمله "و" دارد یعنی شما برای متهم بودن باید هم "اظهارات امام جمعه تهران را خلاف قواعد علمی ثابت شده در مورد علل وقوع زلزله بدانید" و هم ...
خوب شروط دیگری است داریم:
"....... خلاف قواعد علمی ثابت شده در مورد علل وقوع زلزله دانسته اید و در یک بعد از ظهر مطبوع بهاری، چای را که مادراتان، زنتان، خواهرتان یا حتی دوست دخترتان جلویتان گذاشته، هورت کشیده اید و مفرح شده از صحبتهای امام جمعه، زندگی و کارتان را ادامه داده اید بی آنکه حتی یک لحظه فکر کنید شما، خود شما نیز عضو همان باشگاهی هستید که امام جمعه تهران از بلندپایگان آن است! تعجب می کنید؟ ".


مکاشفه ادامه دارد شروط دیگر:
متهم کسی است که علاوه بر شرط قبلی 

  • در یک بعد الظهر بهاری
  • چائی را که
  • (مادراتان+ زنتان+خواهرتان + دوست دخترتان ) = یک زن از وابستگان نزدیک ( + معنی OR میدهد).
  • هورت کشیدن چای
  • مفرح شدن از صحبتهای امام جمعه
  • ادامه دادن به زندگی و کار

خوب بقیه جمله هم تاکیدی است.
بله اگر شروط فوق برقرار بود شخص مذکور از قماش امام جمعه است.
اما این نمیتواند از طرف عکس دلیل محکمی بر برائت ما باشد!
چون بعدالظهر بهاری بالاخره هست یک زن هم چای بیاورد خوب صحبتهای امام جمعه هم غم انگیز است و هم مفرح و دنبال کار و زندگی رفتن هم که همیشه هست 
پس فقط این هورت کشیدن است که ما را ضد زن خواهد کرد که ما نداریم!
خوب نفس راحتی باید کشید!
اما براستی اگر هورت هم بکشیم ما ضد زن میشویم؟ چه عجیب !
اینجاست که خانم صدر پیامبر گونه این تعجب خواننده را پیش گوئی کرده می فرمایند:
 تعجب می کنید؟ می پرسید چرا؟ !
- بله براستی که تعجب میکنیم و میپرسیم چرا؟
پاراگراف بعدی را  به امید یافتن پاسخ این سئوال میخوانیم.

=======================================
در ابتدای  پاراگراف سوم ایشان می فرمایند:

همه ما زنان ایرانی، از همان سالهای اول زندگی مان، حداقل در راه مدرسه، اگر نه در خانه، آزار جنسی را که با متلکهای ظاهرا ساده شروع می شد و تا تعقیب و گریز، دستمالی و تهدید به تجاوز در کوچه های خلوت یا مکانهای خیلی شلوغ را تجربه کرده ایم.

چیه؟ چه میخواهی بگوئی ؟ ها ؟ مگر تو زنی؟ از کجا میتوانی بگوئی تجربه نکرده اند؟

- آخر در خانه چی ؟ 

مگر تو تمام لحظه توی نخ پسران و مردان فامیل بودی ها؟

- خوب : " در کوچه های خلوت یا مکانهای خیلی شلوغ را تجربه کرده اند"

یعنی در اماکن متوسط التراکم تجربه نمیشده؟
نمیدانم منطقن میتوان حدس زد که مرتکبین این اعمال شنیع خلوتی محیط و یا شلوغی زیاد آنرا وسیله ی مخفی ماندن از چشم ما برای انجام این کارها با زنان و دختران وابسته یمان قرار میدادند . خدا لعنتشان کند!
چرا تا بحال ما را در جریان نگذاشته اید؟
دیگه تا این حدش رو بخدا حدس نمیزدیم!
"ترس از مردان، از نگاهشان و از اینکه دنبالت راه بیفتند، همواره فضای کوچه و خیابان را برای ما ناامن کرده است. و عاملان این آزار جنسی مدام، چه کسانی بودند؟ شما! بله، خود شما!"
خدا لعنتتون کنه شما رو میگه ها شما بله شما خود شما!
من نمیدونستم که این مردهائی که دور و بر من هستند اینقدر پستند!
"به من نگویید که می توان در ایران پسری تازه به سن بلوغ رسیده بود و بزرگ و بالغ شد، بی آنکه حداقل یک بار به زنان متلک گفت؛ بی اغراق، این بخشی از روند بزرگ شدن برای مردان در ایران است. تجربه ای که بدون آن، مرد ایرانی، مرد نمی شود!"

جان ؟! حالا هورت کشیدن رو دلیلشو میخواستی بگی پیش کش منظورت چیه؟

"به من نگویید
که می توان
د ر ایران
 پسری تازه به سن بلوغ رسیده بود
 و بزرگ و بالغ شد،
 بی آنکه
 حداقل یک بار
 به زنان متلک گفت؛

نه بخدا اغراق میفرمائید!

 بی اغراق،

 این بخشی از روند بزرگ شدن برای مردان در ایران است. 

تجربه ای که بدون آن، مرد ایرانی، مرد نمی شود!"

عجب حکایتی شد؟!

حالا ما انگ ضد زن بودن رو میپذیریم!
خانم اصلن ما دشمن خونی هر چی زنه ! خوبه؟
این خزعبلات دیگه چیه میگی شما اومدی ثابت کنی چرا مردهائی که زلزله رو به بی حجابی ربط نمیدن هم مثل امام جمعه اند رفتی تو هورت و حالا اصلن کلهم مردانگی ما رو زیر سئوال میبری؟!

چون تو هرچی مرد دور و برت بوده از بابا و عمو و داداش و خلاصه هرکی ! بیمار جنسی بوده باید فکر کنی اصلن بیمار بودن عامل مرد شدنه ؟!

پس ما هم بگیم چون خانمها صورتشون ریش نداره پس این ریش نداشتنشونه که باعث میشه زن بشن؟!
یا چون هرچی خانم دور و بر ما بوده جلو نا محرم رو میگرفته پس زن ایرانی زن نمیشه مگر از نامحرم رو بگیره؟!

پاشو بابا کاسه کوزه تو جمع کن حوصله داری ما رو باش تا اینجا پای کی نشستیم با حوصله داریم آنالیز میکنیم!!!



هیچ نظری موجود نیست: