در باره ی شنودک
- بفرمائید این ..............
- دست گلت درد نکنه
- آره....... اینم یک چای قند پهلو بقول خودت.......
- مرسی عزیزم
- بعد بریم خرید بیرون باشه؟
- حتمن عزیزم برم یک دوش بگیرم . هوا هم خوبه بهاری هم هست میریم.
- باشه خوبه.
- هورررت...
- .....!
- هورررت...
- !!!!
- هورررت....
- میدونی چیه؟
- نه عزیزم چیه؟
- شما مردها موجودات پستی هستید!
- جان!!!
- ببینم تو معتقدی که امام جمعه ی تهران در مورد ارتباط بی حجابی و آمدن زلزله بی ربط میگه دیگه؟
- خوب البته!
- لابد یک جورائی از شنیدن این حرفش مفرح شدی؟
- مفرح؟! منظورت چیه؟
- فکر میکنی خودت از امام جمعه بهتری؟
- از چه نظر؟ چی میخوای بگی پریسا؟
- یک بار شد جلوی آینه واستی و فکر کنی که تو هم جزو همون کلوپی هستی که امام جمعه هم از کلفتای کلوپه؟
- کلفتای کلوپه ؟ پریسا حالت خوبه؟
- یعنی عضوهمون کلوپی هستی که امام جمعه از بلند پایه هاشه؟
پریسا من الان شیش ماهه که دیگه کلوپ نمیرم دیدم تو ناراحتی بی خیالش شدم خودت میدونی . - خودتو به اون راه نزن کلوپ بدن سازی رو که نمیگم . ببینم اولین باری که به یک دختر متلک گفتی کی بود؟
- متلک ؟ جریان چیه باز این زن همسایه چیزی گفته؟ تو باور نمیکنی که این زنک واسه من نقشه ریخته؟
- چه ربطی به زن همسایه داره یادته اون روز که میرفتیم خونه ی مامان اینا گفتی روسری تو سرت کن جلو ایست بازرسیه؟
- خوب یعنی چی میخواستی بدون روسری به برادرا سلام کنی ؟
- خوب این همون بازتولید این تفکر که زن، یک سوژه جنسی هست دیگه؟
- سوژه ی جنسی ؟ ببینم کسی بهت متلک گفته؟!
- ببین همه ی فکرت اینه که خودتون به ناموس مردم متلک بگین ولی ما مثلن چون مرواریدیم توی صدف محفوظ بمونیم.
- کی کجا کی به چه کسی متلک گفته ؟ چرا حرفت رو رک رو راست نمیگی ؟ تو که مدتی بود حالت بهتر شده بود؟
- خودت رو به کوچه علی چپ نزن تکرار جمله کلیشه ای زن و مرد هر دو انسانند مشکلی را حل نمی کنه تا شما آقایان یاد نگیرید که به عنوان امری بیرونی و انتزاعی از تجربه واقعی خودتون وقتی یک پسر تازه بالغ بودین جلو آینه که فایده نداره جلو همه اعتراف کنین چیزی حل نمیشه.
- !!!!
- آره مثل یک مرد نقشی که در بازتولید ساختارهای فرق بزار بین زن ومرد داشتین بگین نه مثل آدمهای انتزاعی.
- ببینم باز توی اینترنت چیزی خوندی؟ آره؟
- بفرما تا من حرف حق زدم تو زدی به صحرای کربلا ! میدونی چیه بنظر من تو هیچ فرقی با امام جمعه همین آقای صدیقی نداری که هیچ بلکه اون فلک زده از تو یک رو تره !
- ببین باز داری اون روی سگ منو بالا میاری میدونی دکتر تو جلسه ی آخر به من چی گفت هیستریک؟
- خوبه دیگه باز میخوای بهم برچسب بزنی که من هیستریکم . من از دست ظلم شما مردا به کی پناه ببرم ای خداااا
- دکتر گفت اجازه داری وقتی خیلی شلوغ میکنه سرش داد بزنی و حتی یک جوری بهم فهموند اگه لازم شد یک جورای کتکتم میتونم بزنم!
- منو بزنی آی خدا مردم ببینین یک زن ضعیف و گیر...
- خفه شو!! خفشه ساکت دیگه حرف نزن فهمیدی؟
- چیه ؟ بزن دیگه خجالت نکش!
- صداتو ببر ! صداتو ببر که ..
- باشه ! باشه! هق هق
- ساکت ! خفه شو صدات در نیاد که همچین میزنم که.....!
- چشم چشم !
- بدو ! برو تو اطاقت گریه هات که تمام شد دست صورتت رو بشور بیا بریم . الان ساکت زود برو تو اطاق که هر چی ...
- چشم چشم رفتم . هق ای ی ی
- بدو من هینجا منتظرم..
- هی هی هه
- ...گریه هاتو..
- ...ا ا ا ووو .
- .....
- ......
- .....زود ...تا من یک دوش....
- .....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر