در چهارچوب جمجمه

حقیقت نیازمند انتقاد است ، نه ستایش - نیچه

۱۳۸۹/۰۶/۲۰

و بدین ترتیب یازده سپتامبر بوجود آمد!

باز نگری 9/15/2010
# جهان بینی
# جنبش مغز
# لردها


از نظر من ساده لوحی مردم دنیا که فکر می کنند عاملین حملات یازده سپتامبر
بدون حمایت نا محسوس لردها اقدام به این کار عظیم نموده اند اسباب تعجب است
و بطور کلی مگر بن لادن جز مامور آنها است که از دیر باز دارد در جهت منافع آنها عمل می کند؟ 







بشریت در طول تاریخ به سه شکل مختلف ظهور کرده:

لردها - جاهلین - انسان ها






نیاز مردم به توسل به قدرتی برتر و تمایل ذاتی بشر
به مذهب مهمترین دستاو.یز لردها برای لرد بودن بوده است
این تقسیم بندی هزاران سال است که جاری است

از گذشته‌های دور افرادی که آنها را لرد می‌نامیم به  بهانه ی تصدی جایگاهی چون رئیس قبیله یا جادوگر قبیله و یا رهبر قبیله به مردم خود حکمرانی می کردند و عده‌ای را که جاهلین می‌نامیم  با تلقین جهالت به بردگی می گرفتند و حاصل رنج ایشان را تصرف می کردند .


و افرادی  که جاهل به جهل ایشان  نمی شدند که آنها را انسان می‌نامیم مورد آزار و طرد لردها و جاهلین بودند.


جهل جاهلین در ندانستن نبود که جاهلین بسیار می دانستند اما آنچه آنها فراگرفته بودند دروغهای لردها بود اکسیری جهالت بخش که افسانه‌های بود در پاسخ به سئوالات بی جواب جاهلین.







اکسیر جهالت اثری آرام بخش داشت و انسانهای که از درک دنیا و تحمل سختی های جهان ناتوان می شدند به این اکسیر پناه می بردند تا آرامش یابند و تن به جهل و جاهل شدن می دادند.

 انسانهای دیگر مقهور از استدلالهای ایشان چون پاسخی به سئوالات جاهلین نداشتند در مقابل جهل ایشان ناتوان از رسوا کردن لردها بودند آنها فقط می‌دانستند که این اکسیرها همه دروغ و فریب است اما نمی‌توانستند دروغ بودن اکسیر جهالت را اثبات کنند.

جاهلین بر اثر  جهل علاوه بر دادن ثمره ی رنج و زحمتشان مبلغ جهل لردها به دیگران هم بودند.

لردها نیازی به تحمل رنج اجرای حیله هایشان نداشتند چرا که ایشان  فقط طرح یک فریب را می کشیدند و جاهلین ناخودآگاه آنرا اجرا می کردند.









اثر فریبنده ی لرد بودن انسانها را به طمع می انداخت که  خود لرد بشوند و معمولا این اتفاق در زمانی صورت می گرفت که انسانی در تلاش برای افشای راز جهالت لردها ناکام می ماند و موفق نمی شد.


گه گاه انسانهائی  موفق می شدند و بعضی جاهلین را آگاه کرده متقاعد کنند تا بر علیه لردها قیام کنند اما  اکسیر آرام بخش جهالت چنان جاهلین را وابسته کرده بود جاهلین بدون جهل ناخوش و ضعیف می شدند.


 آنها از انسانها طلب اکسیری جدید می کردند و شرط همراهی با ایشان در مبارزه علیه لردها را گرفتن اکسیر جهالتی جدید می کردند.
  انسانهائی که مصر بودند که جهالت را از بین برده و طلسم عمر لردها را نابود کنند با ایجاد و القاء جهالتی جدید از سر خیرخواهی به بهانه ی  مبارز علیه لردها ، خود به لردی جدید مبدل گشته  و نهایتا فقط نوع جاهلیت جاهلین عوض می شد.

از دیگر سو اکسیر جاهل ساز لردها طوری بود که کسانی که بیشتر آنرا تکثیر می کردند خود دارای مزایای لردها گشته و گاهی حتی خود لرد می شدند.

و اینها همه  باعث می شد که جهالت روزبروز گسترش یابد و فراگیر شود.

از طرفی دیگر


به مرور لردها متوجه دسته ها و گروهائی غیر از قبیله ی خود می شدند و جهت نفوذ جهل خود به قلمرو دیگر رقابتی دائمی بین لردها در می گرفت.


هر لردی تلاش می کرد با ترویج  اکسیر جهل خود شیشه ی عمر جاهلین مناطق جدید را در دست گرفته و قدرت لردهای آن منطقه را تضعیف کند.

لردها در مبارزه ی خود با لردهای دیگر توافقی نانوشته داشتند و آن جاهل نگه داشتن جاهلین و رقابت بر سر تلقین فریب خود به جاهلین هر منطقه بود و هرگز کاری نمی کردند که جاهلین از جهل خود بدر آیند چون می دانستند که در آن صورت هم خود نابود می شوند هم رقیبشان.

گاهی لردها وقتی یکدیگر را رقبائی قوی می یافتند تلاش می کردند با هم توافق کرده و با کمک هم جهل بیشتری ترویج ومردم را برده تر نمایند.

اغلب جاهلینی برای تبدیل شدن به لرد به مجموعه ی خود خیانت می کرد و با رفتن به دامان لردهای جامعه ی دیگر با آنها توافق می کرد که با کمک ایشان لرد جامعه خود شود و بعد لردها را در منافع ملت خود شریک کند.

با پیشرفت علم و توسعه ی ابزار های حمل و نقل لردها شروع به کشف اطراف خود و آشنائی با جوامع یکدیگر می کردند و لردهای هر مجموعه خود را در تضاد با لرد منطقه ی دیگر می دید و رقابت لردها داشت برای ایشان مشکل ساز می شد بنابراین لردهای هر منطقه کشوری درست کردند و قوی ترینشان به عنوان لرد اعظم سرپرستی کشور را بعهده می گرفت.

 پس  جهالت جدیدی را برای حفظ منافعشان   اختراع و به جاهلین تلقین کردند:

میهن و میهن پرستی!!!


جنگ ها بین ملتها در می گرفت و بعد از هر جنگ لردها با هم متحد و در اشتراک معنی جهل شان متفق می شدند و در این میان جاهلین و انسانها قربانی می شدند.

توسعه ی ابزارهای اطلاع رسانی بسرعت نوع نبردها را متفاوت کرد و لردها توان آنرا یافتند که جهل خود را براحتی و مداوم به گوش جاهلین کشورهای دیگر برسانند و تلاش در برتری در این امکان خاص آغاز شد.


برای انتقال جهل نیازی به لشگر کشی و ابزارهای فیزیکی نبود رسانه ها ادوات جنگ جدید و جهل گلوله های این نبرد بود.


دیگر قدرت واقعی در استفاده از ابزار رسانه بود و لردها با نفوذ در خانه های جاهلین لردهای دیگر حتی با دوستانشان برای برتری بر هم رقابت می کردند.

اما بعضا انسانها هم از این ابزار برای مطلع کردن جاهلین از حقایق استفاده می کردند و لردها متوجه شدند که در صورت انجام ندادن اقدامی موثر و عدم  انحراف توجه ی جاهلین و دادن فرصت تفکر به آنها تمام اعتبار و قدرتشان که همان جهل جاهلین بود با شعله های آگاهی نابود خواهد شد .


باید فرصت تفکر از جاهلین گرفته می‌شد و آنها به کارها و موضوعاتی سرگرم می‌شدند


بنابراین با ایجاد موسسات تفریحی و تولید نمایشات بزرگ و مسابقات ورزشی و فستیوالهای گوناگون توجه جاهلین را از حقیقت منحرف می کردند.
آنها حتی به لردهائی که مصمم می شدند انسان شوند رحم نمی کردند و اگر لرد خاطی به اخطار ایشان بی توجه بود صرف نظر از موقعیتش  وی را از سر راه بر می داشتند.



 اگرخطر آگاه شدن مردم جدی می شد با قدرت رسانه های خود یک لرد ضعیف تر را قربانی و با تغییر ناگهانی جهل متداول در حوضه ی جهالت آن لرد  به اسم آگاهی و نابودی جهالت  در نمایشی پر غوغا همه را مبهوت این آگاهی کاذب کرده و با ایجاد نا امنی و بد جلوه دادن تغییر فکر جاهلین آنجا جاهلین دیگر را متقاعد می کردند آنچه بدان جاهلند تنها حقیقت ناب جهان است.


اما تکنولوژی رو به پیشرفت بود و انسانهای دنیا از طریق دانش های نوظهور به یکدیگر متصل می شدند و دیگر خبرها و اطلاعات فقط از طریق لردها که رسانه ها را در اختیار داشتند به آنها نمی رسید بلکه اکنون صدای دور افتاده ترین و کم قدرت ترین انسان ها با هر زبانی که صحبت می کردند  به گوش همه می رسید.







دشمنی ها با دوستی ، سوءتفاهم ها با شناخت و دروغها با حقیقت تعویض می شد.

و این پایان کار لردها می بود .

هرچه زمان می گذشت انسانها امیدوارتر می شدند و با آگاهی جاهلین و تبدیل شان به انسان قدرت انسان ها روز بروز بیشتر می شد و بعضی لردهای کوچک هم از مزایای لرد بودن صرف نظر و به جمع انسان ها می پیوستند و لردها پایان کار خود را بروشنی می دیدند.



باید اقدامی می کردند در غیر این صورت نابودی شان حتمی بود باید جنجالی بزرگ ایجاد می کردند تا شانس خود را برای تغییر سرنوشت شوم شان امتحان می کردند .

این اولین بار نبود که ایشان چنین کارهای می کردند اما اینبار همه ی لردها می دانستد که شکست شان به معنی نابودی همیشگی لرد بودن است!


 افسانه ی لردها داشت به پایان خود نزدیک می شد و خودخواهی و غرور لردها پذیرش شکست را برایشان غیر ممکن نموده بود.


آگاهی لجظه به لجظه گسترش می یافت باید کاری می کردند


بنابراین به طوری جدی متحد شدند و تصمیم به اجرای دسیسه ای بزرگ گرفتند.


و این ماجرای بزرگ باید نقطه ی شروعی بزرگ می داشت!


و بدین ترتیب یازده سپتامبر بوجود آمد!

ادعای پایان دنیا در سال 2012 در واقع پایان افسانه ی لردهاست اما یازده سپتامبر نشان داد
 ایشان براحتی موضع خود را رها نمی کنند و نقشه ها برای دنیا دارند

۲ نظر:

ناشناس گفت...

مرسی، به خاطر این داستان جذاب و زیبا که در واقع تبیین خلاصه ای است از جهان! با خواندن این متن یک لذت غیرقابل وصف و خلسه آوربه من دست میدهد. مثل کودکی که چیزی را میخواهد از تاقچه ی بلندی، و بزرگتری به او کمک میکند.
راستش جرات نمیکنم بپرسم: آیا کار خودتان است؟ ( از ترس یک سوتی دیگر)
با احترام و ارادت، برزو

پ.ن.
جسارت نشود، با گوگل پرسیان فقط میتوانم ‎" اکسیر" را اینجوری بنویسم!

ناشناس گفت...

شاید باور نکنید، اما جمله ای نوشته بودم با این مضمون که : مثل این استکه پادزهری ارایه کرده ید بر ضد ‎"اکسیر جهل لردها" و بعد پی نوشت زیر آن.
گویا قبل از ارسال این جمله را حذف کردهام، اما پی نوشت که دیگر لازم نبوده باقی مانده است!
راستش با نوشتن "س" ، "ه " و "ز" مشکل زیادی دارم و خیلی وقتم را میگیرد که با کدام ش باید بنویسم! هر چند فکر میکنم زیاد هم مهم نیست(اگر معنا تغییر نکند) اما خوب قرار است ثبت شود، آنهم در وبلاگ ماندگار.
کامنتی که در پست ‎' ضربه از درون" گذاشتم دوباره دیدم پر از غلط املایی است، که همینجا پوزش میطلبم. سالها دوری از الفبای فارسی و کمبود امکانات را از من بپذیرد.
با احترام، برزو