در چهارچوب جمجمه

حقیقت نیازمند انتقاد است ، نه ستایش - نیچه

۱۳۸۹/۰۴/۲۹

تفکر در نیمه شب!

# تغییر رژیم
# مسعود بهنود
# کامنتهایم 



استاد بزرگوارم جناب بهنود

تشکر از اینکه درسهای گذشته ی تان را برای شاگردان تنبل و بازیگوشی چون من تکرار میکنید.

امید دارم دوستان عزیز که ساعی بودند و این تعالیم را کاملن با گوش جان دریافت کرده اند صبوری کرده و اجازه دهند ما هم به آنها برسیم.



چرا که این مکتب یک مدرک بیش نمیدهد و آنهم دیپلم آزادگی ملت ایران است و بس !

امکان اینکه تک تک درس پس دهیم و هر کس کارنامه ی خودش را داشته باشد نیست.

همه باید( دست کم اکثریت) حد نصابی را بیاوریم و بعد تازه یک معدل کل میشود نمره ی دیپلم ما!

البته من کمی سنم کمتر است و عذرم موجه اما میبینیم که همان دوستانی که در پنج سالگی سر کلاس اول تیزهوشان نشستند از آنجا که از مدیر مدرسه ناراضی بودند و تحصیل را رها کردند الان از همان بچه تنبل ها عقب تر افتاده اند.

همه سی ساله اند منتها اگر نور چشمی های مدیر به جای اینکه مدرک دکترای خود را هم گرفته باشند هنوز بزور دارند وارد دبیرستان میشوند ، بچه های تیزهوش دیروز همان درسهائی هم که مانند بلبل از حفظ میخواندند و 
تسلطشان به آنها اسباب تفاخرشان  بود را از یاد برده اند و در همان آزمون ورودی دبستان هم قبول نمی شوند!

ما هم خوب بچه تر بودیم و اغلب درسها را تند تند میخواندیم به قصد آن  که اشاره ای به نابسامانی و یا قلمبه ای به صاحب عنوانی پیدا کرده بخندیم و برای هم بخوانیم که:

ببین بهنود چه قشنگ بارشون کرده اینجا میگه ......

غافل از اینکه ما میخواندیم تا بغض فرو خورده یمان را تسکین دهیم و آنها که قلمبه بارشان میشد در پس بگیر و ببند و لجبازی و دو برابر بدتر کردن و گفتن

نیمه شب  از تخت بیرون می آمدند و 
دوباره میخواندند و در خلوت خود در حالی که دستی به محاسنشان میکشیدند تفکر میکردند!


در ردیف حتمن بخوانید: داستان دیو و فرشته !



هیچ نظری موجود نیست: