در چهارچوب جمجمه

حقیقت نیازمند انتقاد است ، نه ستایش - نیچه

۱۳۸۸/۱۰/۱۲

خود آزاری




# تمایلات سادیسمی و مازوخیسمی
# روانشناسی







همه انسانها تحت تاثیر ورودیهای مختلفی که از زمان جنینی تا تقریبن بلوغ از جهان دریافت و ادراک میکنند دارای احساسات  و تمایلات بسیار متنوع و پیچیده ای میشوند که مرز بین طبیعی بودن و نبودن آنها بسیار مبهم و تعریف نشده است.

کدام زنی است که منکر داشتن تمایلات مازوخیسمی باشد و کدام مردی است که منکر داشتن تمایلات سادیسمی باشد مثال بارز تبلور این احساسات در روابط جنسی است .

فانتیزی یا تمایل عموم مردها و زنها داشتن یک سکس با تحمیل و جابرانه از طرف مرد به زنی با داشتن حالات انکار و نفی و تظاهر به استنکاف و مجبور شدن میباشد.
و اگر کسی این احساس را غیر طبیعی بداند پس عموم مردم مشکل دارند.
حال چه کسی میتواند ادعا کند که اگر این تمایل برعکس باشد بیماری است یا اگر کسی تمرکز بیشتری روی جنبه سادیسمی کار بکند و اصلن انقدر روی این مسئله دقیق شود که احساس کند نفس تحمیل و کنترل برایش جالب است حتمن منحرف است ؟.
حال بیاید در نظر بگیرید این حس نهفته در شخص عاقل و مطلعی رشد کند و به دلیل دانائی اش و اشرافش آنرا به درستی ارضا کند و یا در شخص دیگری که دارای تابو های زیادی است و اصلن توان درک احساسش را ندارد تبلور یابد و آن شخص بشود قاضی یا پلیس یا لات محل !
اگر آن مردی که زنش را بشدت میزند گرچه میداند دوستش دارد و آن زنی که از شوهرش کتک میخورد ولی راضی به طلاق و شکایت نمیشود و شوهرش را دوست هم دارد بفهمند که دارای چه تمایلاتی هستند بهتر و کنترل شده تر نمیتوانند نیازهایشان را ارضا کنند؟
ایضن مردی که لذت میبرد زنش تحقیرش کند.

۱۳۸۸/۱۰/۱۱

تشکر از گوگل

 سطح : ب  
سرگي برين و لري پيج بنيانگذاران گوگل میباشند و من نهایت احترام و تشکرم را از طرف خودم و تمام انسانهای بهره مند از خدمات ارزشمند و رایگان گوگل به ایشان اعلام میدارم گرچه موفقیت گوگل ناشی از تعدد کاربر و به دلیل همین استرتژی است اما همین که ایشان با خلاقیت خود از دادن خدمات مجانی به مردم پول در می آورند قابل تحسین و تقدیر است.


 عملکرد ایشان مرا یاد بخشی از کتاب "کیم ووچوونگ" (موسس شرکت دوو ) به نام { نه برای لقمه ای نان } می اندازد که در آن وظیفه کارآفرینها را خلق ثروت ( خلق نه کسب ) به مقدار زیاد میداند به طوری که کالا ها و خدمت بقدری ارزان شوند که همه انسانها بتوانند با هزینه اندکی و به رایگان از آن استغاده نماید و در این رابطه مثال فرد فقیری را میزند که از شیر آب کنار خیابان بدون آنکه سرزنش شود آب میخورد چرا که آب تصویه شده چیز نایابی نیست.