در چهارچوب جمجمه

حقیقت نیازمند انتقاد است ، نه ستایش - نیچه

۱۳۸۹/۰۲/۲۷

کامنتهای صادره برای صدر

کامنتهایم


قبل از مطالعه ی مطالب زیر اصل موضوع را اینجا بخوانید 

مرد ستیزیشان از ره کینه است!


مطلب زیر مطول است اما مطالعه ی آنها را موکدا توصیه می کنم و معتقدم به اندازه ی چندین کتاب می تواند در باره ی زن و مرد به شما اطلاعات بدهد.
حتما تا آخر بخوانید 
کامنت های مفید موجود ذیل مطلب خانم صدر در منحرف خواندن بلا استثناء مردان در وبلاگ ایشان


  انسان سکولار در 

خانم صدر (نمیدانم ! بدتان نیاید گفتم خانم ! ببخشید! بدیهی بود اگر میگفتم آقا اصلن خوشایند نبود!)
من دست شما را به عنوان همکار می فشارم ! نه ببخشید !
سوءتعبیر نشود ! منظورم اینست که بعنوان یک انسان که با شما در دغدغه ی سعادت بانوان اشتراک دارد به شما احترام میگذارم.
شما سعادت بانوان را در نفی و تحقیر و ساختن یک تصویر شیطانی از مردان میدانید و من این اندیشه را غیر بشری و منحط میدانم و نگرش دیگری در باب احترام به حقوق دو جنس انسان دارم.
ما در نوع نگرش متفاوت هستیم و هدفمان یکی است.


من تلاش میکنم طی یک هفته مطالب جامعی در نقد فمنیسم تهیه کنم .
چرا که جامعه شناسان و اندیشمندان سکولار ما که جرات سخن گفتن ندارند.
کافی است ببینید جواب کامنت مردان معترض را معدود همفکرانتان چگونه دادند!
علمای مذهبی که از این دشنامها باکی ندارند هم ممکن است استدلالهایشان مقبول همه نباشد پس وظیفه ی خود میدانم اکثریت زنانی که نگرشی اینچنینی ندارند و با خواندن این مطالب دچار تردید میشوند را با نگاه به موضوع زن و مرد از زاویه ی دیگری آشنا کنم.
فکر نمی کنم شما مشکلی با بیان نظرات گوناگون داشته باشید؟!
اما اگر شما می گفتید که در اعماق نگاه مردان به زنان تفکر جنسیتی وجود دارد من هیچ حرفی نداشتم چرا که صرف نظر از درستی و نادرستی آن عبارت و جمله ای مودبانه و در شان تصویری که به عنوان یک فعال حقوق بشر و زنان از خود ساخته اید بود.
اما متاسفانه این گونه همه را بر اساس تجربیات شخصی خود در یک قاب گذاشتن با آن چیزی که خانم صدر باید باشد فرسنگها فاصله دارد.
به عنوان جوانی میگویم که متلک که سهل است دست دراز تمنای زنانی (مثل شما که نه البته) دارای احساس و تمایلات عادی را جرات نمیکردم بگیرم و وقتی به تین ایجری خودم فکر میکنم و یادم میاید در مقابل عشوه ی خانمهای سی چهل ساله که به محجوب بودن من می خندیدند و با عشوه گری با من تفریح می کردند چطور تا بنا گوش سرخ میشدم و چون نمونه ی تصویری که ساخته اید در اطراف خود هم ندیده ام خودم را موظف میدانم از مردهای این مملکت که بی تردید در عین تعصب و خشک مغزی اما نجیب و حرمت شناس هستند دفاع کنم.
خانم صدر به این کار شما می گویند خودکشی حرفه ای!
و شاید به دلیل این نوع گویشها نصیبی اینچنینی از متلکها برده اید!
اما در جوامع پیشرفته اگر نبود اقدام مطبوعات در مطالبه ی هزینه ای چنین اظهار نظرهائی از کسانی که صاحب عناوین و اعتباری هستند ، آنوقت نمیدیدیم که دولتمردانشان حتی یک کلمه خارج از متن نوشته شده شان نمی گویند مبادا در مقام یک شخص نماینده ی گروهی از اجتماع حرفی بزنند و خسارتی وارد کنند!
آری! اگر مردم و مطبوعاتشان میخواستند به سادگی از اظهار نظر ایشان بگذرند آنوقت آنها هم میکروفن را بدست میگرفتند و بعد از بسم الله هر چه به ذهنشان می رسید میگفتند .
هرآنچه را که میخواستند دروغ میخواندند ، هرچه را نمی پسندیدند عامل بلا اعلام میکردند و هر دست گلی که به آب داده بودند کار دشمن می دانستند!
چه فرقی است بین امام جمعه تهران و شما جز اینکه او گفت و شما نوشتید؟!
اما اگر ما زورمان به آنها نمیرسد به شما که می رسد!
اگر شما معلول یک عارضه ی اجتماعی هم باشید که در همه ی دنیا اتفاق می افتد چیزی ازمسئولیت شما در برابر این اظهار نظر غیر مسئولانه تان مطلقن کم نمیکند.
این چیزی که در این مواقع باعث بی توجهی ما است و به نام نجابت ایرانی خوانده میشود نجابت نیست کاهلی و تنبلی است.
بینید چطور برای سخن یک فرد مذهبی غیر دولتی در ایران آنطرف دنیا مردم کمپین راه می اندازند.
من اعتقاد دارم باید هزینه ی این رفتار را از شما بگیریم تا کم کم نوبت بزرگترها هم برسد.
اعتبار شما و آوازه ی تان نه تنها نباید برایتان مصونیت ایجاد کند که باید عزم ما را در مطالبه ی هزینه ی گفتارتان جدی تر کند.
رسم نخبه کشی مالوف ایرانی نیست (جسارت نباشد نخبه ای هم در کار نیست).
های هوی هم نیست!
سنگدلی هم نیست!
آنقدر بی خرد هم نیستیم که ندانیم به شما چه گذشته و یا چگونه گاهی انسان از دستش در می رود و دست گل به آب میدهد.
ما فقط یک عذرخواهی شفاف و بدون اما واگر میخواهیم!
آنهم فقط جهت یک اقدام سمبولیک برای الگو سازی .
نشان دهید که انسان فرهیخته ای هستید.
(من بسهم یک هفتادو شش ملیونی خود یک هفته منتظر می مانم)
دیدار در http://sadr.e33.de/
===============================================






  انسان سکولار در 
کلام آخر درباره ی خانم شادی صدر
(نمیدانم اگر موسسات و ارگانهای غربی که اینچنین خانم شادی صدر را بزرگ کرده اند
اگر متن مقاله ی ایشان را بخوانند چه فکر خواهند کرد؟!)
در حال حاضر از اینکه خود را آلوده ی این جنجال کردم و در واقع در دام خانم صدر
افتادم پشیمانم ! چه ساده لوحانه انتظار داشتم ایشان با توضیحی و حاشیه نویسی بر مقاله
شان سر مشق دیگران شود! غافل اینکه ایشان خیلی زودتر از خیلی ها راز شهرت و قدرت
را در جهان سوم دریافته اند).
تا آخر عمرم نام شادی صدر را فراموش نخواهم کرد و اگر روزی شانس ملاقات با ایشان را
داشتم به او خواهم گفت ……
SADR.E33.DE —— برای اینترنت پرسرعت
SADRLS.E33.DE—-برای اینترنت دیال آپ
===================================







  انسان سکولار در 


خانم صدر نمونه ی مینیاتوری بی ارزش چه نوع تفکری است؟

از آقای بنی صدر بشنوید شاید از این محمل چیزی هم کاسب شوید.

از مهملات که جز خستگی نصیبی نبردیم











  انسان سکولار در 
نیما جان زن غربی لااقل وفادار است!
تذکر: من دوست دخترم بهم وفادار است و عقده مورد خیانت واقع شدن ندارم که بماند کلن اصلن این قضیه را شایسته ای صفت خیانت نمیدانم.
اما نمیدانم به کار خانمی که وقتی شوهرش شب کاری میدهد معشوقه اش را پذیرائی می کند چه بگویم (اگر بگویم با اطلاع دخترانش که باور نخواهید کرد!).
حال به تفکرات چنین زنانی کار ندارم چون مسئله حاشیه ای میشود!
ضمنن علاقه ای به جنجال ندارم و اعلام میکنم بلا نسبت اغلب خانمهای ایرانی!
بعضی خانمها از معدود مردانی شکایت میکنند که زن صیغه ای میگیرند پاسخ ایشان اینست که لااقل بچه ای آن زن را به شما نمی دهند که این بچه ی توست بزرگش کن !!!.
کمی انصاف هم خوب چیزی است!
به ریشه ی چندین هزار ساله ی رسوم هم فکر کنید .یک شبه که همه چیز بر وفق مراد شما نمیشود که!
حالا شما کدامیک همسرتان اجازه دارد آنطور که شما با مردها می گوئید و می خندید با خواهرش خوش و بش کند ؟
انصافن کی اینجا چنین عدالتی دارد ؟ زن صیغه ای پیش کش!
===================================






  انسان سکولار در 

جهت تعمق در عمق مشکلات روحی روانی فمنیستها و تاکید به مسئولین بهداشتی و تربیتی کشور و یافتن چاره ای برای درمان و در غیر این صورت جمع آوری و نگه داری ایشان در محلهای محافظت شده و دور از مردان تا توی خودشان بلولند و بجوشند و به” مبارزه ای بی امان علیه مردسالاری” (خودشان میدانند توی خودشان کی ها نقش مرد را دوست دارند کدومها زن بدبخت مظلوم) مشغول باشند .
مراجعه کنید به مقاله ی “بررسي جايگاه زنان در عرصه بهداشت و درمان و نقش آنان در توسعه طب اسلامی از قرن 7 تا 13 هجری” در حالی که ما در مورد صحت و درستی حقیقی بودن شخصیتهای بسیار مشهور بیش از دو قرن پیش به شدت دچار شبه شده ایم.
خدا لعنت کند مسببین ابتلای این عزیزان را که قطعن همجنسان ما بودند!!!
(اگر کسی دلخور میشود توجه داشته باشد که من در مقابل تمام مردان متلک انداز مرد ضعیفی هستم که فقط میتوانم به یک جمعیت قلیلی از زنان متلک بگویم . خدایا مردانگی مرا بیفزا!)(زنده باد قهرمان مسالمت جوی جنبش زنان شادی صدر)بررسي جايگاه
زنان در عرصه بهداشت و درمان و نقش آنان در توسعه طب اسلامی از قرن 7 تا 13 هجری
http://goo.gl/NHgs
===================================






  انسان سکولار در 


بلافاصله از ارسال این متن تند پشیمان شدم و از کلیه ی کسانی که به نام اعتلای حقوق برابر میان دو جنس بشر به اشتباه تحت نام فمنیسم تلاش میکنند عذر خواهی میکنم .

امید است که خانم صدر هم یک کلام بگویند بلا نسبت لااقل همان مردانی که خود را فمنیست مینامند!

آخر این چه متلکی بوده که آن جوان نابالغ دیروز به شما گفته که حتی حالا که مرد طرفدار حقوق بشر و حقوق زنان امروز شده باز هم نمیتوان بخشیدش؟!!!
===================================






  انسان سکولار در 


تاثیر بد آزار دیدن در کودکی بخصوص آزارهای جنسی به اشکال مختلف در بزرگ سالی بروز میکند که تحلیل آن در تخصص من نیست.

آما معمولن در تقسیم بندی کلی به دو شکل متضاد تمایلات مازوشیستی (مازوخیسم) و سادیستی بروز می کند که مرد ستیزی و در عین حال تحقیر شدن و توهین شنیدن از مردان نتیجه ی مشهود آنست.

سخنان تحریک آمیزی که بعضی از خانمها و بخصوص خانم صدر به طمع شتیدن ناسزا می زند هم ریشه در همین تمایلات دارد.


اما همین طور که پیش تر گفتم اگر ما میخواهیم از نظر رشد اجتماعی و تفکر صحیح یک شهروند در جامعه ی مدنی به رشد و بلوغی برسیم باید احساس مسئولیت کرده و ابزارهای کنترل جامعه توسط شهروندان را که همان کمپین ها و استفاده از مطبوعات است و رسانه ها است را با مسئولیت و انصاف بکار ببریم.


دوستان تا ما راه رسم زندگی در جامعه ی مدنی را یاد نگیریم هیچ چیز عوض نمیشود .


بیائید از قدمهای کوچک شروع کنیم و استیضاح خانم صدر را به عنوان یک تمرین هدف قرار دهیم.


خواهش من گوش کردن به این دو کلیپ متناسب با سرعت اینترنت ایران از آقای


مسعود بهنود http://goo.gl/ZkyT


و آقای بنی صدر http://goo.gl/zwnR


می باشد
===================================

  انسان سکولار در 


داستان مقاله ی خانمی به نام شادی صدر که حقوق می خوانند و به عنوان یک فعال در استیفای حقوق زنان و در واقع به عنوان یک فمنیست و یکی از پرچم داران این نهضت معرفی می شود این روزها نقل محافل دنیای وب شده است.

ایشان به کمک همان بلاهت معمول جمهوری اسلامی که به مانند یک انقلابی و توسط افرادی بدون یونیفرم دستگیر و یازده روز در بازداشت نگه داشته شد برای خود این اعتبار را کسب کرد و در واقع بدلیل نداشتن هیچ محملی از فعالیتی موثر و قابل اعتنا در شرایطی که جوانان این مملکت بخصوص این روزها به اتهام پرتاب سنگ به اعدام محکوم میشوند آزاد گردیده و حتی رژیم نیازی به ممنوع الخروج کردن وی ندیده است .
وی با رندی تمام بلافاصله از این موقعیت کاذب سیاسی خود استفاده نمود و مهاجرت کرد و با توسل به ادعای یک مبارز تحت تعقیب قرار گرفته نه تنها در حالی که هزینه دهندگان واقعی در زندانها یا قبرستانها هستند از مواهب زندگی در غرب استفاده می کند بلکه با سوء استفاده و مصادره به مطلوب کردن سالها محرومیت زن ایرانی جوایز مختلفی را پی در پی دریافت می کند و الت دست مقامات دست راستی کشورهای غربی برای استفاده در تخریب وجهه ی بین المللی ایران و همچنین تکمیل ژست آزادی خواهی ایشان می گردد.
انتشار این مقاله که به جرات در هر جامعه ای با فرهنگ والا فقط و فقط خودکشی حرفه ای نویسنده ی آنرا در پی دارد خود به تنهائی می تواند برای هموطنان ما موضوع تامل بیشتر بر رعایت تعادل در تغییر مناسبات اجتماعی مان قبل از ایجاد شعور فرهنگی لازم باشد.
تامل بر اینکه چگونه الگوهای ترقی خواه ما اینچنین واپس گرایانه تر و بسیار متحجرانه تر از آنهائی که نقدشان می کنند می گویند و عمل میکنند.
اما از آن تامل برانگیزتر دفاع اکثریت زنان و تعدادی از مردان از ایراد چنین سخنانی می باشد که اگر با تحلیل عریان و بدون لاپوشانی وضعیت تعاملات جنسی جامعه مورد توجه قرار گیرد قطعن هر ایرانی صاحب انصاف و تفکر سالمی را متوجه ی فاجعه ای رخداده و به حد تقریبن غیر قابل برگشت میکند.
ادعاهای سخیف یکجانبه و بیمار گونه ی نشان دادن مردان ایرانی بلاستثنا به عنوان منحرفین جنسی با استفاده از نوشتن نقدی بر سخنان امام جمعه ی تهران که گفتار وی خروش زنان آنسوی عالم را بوجود آورده و اعلام اینکه حرف و کردار مردان ایرانی از او بدتر است یکطرف و دفاع عده ی کثیری از این اندیشه مبنی بر پلیدی خودشان و یا پدر برادر پسر و یا همسرشان از طرف دیگر نشان از دهها نوع معضل اجتماعی دارد که نباید براحتی آنرا ندیده گرفت.
پاسخ
 انسان سکولار در می 8, 2010 نوشت. در 12:00 ب.ظ

اینجاست که اینجانب ضمن اصرار بر تداوم خواست عمومی مبنی بر اقدام خانم صدر به اصلاح حرفشان که گویا مطلقن تردیدی تا کنون در آن پیدا نکرده اند و اعتقاد به توجه داشتن به این موضوع چونان یک نشانه از بلوغ مدنی جمعیت کوچک احتمالن فرهیخته ی ایرانی حاضر در وب ، اعتقاد دارم که این رویداد میتواند فتح البابی در ایجاد مداخلی به معضلات بسیار مهم روابط زن و مرد در جامعه ی ایران باشد.
بدیهی است که مردمان هر عصری مسئول اعمال زمان خویش اند و واکاوی آنچه در گذشته بوده اولویت اول در مقابل آنچه امروز می گذرد نیست.
از طرفی مقایسه و ملاک قرار دادن فرهنگ و مناسبات سایر بلاد با کشور ما و حتی سایر فرهنگهای موجود در مرزهای جغرافیائی این کشور با قاطبه ی فرهنگ شهرنشین ما جز سوءتفاهم و سوءاستفاده نتیجه ای ندارد.
به عبارت دیگر اجازه دهید واقع بینانه این مسئله را یعنی رابطه ی زن و مرد را در چهار چوب زمان حال و محدود به شهرهای بزرگ ایران بررسی نمائیم.

و البته نه از منظر تعالیم دینی که برای خود محترم اند بلکه بصورت کاملن سکولار به این موضوعات بنگریم.
ویا بقولی در چهار چوب جمجمه!

به نظر من این جریان به ظاهر کوچک می تواند در صورت توجه دوستان و صاحب نظران نقطه ای عطفی در تجدید نظر مردان و زنان آگاه در باره ی بی تفاوتی در حوزه ی فرهنگ جنسیت و نهایتن خانواده و تربیت اجتماعی باشد.

پیشنهاد میکنم زنان و مردان موضوعاتی که محل تعامل ظاهری منافع طرفین می نماید را مطرح کنند تا با کمک اندیشمندان و سایر دوستان آنگونه که در فضای رسمی و دانشگاهی ما امکان پذیر نیست مورد نقد قرار گیرد.






  Behnaz در 
جناب رها،
تمامی‌ نوشته های شما و ادبیات گفتارتون نشون دهنده خیلی‌ چیزا از شخصیت شماست ! مخصوصاً اولین کامنت به خوبی گویای عقیده‌ی برابری حقوق است که از اون دفاع می‌کنید!و همینطور جدی نگرفتن حرفای خانوم صدر که انقدر جدی نگرفتید که هر روز باید جوابیه ای بر جوابیه صادر کنید.
باید تاکید کنم که تمامی نوشته‌های شما برای من به روشنی روز تداعی کنندهٔ کلمهٔ زن ستیز(آن هم از نوع ایرانی‌!!!!)است به همان روشنی که نوشتهٔ شادی صدر برایم ذره‌ای مرد ستیز به نظر نمیاید.
شما از اصل مقاله و تمامی درد دلهای ما در مورد همان “متلک” به ظاهر ساده (نویی‌ از بیان برای برقراری رابطهٔ جنسی‌؟؟!!!!در این صورت‌ مردان متأهلی که این کارو می‌کنن برای چیه؟ آهان یادم نبود حتما زنشون خوب نیازهای جنسیشون رو برآورده نمی‌کنه!!!!!) خیلی‌ فاصله دارید کاش بجای اینهمه فریاد به ظاهر برای دفاع کردن از یک کاسه شدن همهٔ مردا (که توهینها،کلمات بی‌ ادبانه و مثالهای بی‌ ربط شما که برای من مثل متلک‌های همیشگی مردان مریضیست که در هر روز زندگی‌ اونو تجربه می‌کنم)فقط کمی‌ اصل مطلب رو درک میکردید بجای کوچهٔ علی‌ چپ رفتن و فرا فکنی‌ و قاطی‌ کردن تمام مسائلی‌ که اصلا حرفی‌ از اونا در این مقاله نیست؛به اصل قضیه فکر میکردید.که اگر درک میکردید،هیچوقت این رو با حجاب اجباری مقایسه نمیکردید که برای امثال من رفتار هرزهٔ مردهای سرزمینم هزاران بار سخت تر از حجاب اجباریست که دارم.وقتی‌ با اینهمه پوشش اجباری وضع ما این است وای از زمانی‌ که در این جامعه و فرهنگ بیمار آزادانه پوشش خود را انتخاب کنیم و به خیابان برویم.
این مقاله و این حرفا نه مطلق بود نه آیه نازل شده تلنگری بود که خوشبختانه موثر افتاد نه تلنگر به همهٔ مردان”تلنگر به خودمان”همهٔ ما که سهمی در این فرهنگ بیمار جاری داریم چه خود آگاه چه ناخود آگاه.به نظر من فقط یک ابراز عقیده‌ی بیرحم میتواند چنین تلنگری بزند
و به این قضیه با روراستی دقت کنیم که وقتی‌ صحبت از یک اکثریت اشکالدار و یک اقلیت بهتر میشود،ما خود را در کدام گروه میبینیم؟!
و آخر اینکه جناب رها دفاع کردن و اعلام مخالفت با “دید مرد ستیزانه”(به برداشت شما نه به گفتهٔ خانوم صدر)یک چیز است و حرف از بخار معده و مفت خوری زنها چیز دیگری!
.بهناز.
  انسان سکولار در 
همنوع من بهناز خانم
چقدر از خواندن کامنتت غمگین شدم و اعتراف میکنم که در میانه ی متن حتی در حدی عصبانی شدم که کاملن مستعد نوشتن ناسزا خطاب به تو عزیز بودم اما وقتی به اسم زیبایت که مانند اسم تمام زنان دلفریب بود رسیدم مانند سنت چند صد هزار ساله ی مردان که اسیر زیبائی های زنان هستند من هم تمام خشونت و بی منطقی نوشته ات را محو شده با طنین دل انگیز پس وند “ناز”اسمت یافتم که جایش را به غمی صادقانه و عمیق داد .
اسم زیبایت نه اینکه محملی برای سیلان حس وجود یک زن در جسم و جانم باشداما خشونتی هم که همواره نه علیه شما که باید برای مبارزه بخاطر شما در یک مرد باشد را در من محو کرد.
تصور میکنم اگر من برحسب بد روزگار در خانواده ای رشد میکردم که مادر خواهر و تمام زنان اطرافم نشانی از زنانگی و انسانیت نداشتند و طبعن با احتمال بیشتری یاری نیز می یافتم که او هم ذاتی نبرده از هستی ، بخش می داشت و البته که کی میتوانست شود هستی بخش؟!
و من هرگز شانس این را نمی یافتم تا بفهمم یک زن به مثابه ی یک انسان زاینده و چشمه ی جوشان احساس و ایجاد انگیزه ی زیستن ، جنگیدن و رسیدن به وصالش چگونه انسان را به معراج هدایت میکند.
چه موجود قابل ترحمی می شدم آنگاه!!!
  انسان سکولار در 
پیشنهاد یکی از دوستان کامنت گذار تلویحن ایجاد گشت “یا شادی” برای مبارزه با مردان “مریضیست که در هر روز زندگی‌ اونو تجربه می‌کنند” می باشد که من احتمال میدهم مزاح باشد آخر اگر همه ی مردها جمع آوری شوند که سایر ابناع بشر هم را زنده زنده می خورند!!!
  انسان سکولار در 
مرد جوانی نزد پدر خود رفت و به او گفت:
- می خواهم ازدواج کنم.
پدر خوشحال شد و پرسید:
- نام دختر چیست؟
مرد جوان گفت:
نامش سامانتا است و در محله ما زندگی می کند.
پدر ناراحت شد. صورت در هم کشید و گفت:
- من متاسفم به جهت این حرف که می زنم. اما تو نمی توانی با این دختر ازدواج کنی چون او خواهر توست. خواهش می کنم از این موضوع چیزی به مادرت نگو.
مرد جوان نام سه دختر دیگر را آورد ولی جواب پدر برای هر کدام از آنها همین بود.
با ناراحتی نزد مادر خود رفت و گفت:
- مادر من می خواهم ازدواج کنم اما نام هر دختری را می آورم پدر می‌گوید که او خواهر توست! و نباید به تو بگویم.
مادرش لبخند زد و گفت:
- نگران نباش پسرم. تو با هریک از این دخترها که خواستی می توانی ازدواج کنی. چون تو پسر او نیستی!
  Behnaz در 
انسان سکولار،
ارتباطی‌ بین نوشته‌ام و جوابی‌ که به آقای رها دادم و حرفای شما پیدا نمیکنم،لطفا به جای ترحم،متنهای ادبی‌ و داستانهای جالب!دربارهٔ اصل مطلب صحبت کنید،حداقل خوشحالم که با خواندن نوشتهٔ من کمی‌ احساس من را وقتی‌ کامنتهای امثال شما را میخواندام درک کردید.
و برای محو شدن خشونت هموارهٔ کسی‌ مثل “شما” برای “مبارزه” بخاطر کسانی‌ مثل “ما” باید با والدین من صحبت کنید که چنین اسم قابل ترحمی برایم انتخاب کردند که حداقل مرا از “فحش خوردن” در فضای “مجازی”نجات داد!!!
.بهناز.
  کیوان در 
یک تعجب : از این همه کامنت شگفتی زده شدم. تا بحال هیچ مطلبی ندیده بودم که این همه کامنت روی آن گذاشته باشند. البته بعضی از کامنتها از جاده ادب خارج شده بود و چند تایی هم کامنت نبوده مقاله اند.
یک تحسین: با این وجود خانم صدر تمام کامنتها را (؟) را حفظ کرده که جای تقدیر دارد.
یک نظر: توصیف خانم صدر از رابطه مردان و زنان در ایران رویهمرفته درست است هر چند که شخصاً بیان نیش دار ایشان را نمی پسندم. ما مردان ، حتی اگر صادقانه بخواهیم هم، نمی توانیم از رنجهای زنان درک درستی داشته باشیم. باید خود زنان بیشتر و بیشتر از مشکلات و دردهایشان سخن بگویند تا نیمه دیگر جامعه بتواند به شناختی بهتر برسد. اما نکته من این است رابطه زن و مرد، رابطه قدرت است. “چای” و “متلک” و “فساد”و… همه بیانی از سلطه مردان بر روابط اجتماعی است. تغییر آن بسیار مشکل است و زمان بر. برای تغییر آن، زنان به کمک مردان آزادیخواه و پیشرو هم نیاز دارند. فمینیست ها به تنهایی نمی توانند این رابطه قدرت را نابود کنند. من به خانم صدر و دیگر فمینیست های ایران توصیه می کنم مردانی که می توانند در این نبرد متحدان شما باشند از خود نرانید.
  انسان سکولار در 
همنوع من بهناز عزیز
من اگر پدر محترمتان را ملاقات کنم بجای صحبت در باره ی نامتان که می توانست بتوله هم باشد با ادب و احترام به ایشان یاد آور میشوم که گرچه قطعن خودشان هم قربانی یک تربیت اشتباه هستند ولی ای کاش با کمی تعقل و یا رجوع به فطرت خود اینچنین اعمال و رفتاری در پیش نمیگرفتند و به برادرانتان هم اجازه ی این گونه برخورد نمیدادند و حتی اگر به مثابه ی یک مسلمان معتقد هم رفتار میکردند باز هم نباید چنین نفرتی از مردان در شما زاده میشد.
و خطاب به برادرانتان میگفتم لااقل با تجدید نظر در نگاه غیر انسانی خود به زن اجازه ندهند دخترانشان که شما عمه یشان هستید با شنیدن حرفهای شما و دیدن مصداق عینی آن در پدرانشان جا پای شما بگذارند .
آیا برادرانتان با دیدن زندگی شما میتوانند بگویند آن رفتارها می توانست منجر به یک زندگی سالم برای دختران خانواده باشد.
و اگر مادرتان را می دیدم به ایشان میگفتم به راستی شما نمیدانستید که مردانی بسیار متفاوت هم هستند که چون کوهی صبور ، متین و استوار تکیه گاه زنان نیک سیرت و مهر آفرینی هستند که چون آینه ای جلوه ی مردانگی مردشان را به ایشان می نمایانند.
تو گوئی با القا بزرگی و توانائی به مردشان اورا بزرگتر و توانا تر می کنند و البته که همه در ضمیر خود میدانند که توانا کننده و بزرگساز واقعی خود باید بزرگ و توانا باشد تا خطاها و لغزشهای مردش را ندیده بگیرد تا او را نشکناند که مرد حقیر به چکارش می آید!
و اگر دیده بود چرا یک کلام نگفت بهناز گلم تمام مردان اینچنین که بخت تو و من به ما نمایانده نیستند!؟
  انسان سکولار در 
کیوان جان مثل اینکه تو بدلیل خانواده ی مهربانی که داشتی و نگاهی که به همه ی زنان چون زنان اطرافت داری خشم ایشان را حاصل تظلمی به ایشان رفته می دانی و فکر میکنی چونان که حقوق ایشان استیفاد گردد قطعن آنها حتی بیشتر از سایرین پذیرای مهر مردان همسنگرشان خواهند بود.
اما کیوان جان
تظلم یا بی عدالتی به هر جنس از بشر کلیت بشریت را تضعیف میکند و اگر تا کنون انسان بالنده و پویا در مسیر پر مخاطره ی تکامل به اینجا رسیده قطعن نشان از تعادل در تامین ضرورتهای ذاتی هر دو جنس دارد.
آنچه امروز اتفاق افتاده تغییر بعضی از خصوصیات و نیازهای ابناع بشر برای زندگی امروز طی این یکی دو قرن اخیر می باشد که می دانی بسیار بیشتر از الباقی تاریخ بشر هوشمند شاهد تغییر بوده است.
تغییر این ضرورتها گاهی بر خلاف غرایز طبیعی زن ومرد بوده وگاهی به درستی درک و اصلاح نشده است .
زنانی همگی به دلیل ویژگی های فطری و طبیعی خود اگر تعالیم و دانششان جبران نکند نیاز و گرایش به کنترل دارند .
و از طرفی چون انسان امروزی مدارا و تساهل بیشتری را آموخته گاهن زنانی که در مسیر تطبیق شرایط خود با مقتضیات زندگی امروز راه افراط پیموده اند بی نصیب از این ضرورت شده اند و به یکباره خود را در فضائی بی حد و مرز برای زیاده خواهی یافته اند و اگر هم بر سبیل اتفاق در مسیرشان مردانی ناآگاه و حتی منحرف قرار گرفته به یکسره مرد و مردانگی را نفی و آرمان خود را در سروری و تفوق بر مردان می دانند و همانطور که در مقاله ی خانم صدر و مطالب سایر همفکرانش می بینی بدون استثنا و به واقع نفس مرد بودن را نشانه ی پستی و دئانت این جنس از انسان میدانند.
اینان زنان فمنیست یا زنگرا نام دارند و اگر تو در سنگرشان بجنگی فقط اخرین مردی خواهی بود که بعد از مردانی که تن به این زیاده خواهی ها ندهند به یوغ بردگی خواهی رفت اما نهایتن هیچ چیز و هیچ کار نمیتواند ننگ مرد بودنت را در دید ایشان بزداید.
  Behnaz در 
انسان سکولار،
در شناخت من و موقعیت من و دید من نسبت به مردها همانقدر به بیراهه می‌روید که در مورد اصل حرف این مقاله.من نه از مردها نفرت دارم که دو دوست اول صمیمی زندگی‌ من برادرم و دوست پسرم هستند.انقدر راحت قضاوت نکنید و وارد مسائل شخصی‌ نشوید که این ره به ترکستان است. قضاوت می‌کنید تا وادار کنید از خودم دفاع کنم و این تغییری در اصل موضوع ندارد.بجای کنکاش و روانکاوی در شخصیت “قربانی”! من میتوانید در باره‌ مقاله صحبت کنید،و چرایی هر حرفی‌ را بپرسید.
.بهناز.
  انسان سکولار در 
اینکه خانم شادی صدر ده عدد از پست های وبلاگ حقیر من را به خود اختصاص داده نشان از همان مکانیزمی دارد که منتشر کنندگان نفرت از آن نیرو میگیرند و احمدی نژادها برنده ی انتخابات می شوند!!!
  انسان سکولار در 
شادی خانم فراموشت نکردیم دنبال روغن کرمانشاهی میگردیم.
مادرمان یک بند انگشت بیشتر روغن نداشت و زیر یک وجب هم که برای شما سوپ هم نیست چه به رسد به آش!!!
  انسان سکولار در 
از همان کامنت اولم از خانم صدر تشکر کردم که با این مقاله ی شاهکارش پنبه ی تفکر منحط فمنیسم را زد و اکنون مجددن از ایشان برای گشودن مدخلی جهت بحث کمیاب شناخت مرد و زن متشکرم.
با همان مواضع قبلیم البته!
  انسان سکولار در 
به ، بهناز!
باید اعتراف کنم مرد، جنسی از نوع بشر است که به جنس مخالفش نه فقط به واسطه ی بوها ، رنگها ،صداها (عوامل فیزیکی) و یا رسیدن فصل تولید مثل (محدودیت زمانی) بلکه به واسطه ی حتی تصور یک موجود ظریف، یک موجود نیازمند حمایت و البته موجودی که میتواند مال خود کند متمایل میشود (محرکهای روانی).
گرچه نگاه جنسیتی (عبارت اختراعی فمنیستها برای انکار تفاوت جنسیت ها و یا تسخیف احساس جنسی مردها) حس غالب مردها در شبانه روز نیست ولی حس فعال در تمام لحظات زنده بودنش است و یک نگاه و یا یک کلام برای مشتعل کردن فضای ظاهرن سرد و تهی بین دو جنس کافیست.
گرچه همین انسان سکولار وقتی پسر تازه بالغی بیش نبود نمیتوانست به چاک سینه ی زن همسایه که با هنرمندی زنانه ای و با رها کردن لبه ی چادر گل گلی خود ( با امکانی که حجاب چادر در ایجاد آزادی برای هرچه زیرش پوشیده شود! می آفریند! ) برای او عرضه شده بود نگاه کند ! (چه می گویم ؟ چاک سینه که انحراف نگاه زیادی می طلبید !).
تلاش پسرک برای کتمان همه ی آن چیزی که علت آمدن آن زن به منزل خانواده ی انسان سکولار تازه بالغ به بهانه ی گرفتن یا پس دادن چیزکی در غیاب والدینش بود با نگاهی عادی به چشمان وی نمیتوانست نشانی از بلوغ نو رسیده اش نباشد!
چرا که جان پسرک به لبش می رسید که مبادا لحظه ای عنان از دست بدهد و به لبهای زیبای وی نگاه کوچکی بیندازد !
لبهائی که صاحبش بی اعتنا به آنچه می گفت فقط برای پیدا شدن مدخلی در این میان می جنباند و موضوعات متفاوتی را پیش می کشید تا شاید نکته ای قابل بسط یافتن به گفته ای ظریف پیدا شود و “متلکی” به کسی یا چیزی !
و لبخندی رد و بدل شود و در پی آن اندک جراتی متقابل !
و گوشه ای ، کنایه ای که شاید یکی گستاخانه تر گوید و دیگری با لبخند ابروانی گره کند و دیگری با خواندن رمز آن اطمینان پیدا کند که دچار توهم نشده و جهت اطمینان بیشتر از سر دلجوئی دستی را بفشارد و یا لحظه ای بازوئی را بگیرد و یا دستی بر سرش کشیده شود و ….
آه ….
آنروز ها حجب حیا ها بیشتر بود! البته نه آنقدر که انسان سکولار تازه بالغ دیروز داشت !
اما داستان این روزها حکایت دیگری است.
امروزه متلک دیگر روش آبرو مندانه ی نیست! و از مد افتاده است !
روشی که پیشنهاد ” بیا به غرایزمون سلام کنیم!” را با نهایت فروتنی به طرف می دهد و رسمن اعلام میکند:
” خوب این از من! متلکی گفتم و چون یهودا که با لعن ابدی خود عیسی را به قداستی رساند، ننگ هرزه بودن و هیز بودن را خریدم! تا تو بدون هیچ هزینه ای تصمیم گیرنده باشی که خود را به آن راه بزنی و با بی رحمی این گذشتن از غرورم را چماق پستیم کنی و بر سرم بکوبی و یا با کلامی ، پیش بکشی آنچه با ژستی نجیبانه پس می زنی!”
آری !
امروزه شاید بشر بیشتر پذیرفته که غرائز جنسی را نمیتوان با انکار و لاپوشانی بی اثر ساخت و از همین روست که که دیگر مردها به جای متلک یک تک بوق کوچک میزنند و یا چراغی ، نیش ترمزی!
خوب! نمیدانم ؟ من که نه روش قدیمی را یاد گرفتم و نه روش جدید را می پسندم!
آخر آنروز که خانم برازنده ای را که توی آفتاب ایستاده بود سوار ماشینم کردم چه باید می گفتم وقتی در جواب سلامم بشنوم که : جا داری یا نه؟!
!!!
شاید دلیل اینکه انسان سکولار با هر دختری که بوده از طریق واسطه ای آشنا شده همین است !
این روزها غریبه ها گویا باید توی یک لحظه تصمیم بگیرند که یا بی اعتنا از بغل هم بگذرند و یا مستقیم به طرف بستری مشترک برن !
اما گویا قدیمها موضوع با یک متلک کوچک شروع میشد ولی تا به جاهای باریک برسد کلی مغازله و حرفهائی داشت که شاید روزی یک مرد یا زنی که بوی فمنیستها حتی به مشامش نخورده باشد از سادگیش اعلام کند که میخواهد با جمع آوری این متلکها یک مجموعه از فلکولوریک مغازله پیش از معاشقه در فرهنگ ایران بنویسد و قبل از اینکه فمنیستها زنده زنده بخورندش چند تا زن و مرد آگاه پیدا شود و حمایتش کنند تا ما از دست ندهیم مجموعه بزرگ و اغلب غیر تکراری متلکهائی رو که گویا تنها کسی که نه گفته و نه میدانست که وجود دارد انسان سکولار بود و چند جوان محجوب دیگر .
ولی همه ی اونهائی که گفتند و شنیدند آن را چون یک آزار جنسی نمیدانند که برای بعضی حتی همان متلکی که آنقدر مبتذل بنظر می آید که از سر حیا فقط می توانند در ذهنشان دوباره تکرارش کنند ; چه گوینده ها و چه شنوندگانشان ; بهترین کلامی است که در عمرشان گفتند و یا شنیدند .
راستی میدانید گاهی وقتی چیز ارزشمندی درست از توی دستهایمان لیز میخورد و برای همیشه از دستش میدهیم با یک عمر اعلام نفرت و انزجار از آن ندامتمان را تسکین می دهیم؟
خدا کند هنوز هم پسرها و دخترها بلد باشند متلک بگویند و به راحتی هم از کنار متلکی که میشنوند نگذرند !
کسی چه میداند ؟ شاید اگه اون کتاب نوشته شود و همه چندتا متلک برای گفتن و چند جواب متلک برای تلافی کردن توی آستین شان داشته باشند آمار ازدواج برود و سن ازدواج پائین بیاید.
برای انسان سکولار که یک متلک که سهل است دنیائی استدلال هم توی این فمنیست بازار انگیزه ی ازدواج نخواهد شد!
اما کاش اون قبل تر ها لااقل بلد بود در آن بعد الظهر بهاری که در پیاده روئی قدم زنان می رفت به آن دختری که بر خلاف همیشه نگاهش از همان انتهای خیابان تا لحظه ای که شانه به شانه هم از کنارش گذشت به او خیره مانده بود متلکی بگوید!
کسی چه می داند؟
شاید یک لبخند آن دختر برای اینکه این پسر تازه بالغ دیروز با همه ی بی دست و پائی اش جرات کند برگردد و حداقل به امید پیدا کردن راهی برای برداشتن یک قدم دیگر پشت سر دخترک براه بیفتد کافی بود!
می دانید که شاید الان این پسر یا دختر تازه بالغ انسان سکولار می بود که جواب خانم صدر رو میداد؟!
آری ! قرزند 16 ساله ی انسان سکولار قطعن چه پسر بود چه دختر مثل پدرش وظیفه ی خود میدانست در برابر مقاله ی خانم صدر سکوت نکند !
حیف ! شاید فقط متلکی لازم بود تا او هم باشد تا به کمک پدرش بیاید!
  خواننده در 
واقعا که …شما آقایون همین جوری خودتون رو به خواب زدید که مملکتمون رو آب برد ..با این کی بود کی بود من نبودم هاتون بلافاصله می خواهید که صورت مسئله رو پاک کنید ..فورا اعلام برائت می کنید …ادعا هم می کنید که زن ستیز نیستید اما بلافاصله نوک نیزه هاتون رو طرف زنها نشونه رفتید که بابا جان ما همه مون خوب و گلیم فقط چند تایی مرد بد تومون هست که به این همه زن آزار جسمی و کلامی می رسونند که البته اون هم نقصیر خودتونه چون شب میاید تو خیابون چون لباستون بده و چون ما تشخیص می دیم که الان تنتون می خاره چون مهریه اتون سنگینه ..چون مرد میره کار می کنه و زنها تو خونه دستور میدن اصلا چون خود زن ( مادر) مرد رو بد تربیت کرده و البته در این مورد آخر برای پدر خانواده و مردهای اطراف مثل پدربزرگ و دایی و عمو و ..نقش هویج رو در نظر گرفتید که واقعا دستتون درد نکنه ….یعنی استاد ربط دادن گودرز و شقایقید …تکلیف زنها با مرد های مرتجع و سنتی و متحجر روشن اما امان و فغان از اون مردهایی که ادعای روشن فکریشون گوش فلک رو کر کرده که تجربه و تاریخ نشون داده که اهل از پشت خنجر زدنید …ناراحتید از این که مردها توی این مقاله یک کاسه شدند و همه تون مثل هم نیستید و بعضی هاتون استغفرالله حتی یک بار هم متلکی نگفتید و تحقیر کلامی و آزار جنسی به زنی نرسوندید ؟ به جای حمله از خودتون دفاع کنید آسمون و ریسمون رو به هم نبافید این معضل به صورت بغرنج تو مملکت هست و برای از بین بردنش تک تک مون باید نگاه سکسیت مون رو از بین ببریم ……
  انسان سکولار در 
خواننده
موجود عزیز
نخیر ما زن ستیز نستیم اما همین ی هستیم که میبینید.
با توجه به اینکه 100% ما مردها نگاه جنستی! به زنها داریم که در کامنت قبلی هم صراحتن به آن معترف شدم شما به چه حقی فکر میکنید این یک انحراف و یا اشتباه است و همه باید چون شما مشکل جنسیتی داریم پس :”تک تک مون باید نگاه سکسیت مون رو از بین ببریم “!
موجود عزیز
من که سهله معتبر ترین روانشناسها هم مشکل شما را لاینحل دانسته اند و اساسن من اجازه نمیدم امثال شما به محدوده ی من نزدیک شوند که بخواهم اهمیتی به تغییر نگرش شما بدهم.
تقصیر همان روشنفکر نماهائی است که دور و بر شما را گرفته اند و به طمع رساندن دستی به شما ها که چون از لطافت های زنانگی بهره ای نبرده اید و به دلیل تمایلات ویژه ای که دارند برایشان جذابیتی پوشالی دارید با فمنیست بازی میخواهند به شما نزدیک شوند و البته همانطور که خود میگوئید میبینید آنها هم مثل سایر مردان هستند!
اساسن بحث با شما فایده ندارد . شما باید درمان و نهایتن اگر به طبیعت بشری تمکین نکنید مطرود شوید!
نگرانی من اینست که دختران جوان تحت تاثیر تفکرات شماها قرار گیرند و تا بفهمند داستان چیست قافیه را باخته باشند.
دختران عزیز!
شاید شما مادر خواهر و حتی پدر و برادری داشته باشید که به دلایل مختلف (که حتی ممکن است مصون داشتن شما از افراط در مسائل جنسی باشد) به شما بگویند که مردها کلن پست هستند و هیزند و ….
خواهرانم – همنوعانم – دوستانم.
اگر از نگاه جنسیتی مردها خوشتان نمی آید باید قید هر گونه توجه وحمایت از طرف جنس مرد را زده ، آرایش نکرده ، خود را در گونی بپیچید و با دریافت یک دوره ی دریافت هورمون تستسترون کمی ریش و سبیل و صدائی زمخت داشته باشید.
حتی اسامی هوس انگیز تان را مثل میترا ، ازیتا ، لولیتا، و …
هم تغییر داده و به جای آن رقیه ، بتوله ، ختوله و…
حتی یارعلی و غلام مراد برای خود انتخاب کنید . چراکه ما حتی با خواندن اسم یک زن نگاهمان جنسیتی میشود و هر مردی هم بگوید نه یا دروغ گو است یا مفهوم کشش به جنس مخالف را (همان نگاه جنسیتی اینها) را نمیفهمد و یا مریض است.
اما ملاک درستی و نادرستی تمایلات بشری و یا طبیعی یا انحرافی بودن آنها فقط عمومیت آن است و لا غیر چرا که اگر به خدا اعتقاد دارید که این یعنی به کار خدا ایراد گرفتن و اگر به اصل تکامل اعتقالد دارید بدانید هرچه بشر دارد برای رسیدنش به اینجا لازم بوده و اکر به فتوای این موجود که میکوید:”تک تک مون باید نگاه سکسیت مون رو از بین ببریم ” بر فرض امکان عمل کنیم نسل بشر نابود خواهد شد و مطمئن باشید از ادامه ی نسل یکی از این میمونهای انسان نما (شامپانزه شاید) گونه ای هوشمند دیگری در چند صد هزار سال آتی به جای ما اشرف مخلوقات خواهد گردید.
فمنیسم یک اندیشه ی ضد بشری و معتقدان آن یا به اشتباه به آن توجه میکنند و یا مشکل دارند.
مطالعه ی اینجا هم شاید خالی از لطف نباشد
http://goo.gl/XaTc
نگران ورم یا اسپم نباشید طرفتان انسان سکولار است!
  خواننده در 
ههه ههه هاها هوهو هی هی مردم از خنده ..شده قضیه تا چوب رو بلند می کنی …. سکسیست معنی اش این نیست که شما از نگاه به زن و از وجود زن چیز های خوب زنانه لذت نبرید… آقا جان شما سکسی رو با سکسیست عوضی گرفتی جانم ..ههه ههههه هههههههههه ههه
  انسان سکولار در 
آها بله خوب خدا شکر که میخندی !
آیا این خنده ها در روز متناوبن تکرار میشود؟
آیا کسی هم به شما گفته که مثلن اینکه خنده نداشت چرا می خندی؟
اگه یک لطفی هم به من بکنی بد نیست !
باتوجه به اینکه من معنی جملات شما را نمیفهمم میشود یک پرینت از این تاپیک و کامنتهایش بگیری و با مراجعه به کلنیک مهرگان در بغل پارک ساعی با مسئول شیفت و یا پزشک اورژانس در مورد مشکلات من صحبت کنی؟
باور کن که این محبتت خود بخود جبران میشود قول میدهم!
(شوخی) :)
  خواننده در 
کجاش خنده داره ؟ این جاش خنده داره که تو اصلا نمی دونی سکسیست یعنی چی ..سکسیست در لغت یعنی آدمی که ضد جنسیت فرقی نمی کنه زن باشی یا مرد …. اگر مرد ستیز باشی سکسیست هستی زن ستیز هم باشی سکسیست هستی ….اما تو به خیالت رسید که من گفتم که زن ها و مردها از جاذبه های جنسی همدیگه صرف نظر کنند و کشش های جنسی رو سرکوب کنند ….حالا فهمیدی کجاش خنده داره ؟ در کل که استدلالاتت ربطی به اصل موضوع که زن آزاری و ایجاد مزاحمت های جسمی و کلامی برای زنها بود نداشت …اصل موضوع رو فراموش کردی حداقل کمی مطالعه کن که این طوری مسبب خنده نشی
  انسان سکولار در 
خواننده ی محترم
بله حق با شماست
سکسیست به معنی جنسیت گرائی یا تبعیض و یا برتری قائل شدن میان ابناع بشر بر مبنای جنسیتشان میباشد و ما بفرموده ی جنابعالی باید از حنسیت گرائی پرهیز کنیم که البته بدون تردید این نوع نگرش امروزه در بدترین نوع خود گریبانگیر فمنیستهاست.

  انسان سکولار در 
- بفرمائید این …………..
-……….زم دست گلت……………
-آره…….قند پهلو بقول خودت…….
-مرسی عز…..
-……….بخریم باشه……..
-حتمن عزیزم برم یک دوش بگیرم . هوا هم خوبه بهاری هم هست میریم.
-باشه خوبه.
-هورررت..
-…..!
-هورررت…
-!!!!
-هورررت….
-میدونی چیه؟
-نه عزیزم چیه؟
-شما مردها موجودات پستی هستید!
-جان!!!
-ببینم تو معتقدی که امام جمعه ی تهران در مورد ارتباط بی حجابی و آمدن زلزله بی ربط میگه دیگه؟
-خوب البته!
-لابد یک جورائی از شنیدن این حرفش مفرح شدی؟
-مفرح؟! منظورت چیه؟
-فکر میکنی خودت از امام جمعه بهتری؟
-از چه نظر؟ چی میخوای بگی پریسا؟
-یک بار شد جلوی آینه واستی و فکر کنی که تو هم جزو همون کلوپی هستی که امام جمعه هم از کلفتای کلوپه؟
-کلفتای کلوپه ؟ پریسا حالت خوبه؟
-یعنی عضوهمون کلوپی هستی که امام جمعه از بلند پایه هاشه؟
-پریسا من الان شیش ماهه که دیگه کلوپ نمیرم دیدم تو ناراحتی بی خیالش شدم خودت میدونی .
-خودتو به اون راه نزن کلوپ بدن سازی رو که نمیگم . ببینم اولین باری که به یک دختر متلک گفتی کی بود؟
-متلک ؟ جریان چیه باز این زن همسایه چیزی گفته؟ تو باور نمیکنی که این زنک واسه من نقشه ریخته؟
-چه ربطی به زن همسایه داره یادته اون روز که میرفتیم خونه ی مامان اینا گفتی روسری تو سرت کن جلو ایست بازرسیه؟
-خوب یعنی چی میخواستی بدون روسری به برادرا سلام کنی ؟
-خوب این همون بازتولید این تفکر که زن، یک سوژه جنسی هست دیگه؟
-سوژه ی جنسی ؟ ببینم کسی بهت متلک گفته؟!
-ببین همه ی فکرت اینه که خودتون به ناموس مردم متلک بگین ولی ما مثلن چون مرواریدیم توی صدف محفوظ بمونیم.
-کی کجا کی به چه کسی متلک گفته ؟ چرا حرفت رو رک رو راست نمیگی ؟ تو که مدتی بود حالت بهتر شده بود؟
-خودت رو به کوچه علی چپ نزن تکرار جمله کلیشه ای زن و مرد هر دو انسانند مشکلی را حل نمی کنه تا شما آقایان یاد نگیرید که به عنوان امری بیرونی و انتزاعی از تجربه واقعی خودتون وقتی یک پسر تازه بالغ بودین جلو آینه که فایده نداره جلو همه اعتراف کنین چیزی حل نمیشه.
-!!!!
-آره مثل یک مرد نقشی که در بازتولید ساختارهای فرق بزار بین زن ومرد داشتین بگین نه مثل آدمهای انتزاعی.
-ببینم باز توی اینترنت چیزی خوندی؟ آره؟
-بفرما تا من حرف حق زدم تو زدی به صحرای کربلا ! میدونی چیه بنظر من تو هیچ فرقی با امام جمعه همین آقای صدیقی نداری که هیچ بلکه اون فلک زده از تو یک رو تره !
-ببین باز داری اون روی سگ منو بالا میاری میدونی دکتر تو جلسه ی آخر به من چی گفت هیستریک؟
-خوبه دیگه باز میخوای بهم برچسب بزنی که من هیستریکم . من از دست ظلم شما مردا به کی پناه ببرم ای خداااا
-دکتر گفت اجازه داری وقتی خیلی شلوغ میکنه سرش داد بزنی و حتی یک جوری بهم فهموند اگه لازم شد یک جورای کتکتم میتونم بزنم!
-منو بزنی آی خدا مردم ببینین یک زن ضعیف و گیر…
-خفه شو!! خفشه ساکت دیگه حرف نزن فهمیدی؟
-چیه ؟ بزن دیگه خجالت نکش!
-صداتو ببر ! صداتو ببر که ..
-باشه ! باشه! هق هق
-ساکت ! خفه شو صدات در نیاد که همچین میزنم که…..!
-چشم چشم !
-بدو ! برو تو اطاقت گریه هات که تمام شد دست صورتت رو بشور بیا بریم . الان ساکت زود برو تو اطاق که هر چی …
-چشم چشم رفتم . هق ای ی ی
-بدو من هینجا منتظرم..
-هی هی هه
-…گریه هاتو..
-…ا ا ا ووو .
-…..
-……
-…..زود …تا من یک دوش


  انسان سکولار در 


خانم صدر بعید است که مرا نشناسید.
منظورم شخصیت مجازی ام می باشد.
احتمالن با خود گفتید چرا تا بحال علارغم کامنتهای پی در پی در پست اصلی این جریان در این پست کامنتی نگذاشتم؟

اما واقعن من از دیدن این پست ناامید شدم و تصمیم گرفتم در اینجا یک کلام و آنهم کلام آخر را بگویم.
خانم صدر شما متاسفانه نه تنها به عنوان نماینده ی زنان و مردان ایرانی صلاحیت ارائه خودتان را به جامعه ی جهانی ندارید بلکه باید به سلامت روان شما که نسبت به این همه مرد و زن رنجور چنین گستاخانه بی اعتنائی میکنید شک کرد.

آیا اگر شما ذره ای درایت میداشتید نمیتوانستید از این خطا یک حرکت مثبت برای جنبش بسازید؟
خانم صدر شما خود بگوئید چه امیدی در دل ما زنده میشد اگر این پست چنین نوشته میشد؟
########
هموطنان عزیزم خانمها آقایان
بدرستی که همه ی شما میدانید که در حال حاضر وظیفه ای سنگین به عنوان کسی که محبت مردمم در نگاه شان به عنوان کسی که خدمات ناقابلش را از سر لطف مورد تفقد قرار میدهند بر دوشهای ضعیفم قرار دارد.
اما آنچه که به من نیروئی فراخور عظمت ملتم میدهد وظیفه ای ایست که من بعنوان کسی که لطف خدا شامل حالش شده و مانند سایر همرزمانم در بند رژیم ایران نیستم و توانسته ام برای استفاده از ظرقیتهای جامعه ی آزاد غرب به اینجا مهاجرت کنم در خود احساس میکنم.
اما بدون تردید سختی مبارزه و خاطرات تلخ بدکاری های رژیم و ضعفهای فرهنگی توده ای از مردم گاهی که با وقایعی مانند سخنان آقای صدیقی ترکیب میشود هرکسی را ترغیب میکندمسائل را یکبار هم شده به صورت یک واکاوی عمیق و و آسیب شناسی عمومی مورد نقد قرار دهد .
صادقانه اعتراف میکنم که گرچه منظور من از هم کاسه کردن همه ی مردان فقط اشاره به عمومیت داشتن موضوع نگاه مردان به زنان به مثابه ی یک پدیده ی صرفن جنسی بوده اما نوع نگارشم بحق ،هم باعث کدورت عده ی انصافن قابل توجه مردانی که با تربیتی صحیح شایسته ی لقب مرد هستند شده و هم بهانه ای بدست مخالفین جنبش زنان داده تا یک سره تمام مظلومیت زن ایرانی را منکر شوند.
به تمام دوستان و دشمنان یادآور میشوم که هر عقل سلیمی میداند تعمیم یک اشکال به همه ی یک مجموعه میتواند خود حجتی بر مشروعیت موضوع باشد و بی دقتی من در نگارش این مقاله ایجاب میکند که یادآور شوم براستی هستند کسانی که با رفتار شایسته شان کرامت زن را پاس میدارند و هم بسیارند مردانی که برای اعتلای مقام زن همپای ایشان می جنگند و من به هر دوی این مردان درود میفرستم.
#########
اما البته که اگر شما چنین کمالات و توانائی هایی داشتید کماکان در زندان بودید!
و متذکر میشوم که این فقط روش دیپلماتیک رفع رجوع بود و اگر واقعن منصف میبودید با مشورت کردن با چند انسان شناس و جامعه شناس بی پایه بودن کل ادعایتان را معترف می شدید.

ولی این همه مرید حلقه بگوش و خود باخته مرا از روزی که رژیم عوض شود و چون شمائی نسخه ی مونث احمدی نژاد رژیم انحصار طلب بعدی شود به وحشت می اندازد.
من در راه اصلاح همین حکومت تلاش خواهم کرد و اگر برفرض چون شمایانی جهت سرنگونی رژیم وارد کارزار شوید در سنگر جمهوری اسلامی جانم را هم فدا میکنم!!!


====================================

  انسان سکولار در 
باور نمیکنم که شعور ملت در حدی باشد که نفهمد هرچه بیشتر حکومت در فشار و انزوا قرار گیرد و موقعیت خود را بیشتر در مخاطره بیند خشن تر و گاردی کاملن بسته تر می گیرد.
در حالی که هرچه روابطشان بیشتر شود بهتر میتوان ازشان امتیاز گرفت که البته تصور اینکه آنها برای ملت ما امتیاز میخواهند کودکانه است!
از طرفی وقتی امثال شادی های صدر که چون خودشان با تمایلات انسانی مشکل دارند همه ی مردان را منحرف اعلام میکنند !!! نماینده ی ما باشند….
من میخواهم بدانم وقتی خانم صدر به محض اینکه یک بازداشت داشت و مدرکی برای ادعای کذب “من مبارز نستوح راه آزادی بودم “پیدا کرد رفت در ساحل امن نشست و بعد دولتهای اروپائی باید بیایند و برای ما مایه بگذارند و برای نهادینه شدن حقوق بشر در کشور ما بجنگند و یا از دلارهای نفتی صرف نظر کنند؟
البته تعجبی ندارد که این حرفهای کودکانه را از همان کسی که مقاله ی شاهکار سوزن و تکنگر و چای هورت کشیدن را نوشته !
نام کودکانه ی مقاله را بنگرید؟
از همبستگی و مسئولیت مشترک جهانی چه باقی مانده است؟
کدام همبستگی برای گرفتن ژست حقوق بشریشان دادن چند جایزه بی ارزش به شما کفایت میکند.
حیفم از آن امتیازاتی می آید که روزی جمهوری اسلامی به خیال اینکه شما چه ضرری به نظام میزنید به اینها میدهد تا سرتان را زیر آب کنند در حالی که اگر سایت شما را فیلتر نکنند و بلکه مطالب شما را رسانه ای کنند پنبه ی ارزشها و انحرافاتی که شما دم از آن می زنید یکسره بر باد میرود.
من مشکل شخصی با شما ندارم اما رفتار و کردار و گفتار شما را خطر بزرگی برای بلوغ ملت میدانم
  نیلو در 
شادی
به مزخرفات این آدم های تا مغز استخوان مردسالار توجه نکن و با قدرت به راهت ادامه بده…
فکر کن! یک تعمیم ساده و این همه هیاهو!
و مقایسه شود با “همه زن ها کودن اند” “همه ی زن ها خاله زنک اند” همه ی زن ها رانندگی شان افتضاح است” همه ی زن ها ناقص عقل اند” “همه ی زن ها وراج اند” و……….. نتیجه گیری شود!
این ها دست و پا زدن های مردسالاری است و چون امثال تو در صف مقدمی تنوره ی دیو ! به تو بیشتر می رسد.
ثابت قدم و قوی باش خواهر جان!
  نیلو در 
خوشم میاد بعضی ها هیچی هم که نداشته باشند از ” رو ” کم ندارند!! این همه مزخرفات رو در طول دو پست بفرستی روی کامنتینگ وبلاگ و البته حرف هایت در حد پاسخ شنیدن از صاحب وبلاگ هم نباشد و فقط جلز ولز کردن ها و کل کل های مردسالارانه باشد و باز هم جیـــــــــزجیـــــــزت تمام نشود…
شادی مگر چه گفت که جلزولزتان تمامی ندارد آقایان؟!!!!
  نیلو در 
فکر کن یارو اومده توی پست قبلت از عبارت” زن ذلیلی” استفاده کرده!!!! یکی از اختراعات فرهنگ مردسالار در زمانه ای که زن ها به حد و حدودی که مرد سالاری برای شان تعیین کرده راضی نیستند و پا از حد فراتر می گذارند.زن ذلیلی در فرهنگ مردسالاری امروزی یعنی این که مرد ، زن را سر آدم حساب کند و نظرش را به حساب بیاورد!! یکی از نمودهای زن ذلیلی وقتی است که مرد طفلکی باید به حرف زن پتیاره ی جیغ جیغوی سریال آبکی تلویزیونی گوش بدهد و سطل آشغال را دم در بگذارد :) نادان موردنظر حتی نمی فهمد فمینیسم چیست و چه می گوید! فقط یاد گرفته یک مشت کل کل مردسالارانه را تحویلت بدهد که آی ضعیفه رویت زیاد شده ما مردها مهریه می دهیم و سربازی می رویم!! شما مفت می خورید و می خوابید! کار خانگی هم که اصلن به حساب نمی آید.البته گویا این نابغه متوجه شده امروزه کار خانگی به دلیل وجود وسایل خانگی مدرن ، کاری نیست و این فقط مردها هستند که وقتی از خانه بیرون می آیند با خیش و گاوآهن سر و کار دارند :)
مخالفان ات را می بینی شادی که از چه درجه از هوش و دانایی و منطق برخوردارند؟!
آن زن هایی هم که می ترسیدند مردانی که تا به حال منت بر سر زنان می گذاشتند و از حقوق این ضعیفه ها طرفداری می کردند سرخورده شوند :)هم خیلی موجودات جالبی بودند! بیچاره بودند و جالب! از این تریپ ها که:آقای محترم! آقای جنتلمن! به من زن ضعیفه ی بیچاره ی بی حقوق کمک کن!!! یکی نیست به این طفلک ها بگوید مردی اگر از ته ته دل به برابری زن و مرد اعتقاد داشته باشد نه برای اعتقادش منتی بر سر ما دارد و نه با یک تعمیم ساده(که خودش می داند اکثریت هم جنسانش همین اند) به مردانگی اش بر می خورد!! مثلن من با اوضاعی که هم وطنان نژاد پرست ام برای افغان ها درست کرده اند به شدت شاکی و ناراحت ام.همین چند روز پیش در یک وبلاگ یکی از افغان های ناراحت و زخمی همه ی ایرانیان را یک کاسه کرد و بست به فحش .من ناراحت شدم و گفتم عجب غلطی کردم از حقوق افغان ها دفاع کردم؟! خیلی ساده ست.شما یا به چیزی اعتقاد دارید یا ندارید و وانمود می کنید دارید!
این هایی هم که پریده بودند وسط و “وافمینیستا” سر داده بودند و سینه می زدند هم فوق العاده سرگرم کننده و بانمک بودند! فکر کن! تا همین چند وقت پیش فمینیسم در کنار تمام فرقه های منحط و ضاله:) قرار می گرفت و حالا عده ای از در دلسوزی در آمده بودند که بابا این ها فمینیست ها را خراب می کنند و فمینیسم این نیست و چیز دیگری ست :)
خلاصه که مملکته به مولا :)
  yek marde bozorg! در 
نيلو جون مواظب باش زياد بخودت فشار نيار.يه بار ممکنه بترکي سقط بشيا… خيلي دلت پره مثل اينکه… خانم صدر ده تا طرفدار مثل تو داشته باشه ديگه نياز به هيچ دشمني نداره.کوچولوي بي عقلم دهنتو پليز شات آپ کن بزرگترا دارن حرف ميزنن اينجا.راستي نيلو جون چه حالي داري وقتي مي دوني کل ديه تو از يدونه بيضه مرد کمتره؟؟؟پس لطفا ميخواي چيزي بگي اندازه ارزشت بگو.
  انسان سکولار در 
برای اینکه بدانید این قهرمان راه آزادی ما ملت بدبخت چه انسان والائی است .
لینک مربوط به وبسایت نیلو (کسی که سه کامنت پشت سر هم قبلی را مثلن در حمایت از خانم صدر گذاشته) را کلیک کنید و تو را به خدا نشوید نمونه ی لوکس همان هائی که به احمدی نژاد رای داده اند!
  نیلو در 
چه بانمکه این شخصی که با اسم انسان سکولار پیام می گذاره!ببینم پسرم چرا ناراحت شدی و باز هم افتادی به خوار و خفیف کردن صاحب وبلاگ؟من که چیزی نگفتم. من فقط با زبان طنز از حماقت جماعتی مردسالار گفتم.تازه کامنت ام طولانی می شد وگرنه قصد داشتم از آن آقای آلت تناسلی محترم که تعداد اسپرم های شان را هم به رخ ما کشیده بودند بگویم و خیلی های دیگر…خوب واقعن هم طنزید و اصلن نمی شود به شما جماعت جدی نگاه کرد!
حالا شما که این جا رخت خواب ات را پهن کرده ای و از محتویات جمجمه ات مردم را آگاه می کنی و چند تا مثل خودت هم پیدا می شوند برایت هورا می کشند ،چرا مثل احمدی نژاد کم که می آوری چاخان می گویی؟ من کی وبلاگ یا وبسایت داشتم که خودم خبردار نشدم؟!
حرف را که به احمدی کشاندی من باید نظرم را در مورد این شخص هم بگویم حتمن! من همیشه گفته ام و این جا هم می گویم افرادی که ضد احمدی نژادند خودشان یک پا احمدی نژادند! به عبارت دیگر مردم ایران لایق بیش از احمدی نژاد نیستند.هر وقت یاد گرفتند یک انتقاد یا شکایت ساده را معقول و آرام پاسخ بدهند شاید بشود به گزینه ی بهتری برای شان فکر کرد.اما نه الان که مثل مغول ها هجوم می اورند به وبلاگ طرف و ان قدر از موضع تحقیر و تمسخر پاپی اش بشوند تا از حرف اش کوتاه بیاید …
در ضمن از محتویات جمجمه شما به اندازه کافی در دو پست پیش بهره مند شده ایم و قاه قاه نموده ایم.با این کمالات ات :) یک چیزی به اون نیمای نادان یا اون پیروز خنده دار و افراد مضحک ای که آن همه مزخرفات عمومردکی این جا گذاشته بودند هم می گفتی !
از این به بعد هم پسر خوبی باش و چاخان نکن خوب؟!!!
  نیلو در 
جناب انسان سکولار! الان که یک مراجعه ی سریعی هم به وب پر محتوای تان کردم:) دیدم که شما به بیماری خودشیفتگی دچارید! فکر کن! طرف برداشته کامنت های پرباری:) را که در این جا و آن جا گذاشته توی وبلاگ اش جمع کرده! جان من مقادیری قربان خودت برو:) درضمن وب خیلی پرمحتوایی داری و به من هم سر بزن! البته من که روح ام از داشتن وبلاگ خبر نداشت اما چون شما می گویی من وب آن هم وبسایت دارم و با توجه به این که شما یک انسان سکولاری که امثال شادی صدر رو هم اصلن به حساب نمی آوری خوب حتمن راست می گویی :) پس به وبسایت نامرئی من هم سر بزن!
ببخشید خانم صدر.می دانم وبلاگ وزین شما جای این جور کل کل ها نیست ولی با بعضی افراد توخالی و پر ادعا طور دیگری نمی شود حرف زد.
  ناشناس در 
لطفا ایمیلتون رو بدید
  انسان سکولار در 
اگر خانم صدر که به نام نیلو کامنت می گذارند خیال کرده اند که من با اسم مجازی ایشان دهن به دهن میکنم کور خوانده اند.
واقعن خجالت داره خانم صدر حتی الان هم میتوانید قضیه را آبرو مندانه جمع کنید .
حتی اگر همان کامنت مرا عینن به نام خودتان منتشر کنید بخدا بهتر از این بازی هاست.
من ته دل آرزو دارم شما با یک برخورد مناسب امید در دل ما ایجاد کنید.
جه پدر کشتگی شخصی میتوانم با شما داشته باشم؟
من نگفتم شما نیلوی مجازی (مجازی شادی) وب سایت داری گفتم شما لینک اسمت بر می گرده به وبلاگ صدر پس چون هویتی نداری محتملن خود صدری!
  انسان سکولار در 
متن کامنت نیلو خانم را با دقت بخوانید.
خانم صدر چند نشانه ی آشکار از نوشتن این کامنتها به اسم نیلو و عیان شدن شخصیت لومپن و …… چه بگویم.
به هر حال کار من دیگر تمام است .
من ادعائی ندارم که خوب و بد بودن وبلاگ من مهم باشد.
اصلن من این وبلاگ را برای استفاده ی امروز نمینویسم.
اگر این وبلاگ بتواند موثر باشد شاید پنج سال دیگر!
اما من تا جائی که لازم بود حرفم را زده ام و از حالا به بعد نمیتوانم مدعی بی طرفی باشم و چون موضوع به نوعی شخصی شده سایر دوستان اگر لازم باشد جواب شما را میدهند.
فقط امیدوارم به تلافی کامنت کسی را به پای من نبندید .
از نظر من موضوع صدر تمام شد.
  انسان سکولار در 
دعوت میکنم آخرین برگ پرونده ی شادی صدر را به نام “شادی در صدر جدول” بخوانید:
sadr.e33.de
نگران ورم و یا اسپم نباشید طرفتان انسان سکولار است.
  نیلو در 
انسان سکولار!
به نظرم دیگه با نمک نیستی.بلکه خیلی قابل ترحمی! به شدت معتقدم تو در دسته ی آدم هایی قرار می گیری که در کودکی از مادرشان زیاد شنیده اند قربون دست و پای بلوری ات بروم! و امر بهشان مشتبه شده که در بزرگی دیگران هم باید قربان دست و پای بلوری شان بروند در حالی که از دید دیگران دست و پای شان اصلن بلوری نیست که خیلی هم کج و کوله و بدقواره است!! البته احتمالن مادر محترمت غیر از دست و پای بلورین قربون شمبول طلایی ات هم زیاد رفته که این قدر توهم مرد برتربینی نسبت به ضعیفه ها پیدا کرده ای.کافی ست کامنت هایی که به خانمی به نام بهناز نوشته ای را بخوانی…
نظرت هم در مود شادی صدر بودن من از همین متوهم بودن ات می آید. وگرنه اگر به نظرات احمقانه و پوچ ات در پست های قبل و همچنین وبلاگ درپیت ات نگاهی می انداختی می فهمیدی که سخنان ات اگر با مخالفت جدی کسی روبرو نشده به دلیل بی مایگی و خنده دار بودن آن ها بود نه این که همه با تو موافق اند و سال ها باید بگذرد که یک دختر بشکن و بالا انداز که خوراک اش دست انداختن امثال تویی است از گرد راه برسد و ریشخندت کند:)طفلک چه خودش را جدی هم گرفته بابا کامنت ها و در واقع کل کل های من با تو صرفن برای تفریح بوده .لطفن در چارچوب جمجمه ات(چیزی هم توی اش پیدا می شود؟!) تقلا نکن که :”من که مخالف که نداشتم! پس یحتمل شادی صدر است!!!” واقعن فکر کردی زن ای مثل شادی این قدر علاف و بی کاره است که حتی چرندیات تو را هم بخواند؟؟؟ می توانی آدرس جای بی فیلتری ر ا به من بدهی و من به آن جا بیایم تا مشخص شود از همین ایران ام ابله عزیز!
  نیلو در 
و اما در مورد لمپنی بودن نظرات من!!! دقیقا بگو کجایش لمپن است؟! من فقط نادان هایی چون تو را دست انداخته ام (خوارک ام است!)و همان طور که فرمودم اصلن به جز نگاه طنز دید دیگری نمی توان به شماها داشت! حالا نمونه ای از کرسی شعرها و گلواژه های نادانی چون تو صرفا برای خنده:
در جلد یک مصلح اجتماعی عمومردک :
حوصله ای به خرج دادی ولی حیف که به خرج نمیره!فمنیستها که از دست رفته اند.والا دخترهائی هم که قسمت ما میشه بی مشکل هستند.(احتمالن از اون دخترهایی که برای خوشایند مردها همه جای شان را جراحی لاستیک می کنند!نمونه ی خوب یک زن برای استثمارگرانی چون انسان سکولار!)نگرانی من از دخترهای 13 – 14 ساله ای که بخوان این حرفها رو الگو کنند و آینده ی خودشون و پسرهای همسنشون رو ویران کنند(یعنی سرویس خوبی به مردان ندهند!)…..
خطاب به خانمی به نام بهناز (از موضع دلسوزی و صد البته نگاه زن ستیزی که به زن دارد):
“خطاب به برادرانتان میگفتم لااقل با تجدید نظر در نگاه غیر انسانی خود به زن اجازه ندهند دخترانشان که شما عمه یشان هستید با شنیدن حرفهای شما و دیدن مصداق عینی آن در پدرانشان جا پای شما بگذارند .آیا برادرانتان با دیدن زندگی شما میتوانند بگویند آن رفتارها می توانست منجر به یک زندگی سالم برای دختران خانواده باشد”…و مزخرفاتی بلند و طویل…آن هم برای این که بهناز با امثال او هم صدا نشد و جرات کرد حرف دیگری بزند.
ترس از لولو خورخوره ای به نام فمینیسم که ممکن است باعث طغیان عروسک های اش بشود، طغیان برده ها!:
“او یک فمنیست است مژگان جان یک فمنیست !میفهمی یعنی چه ؟یعنی دشمن درجه یک زنان !من اساسن حالم از زن ومرد کردن بهم میخوره ولی خوب چکار کنم؟” (ابلهی که چنین حرفی زده از ان هایی است که لقلقه ی زبانی شان به تازگی این شده .یک جور مد! و قادر به فهم این موضوع نیست که در ایران همین که زن باشی به طور خودکار بسیاری از امتیازات انسانی را از دست می دهی و هر جا که وارد می شوی قبل از انسان دیدن ات زن بودن ات است که دیده می شود! )
“وقتی یک عده که نام خودشان را زن گرا میگذارند و بعد یکسره به تمام مردها اعلام جنگ میدهند و به اسم مبارزه برای اعتلای حقوق زنان بهانه دست مردان ناتوانی میدهند که چون نمیتوانند خواسته های زنان مرتبط با خودشان را برآورده کنند می خواهند خواسته های آنها را منکوب کنند…” (خوسته های زنان که منکوب می شود این هاست: سایه ی سری است که باید ازشان حمایت کند و جراح پلاستیک که بنا بر نظریه ی این موجود توخالی بتوانند مدت بیشتری زن باشند و حمایت مرد را داشته باشند!! یک جور کالای ناز و خواستنی که افسوس تاریخ انقضا دارد!)
کدام نظریه؟ بخوانید:
تمام زنهای عادی و نرمال ملیونها ( ملیون اغراق نیست ) ساله که دارن با استفاده از جاذبه جنسیشون حمایت مردها را میگیرن .
(یکی نیست به این فرهیخته ی کشف نشده بگوید طفلک من! الان یک مدتی هست که وارد قرن بیست و یکم شده ایم و دیگر نیازی به قدرت بدنی و هیزم جمع کردن مردها نیست! من بعد از خواندن این نظریه ات به شدت نگران شدم که نکند دزدیده شوی !)
موقعی که ندای مادرش در گوش اش می پیچد که قربون دست و پای بلورین ات بشوم :
“من تلاش میکنم طی یک هفته مطالب جامعی در نقد فمنیسم تهیه کنم .چرا که جامعه شناسان و اندیشمندان سکولار ما که جرات سخن گفتن ندارند.”(عجب اعتماد به نفسی داری پسر!!!)
حالا وقتی مطالب جامع رو در نقد فمینیسم تهیه کرد:
به زنانگی ات قسم افسوس میخورم که نتونستی قدرت زن بودن را درک کنی!نتوانستی و نخواهی توانست بفهمی که چرا زنان واقعی سر تسلیم به فرمایشات ملوکانه فرود می آورند و خود خواسته کنیز آقایشان میشوند!!! اما من که میفهممشان چون احساس خودم را وقتی زنی وانمود میکند مایملک من است نسبت به اینکه تمام توجه ام به این معطوف میشود که او را خوشحال ببینم درک کرده ام !…
البته من حوصله ی کنکاش بیشتر در چنین مزخرفاتی را نداشتم و از عهده ی اعصاب ام خارج بود وگرنه می توانستیم بیشتر بخندیم!
بلی انسان سکولار جان!! می دانم آرزوهای زیادی داری که سری در سرها در بیاوری! اما از قدیم گفته اند پز عالی و جیب خالی!!! یا بضاعتی نداری و فکنده ای دامی :)
  نیلو در 
همیشه با امثال تو زیاد روبرو شدم کسانی پر از ادعا و به شدت پر رو و وقیح و دریده و البته بی سواد.به خودم قول داده بودم از کنارشان با لبخند تمسخر عبور کنم چون دهن به دهن گذاشتن با این موجودات فقط آن ها را جری تر می کند به وقاحت بیشتر.اما خوب گاهی اندازه ی رو و وقاحت به حدی است که انسان نمی تواند سکوت کند!
قدیم ها که من در وبلاگ ام در مورد نگاه فمینیستی ام می نوشتم اشخاص ای سیریش از نوع همین انسان سکو.لار وارد می شدند و با چماق تمسخر و تحقیر و نگاه جنسی(چماق های پر کاربرد مردسالاری بر ضد زن های سرکش) من را مورد نوازش قرار می دادند.آن زمان یادم است زیاد از عبارت هایی مانند فمینیست ها زشت اند و جنده اند و ترشیده اند استفاده می کردند ! حالا یک قدم به جلو گذاشته اند به جای این چرندیات افتاده اند به دادن نظریات دوزاری!
در ضمن من وقتی داشتم در پست های پیش دنبال نظرات با مزه ات می گشتم به نیمای عمومردک(خودتی دیگر!!!) برخوردم که آن جا پشت من صفحه گذاشته بود:) و بنا براین کنکاش در نظرات ات را خاتمه دادم و به این فکر کردم که نباید با یک بیمار روانی سر و کله زد! نیما(انسان سکولار!) من به تو جدا توصیه می کنم سری به روانپزشک بزنی طفلک!
در آخر من چون مثل این به اصطلاح”انسان سکولار” وقیح نیستم به دلیل دهن به دهن گذاشتن با این موجود و گذاشتن کامنت های بی ربط در حال ریختن عرق شرم از خانم صدر پوزش می خواهم و کاملن حق دارید اگر کامنت های مرا پاک کنید! راستش من همیشه وبلاگ شما را می خواندم ولی تا به حال کامنتینگ وبلاگ را ندیده بودم ونمی دانستم چنین موجودات جالبی هم در آن زیست می کنند!
  نیلو در 
این هم ادرس پستی من niliso8060@gmail.com
لطفن اگر می خواهی خودت را خالی کنی دیگر کامنتینگ شادی را به گند نکش! پذیرای نظرات خنده دار و پر از توهین و بد و بیراه ات هستم! باور کن من برعکس تصوری که از فمینیست ها داری خیلی مهربان و بامزه ام !
  نیما در 
((…فکر کن! یک تعمیم ساده و این همه هیاهو!… ثابت قدم و قوی باش خواهر جان!… فکر کن یارو اومده توی پست قبلت از عبارت” زن ذلیلی” استفاده کرده!!!!… فکر کن! تا همین چند وقت پیش فمینیسم در کنار تمام فرقه های منحط و ضاله:) قرار می گرفت… خلاصه که مملکته به مولا… فکر کن! طرف برداشته کامنت های پرباری:) را که در این جا و آن جا گذاشته توی وبلاگ اش جمع کرده!… در حال ریختن عرق شرم از خانم صدر پوزش می خواهم و کاملن حق دارید اگر کامنت های مرا پاک کنید!…))
اوا خاک به سرم! نیلو جون؟! نبینم از دست این مردهای آشغال و بی ششور کم آورده باشی! از تو بعیده خواهر! یعنی چی که به خانم صدر حق میدی کامنت های نازنینت رو پاک کنه؟! به خدا، به مولا اگه شادی جون بیاد کامنت هات رو پاک کنه! با همه ارادتی که بهش دارم، به مولا نفرینش میکنم! یه فالگیر میشناسم، (پری جون بهم معرفی ش کرده) بهش میگم طلسمش کنه! ما تازه داریم با نظرات گوهربارت مستفیض میشیم خواهر! من دارم تمام کامنت های بلورینت رو گلچین میکنم تا بفرستمشون به سایتهای فمنیستی. حیف نیست این کامنت ها رو شادی جون پاک کنه؟! اصلآ هم از دست این مردهای احمق و بی ادب عقب نشینی نکن! به راهت ادامه بده خانومی! به خدا همه شون سر و ته یه کرباسن! فکر کن! مرتیکه اومده از عبارت “زن ذلیلی” استفاده کرده!!!! خدا مرگم بده! خاک به سرم! انگار نه انگار که تو قرن بیست و یک داریم زندگی میکنیم! خدا همه شون رو لعنت کنه ایششششالله!
ثابت قدم و قوی باش خواهر جان
==================================

در همین رابطه بخوانید :

شاه کلید خوشبختی!




۲ نظر:

انسان سکولار گفت...

احتیاجی به گفتن شاید نباشد که نیما جان برای خود سبکی طنز گونه و ویژه دارد و قطعن ایشان منی با نام مستعار نیستم.

انسان سکولار گفت...

شاید بد نباشد تاکید کنم که بعد از این کامنت ها حداکثر اگر یکی دو کامنت گذاشته ام و دیگر به این دلیل که موضوع شخصی نشود پیگیر این جریان نشدم و حتی با ایمیل نیلو خانم (احتمال خانم صدر) نیز تماس نگرفتم

وبلاگ ایشان برای من بلاک شد و ایشان شش ماه بعد درخواست مرا برای همکاری در مبارزه با حجاب بی پاسخ گذاشتند و من حتی به راه افتادن ماجرا درسایت بی بی سی واکنش نشان ندادم.


اما گاه گاهی که در سایت مردمک کسی کامنت تائیدی بر نظر ایشان می گذارد من نمی توانم خودم را جهت اضافه کردن مطلبی در رد آن نظر کنترل کنم

گوئی مخالفت در این جریان را سر قفلی خودم کرده باشم