در چهارچوب جمجمه

حقیقت نیازمند انتقاد است ، نه ستایش - نیچه

۱۳۸۹/۰۲/۱۹

در صدر مسائلم شد وشادی از من بدرشد!

نتیجه ای که کلن حداقل تا کنون از جریان وبلاگی مقاله ی خانم شادی صدر گرفتم بسیار مرا نامید و پکر کرد.
گرچه چیز تاره ای به من نیاموخت ولی آنچه می دانستم به من مسجل تر شد.
در حال حاضر دلم میخواهد آقای بنی صدر و بهنود در کنارم بودند و با ایشان درد دل میکردم.
به واقع که بد گرفتاری است درد ، بدرد خود گرفتار بودن!
همه ی ما دیکتاتورهای بت پرست کوچکی هستیم که دو حالت بیشتر نمیشناسیم یا به تمامیت چیزی را رد و نفی کنیم و یا در بست سر به آستانش نهیم.
خانم صدر که تا کنون به گوشه قبایش هم زار زدن این همه جماعت بر نخورده که انگشت رنجه کند و دو کلام تایپ کند مثلن هدفم از اغراق مستتر در متون نگارش شده ام تلنگری بود تا شما قدری جدی تر بیاندیشید و گرنه قطعن میشود پسرانمان را با دیدی مهربانانه نسبت به همنوع مونث خویش بار آوریم و انصافن هستند مردانی که عفت را به مثابه ی موضوعی درونی میبینند و حتی مردانی هستند که عفت برایشان تعریف جز در فکر ندارد.(مثل خودم که اکنون به فکر فرو رفته ام که عفت ظاهری معنا دارد؟).
اما براستی به واسطه ی کنجکاوی حاصل از مقاله ی خانم صدر و صحبتی که با چند نفر از بانوان کردم چه چیزها که نشنیدم؟!

هیچ نظری موجود نیست: