در چهارچوب جمجمه

حقیقت نیازمند انتقاد است ، نه ستایش - نیچه

۱۳۸۸/۱۲/۲۳

سقط جنین




          تذکر : پیام زیر فقط در چهارچوب جمجمه خودم پرورده شده و در همین حد اعتبار داره         





منتشر نکنید !
معتقدم نظریات اینچنینی باید در کنار 
تمام مطالب بررسی شود تا خواننده بداند فضای فکری نویسنده
چگونه بوده اگر این مطلب را مفید میدانید یا میخواهید نقد کنید
 لینک بدهید.



در وبگردیم رسیدم به یک وبلاگ خیلی خوندنی  که نویسنده این وبلاگ دنیا رو خیلی هوشمندانه و قشنگ میبیند نوشته ی خوش فرم ایشون یک سئوال رو قدیمی رو مطرح میکنه که البته خیلی ها جوابش رو دارند و خیلی ها هم روزی فکر میکردند جوابی بدیهی براش دارن و بعدش شک کردند ! چه اونهائی که این کار رو کرده اند و چه اونهائی که از این کار خودداری کرده اند!.
در راستای جنبش مغز!


برای خوندن توضیحاتی در مورد جنبش مغز
برای خوندن یک متن کوتاه با موضوع سقط جنین برای خاطر کتاب (تورتیا پارتی)

تحلیلی در باب موضوع سقط جنین




خیلی چیزهای بدیهی برای بعضیها ، میتونه برای بعضی دیگه یک چالش بزرگ و یک رنج ابدی باشه و این موضوع منو خیلی رنج میده کاش انسانها سر موضوعات چالش بر انگیز با اطمینان کامل اتفاق نظر داشتند .





--------------------------------------------------------------------

============================================



سقط جنین











 




نتیجه گیری به عهده خودتان است


موضوع از زوایای مختلف :


از این زاویه :

اجازه میخوام اول صورت مسئله رو دقیق بشکافیم و تاکید میکنم که این باز کردن موضوع رو لودگی یا طنز پردازی ندونین گاهی مسائل بدیهی وقتی دوباره بیان میشن خودشون جزو جواب در میان.


مسئله این است :
اپیزود یک
- دو نفر انسان غیر همجنس با هم سکس میکنن


و بدون اینکه تمایل و آگاهی اونها مطرح باشه در صورتی که حاصل این نزدیکی بوجود آمدن یک جنین باشه بحث اجازه اونها در نگهداری و یا معدوم کردن نتیجه ارتباط خودشون پیش میاد.


یعنی ناگهان جامعه و دولت میپرند وسط یک رابطه کاملن خصوصی دو انسان بالغ ، چرا ؟

چون بر اثر یک غفلت از یکی از اونها یا هردو یک لقاح صورت گرفته .


تکلیف اونها هیچ ارتباطی با نسبت بین اونها نداره. (شاید خواهر و برادر باشن یا پدر و دختر و یا شاید یکی شوهر داشته باشه و یا شاید یکی داره میره پیش عشقش در کشوری دیگه تا باهم زندگی کنند و هزاران شاید دیگه ).

میزان اجازه اونها به هیچ عاملی بستگی نداره مگر خطر جانی برای زن یا عدم سلامت جنین.

یعنی توانائی و خواست آندو در مقابل تفکر جامعه و متن قانون هیچ است.



اپیزود دو - میگن غریزه جنسی یک نیازه مثل غذا خوردن !

( ذکر جزئیات ، جهت رسیدن به نتیجه است)

حالا فرض کنید شما رفتید به یک رستوران و صرف نظر از اینکه غذا خوشمزه بوده یا نه و یا جوری سرو شده که شما ازش لذت ببرید 
یا اینکه ناگهان گارسون پریده سرتونو به زور غذا رو ریخته تو حلقتون !

موقع خروج یک بچه قونداق شده با پوشک تمیز و با یک ساک پر از پوشک و شیر خشک و پستونک و ... میدن بغلتون و میگن این بچه شماست و باید حداقل تا 18 سالگی همه جور ساپورتش بکنی 
بدون اینکه حق اعتراض داشته باشی (تازه نه ماه بارداری و ... رو تخفیف دادم).

بعدش هم  18 سال بعد بچه برگرده بگه:

- غلط کردی منو بدنیا آوردی .

- عزیزم من فکر نمیکردم اون مردی که پدرته و فقط هم یک شب با من بود اینقدر .....
 من فقط از پدرت خوشم اومد و خواستم .... یعنی من اصلن نمیخواستم بچه دار بشم و داشتم میرفتم یک دانشگاه توی یک شهر دیگه که این اتفاق افتاد!
یعنی وقتی دیدم خدا تو رو بهم داده باید سقطت میکردم؟

- منظورتون دقیقن نمیفهمم مامان ولی میدونم که تا بچه نخوام نباید سکس داشته باشم.

- نه عزیزم اینجوریم نیست.

- مگه مامان هرکی که سکس کنه احتمال نداره لک لکه یک بچه بزاره دم خونه ش ؟

- ....؟!

- خانم اجازه بدین من براش توضیح میدم . بیا پسرم بریم با هم قدم بزنیم تا برات موضوع رو کاملن باز کنم.
ببین عزیزم تو دیگه 18 سالته و بزرگ شدی و باید این چیزا رو بدونی .


( ذکر جزئیات ، جهت رسیدن به نتیجه است)
آموزش کنترل موالید نیست با تفکر و تامل بخوانید

بچه در واقع از لقاح اسپرم مرد با تخمک زن بوجود میاد مرد موقع نزدیکی و در زمان انزال مایعی ترشح میکنه که حاوی ملیونها اسپرمه و در صورتی که یکی از این ملیونها اسپرم به تخمک واقع در رحم زن برسه اونو تلقیح میکنه و زن باردار میشه.

به عبارت دیگه این چند ملیون اسپرم در یک مسابقه برای رسیدن به تنها تخمک زن که در نیمی از اوقات در موقعیت تلقیح شدن قرار داره هستند و در صورتی که در 14 روز موثر بودن تخمک اسپرمی بهش نرسه اون در یک فرایندی که بهش قائدگی میگن دفع میشه تا در یک پریود 28 روزه دوباره یک تخمک دیگه جای اون قرار بگیره.

زمانی که اولین اسپرم به تخمک میرسه تخمک بلافاصله با ترشح یک مایع دور خودش یک سد حفاظتی درست میکنه و کار برای بقیه اسپرمها تمومه حالا ژنوم موجود در اسپرم مرد که حاوی ژنهای مرده با ژنوم موجود در تخمک زن ترکیب میشه و یک ژن جدید متفاوت اما با ترکیبی از خصوصیات ژنتیکی مرد و زن بوجود میاد ضمنن از ترکیب این دو سلول یک سلول به وجود میاد به نام تخم که جنسیتش هم مشخصه و نهایتن جنین از تکثیر همین تخم به وجود میاد.

حالا تو باید دقت کنی که امکان تلقیح بین اسپرمهای تو با تخمک پارتنرت نباشه که این به روشهای مختلفی ممکنه از جمله اینکه قبل از انزال به نزدیکی خاتمه بدی که اساسن اسپرمات در رحم پارتنرت قرار نگیره تا تلقیحی هم به وجود نیاد.


- همین جوریشم من دلم برای ملیونها شانس بدنیا اومدن یک انسان که تقریبن همشون از بین میرن بجز یکیشون میسوزه اونوقت شما میگی همون یک شانس رو هم من از بین ببرم؟

- عزیزم اگه بخوای اینجوری فکر کنی که باید تقریبن سالی یک بچه اضافه کنی! البته با استفاده از کاندوم مردانه و یا زنانه هم میشه جلوی رسیدن اسپرمها رو به تخمک گرفت و حسنشم اینه که تو رو از بیماریهای جنسی هم مصون میداره البته موادی به نام اسپرم کش هست که با قرار گرفتن در دهانه رحم زن باعث کشتن اسپرمها قبل از رسیدن به تخمک میشه.

- چی ؟ کشتن ؟ اونهم ملیونها اسپرم ؟ من دارم به اون تخمکی فکر میکنم که در انتظار یک اسپرم اونقدر میمونه که عمرش تموم میشه و خودش میمیره و قصه م گرفته اونوقت تو داری از کشتن ملیونها اسپرم اونهم با دادن سم بهشون به طور عمدی صحبت میکنی ؟ فکر کردی من کیم ؟ یک جانی ؟

- خیلی خوب پسرم آروم باش . خب اگه کاری بکنم که اصلن تخمکی بوجود نیاد که بخواد بمیره و یا اسپرمهارو بکشیم چطوره راضی میشی ؟

- مگه ممکنه ؟

- آره زن میتونه با خوردن قرصهائی که اصطلاحن بهش قرصهای ضد بارداری میگن جلوی رها شدن تخمک رو توی رحم بگیره و مشکل اخلاقی تو هم حل میشه.

- خب این یک چیزی.

- البته علارغم اینکه این قرصها تاثیر خوبی در سلامت دختران جوان داره ولی بعضی از اونها نمیتونن از این قرصها استفاده کنند . البته یک روش مطمئن و خوب دیگه هم وجود داره و اون استفاده از IUD هستش.

- اون چه جور چیزیه ؟

- IUD یک وسیله پلاستیکیه که درون رحم قرار داده میشه تا با نامساعد کردن شرایط رحم اجازه نده تخمک بوجود اومده امکان موندن در رحم و رشد پیدا کنه و دفع بشه.

- چی ؟ باور نمیکنم ! اینو دیگه باور نمیکنم ! این دیگه یک قتل واقعیه . اگه در مورد از بین بردن شانس یک زندگی بشه گذشت ولی از کشتن یک زندگی بالقوه اونم با روش ناجوانمردانه ی نا امن کردن خونه ش و تله گذاشتن براش نمیشه گذشت . مگه نگفتی که تخم هم جنسیتش مشخصه و هم ژنهاش ؟ آیا تخم جز رشد کردن و بزرگ شدن مرحله دیگری رو هم باید سپری کنه ؟ آیا تخم یک موجود زنده محسوب نمیشه؟

- خوب .... من ... من.... خوب نه .... یعنی آره.... جنسیتش معلومه و فقط باید اونقدر تکثیر بشه تا جنین بشه و یک موجود زندس آره. ولی هنوز یک سلوله و باید به ملیونها سلول تبدیل بشه تا بهش گفت آدم.

- یعنی چون کوچیکه و هنوز یک سلوله میشه کشتش و وقتی بزرگتر شد نمیشه ؟ چون هنوز باید رشد کنه و تعداد سلولاش کمه میشه کشتش پس با این منطق یک بچه ی 5 ساله رو هم میشه کشت چون هنوز باید رشد کنه و سلولاش کمه . آره دیگه مگه یک بچه 5 ساله تا سن بلوغ سلولاش دو برابرنمیشه پس به جرم اینکه هنوز سلولاش کمه بکشیمش آره ؟

- خوب... آره .....یعنی نه .....آخه ... میدونی...

- نه دیگه ! نمیشه ! میخوام بدونم با این تفکری که داری میشه بگی
این یک سلول بیچاره باید چند تا بشه که دیگه خطر قتل تهدیدش نکنه و شما اونو به رسمیت بشناسین؟

- خوب .. خوب  ....اگه اشتباه نکنم تا 84 ساعت بعد از تلقیح میشه یعنی با توجه به اینکه هر 12 ساعت یکبار سلول به دو سلول تبدیل میشه یعنی 7 بار تکثیر یعنی 2 و 4 و 8 و 16 و 32 و 64 و 128 - 128 سلول آره فکر کنم تا 128 سلول.

- هه واقعن مسخرس یعنی یک آدم 128 سلولی رو میشه کشت ولی 1280 سلولی دیگه نمیشه آره؟

حالا این 84 ساعتو تو قانون نوشته ؟

- نه راستش استنباط شخصی منه یعنی تا حالا به این سئوالا برنخورده بودم ولی خوب با توجه به اینکه فروش قرص صبح روز بعد تویه اکثر کشورهای دنیا مجاز و عادیه فکر کنم استدلالم درسته.

- قرص صبح روز بعد دیگه چیه ؟

- یک قرصه که در موارد اورژانس حاملگی مصرف میشه و در صورت انجام یک نزدیکی مشکوک زن باید تا حداکثر 72 ساعت بعد یک قرص بخوره و 12 ساعت بعد هم مصرفشو تکرار کنه من هم فرض روئ بر این گذاشتم که بعد از 12+72 ساعت تخم از بین بره حالا فرض کن 12 ساعت دیگه هم روش میشه 256 سلول!

- خوب اصلن 500 یا 1000 میشه بگی
فرق یک انسان با یک سلول یا 100 سلول یا 2000 سلول یا دو ملیون سلول یا به اندازه یک بچه 5 ساله سلول چیه ؟

- میدونی عزیزم اصلن تو همون سکس نکنی بهتره اصلن بچه 18 ساله که دهنش بوی شیر میده رو چی به این حرفا برو درستو بخون !

- !!!!

















سقط جنین از اون زاویه :


آیا تا بحال بیماری مبتلا به آلزایمر داشته اید ؟

فکر نمیکنم از این بیماری چیزی بدتر بتونه میان شما و عزیزتان پیش بیاد.
درمراحل نهائی و پیشرفته این بیماری شما عزیزتون رو در حالی در روبروی خود دارید که وی نه خودشو میشناسه و نه شمارو و نه هیچ کدوم از اشیا و اموال مربوط به خودش رو

در مراحل بعد بیمار نسبت به اطرافیان خودش بدبین میشه و بعضی مواقع به طور جنون آمیزی به عزیزان خودش حمله ور میشه!

اونهائی که چنین تجربه ی تلخی رو داشتن در مورد احساسشون گفتند :

دقیقن مانند این بود که شخصی روح عزیزمون رو دزدیده باشه و خودش در جسم اون وارد شده باشه به عبارت دیگه ما هیچ اثری از عزیزمون نمیدیدیم و گویا شخص قبلی مرده و ما باید فرد جدیدی رو در ظاهر عزیزمون تحمل کنیم.



این موضوع آدمو به این فکر میندازه که 



هویت چیست ؟


هویت آن شخص به عنوان حسن حسنی به چه معنی است؟

یا از طرف عکس نگاه کنیم

اگر حسن دیگر نام خود را نداند و هیچ کدام از اطرافیان خود را نشناسد اطلاعی از صورت و مقدار اموال خود نداشته باشد آیا دیگر هویت حسن را دارد؟


آیا هویت ما

 شخصیت منحصر به فرد ما
آگاهی هایمان
و اخلاق و خصوصیات رفتاریمان نیست ؟

و اگر حافظه مان را از دست بدهیم آیا هویتمان را از دست ندادیم؟

حالا جنینی که هیچ خاطره ای ندارد و حافظه اش بدون هیچ نقشی است میتواند هویتی داشته باشد؟

حال یک نگرش دیگر



 احساس ما نسبت به یک جنین در مقایسه با یک کودک 5 ساله و یا یک مرد 40 ساله چیست؟
اینجا یک بحث پیش میاد که من اسمشو میزارم  
وزن وجودی .


یعنی وزن وجودی آدمها یکیست؟

با چه منطقی میشه وزن وجودی یک تخم یک سلولی رو با یک مرد 40 ساله یکی دونست یا یک جنین 9 ماهه رو با مادر 35 سالش یکی دونست؟

پس وزن وجودی این مادر 35 ساله با جنین 4 ماهش هم یکیه ؟

با جنین یکماهه چی ؟

با تخم یک سلولی چی؟

با یک اسپرم و یک تخمک درست وقتی که بهم میرسن چی ؟

با یک اسپرم و یک تخمک در حالی که مشخصه قطعن این اسپرمه بخصوصه که زودتر از بقیه به این تخمک میرسه چی ؟




از چه لحظه ای و دقیقن از کی ناگهان وزن وجودی چند

 ملکول آلی برابر میشه با یک انسان مثل مادر حامله ؟؟!


(لطفن سکولار جواب بدید ولوج! روح رو میدونم!)




و علم اخلاق پزشکی سالهای سال باید برای صاحب نظراش فرصت شغلی ایجاد کنه که بشنین کتاب بنویسن برنامه تلویزیونی پر کنند با اصحاب دین و قانون جلسه بزارن که :


اگر در هنگام زایمان شرایطی پیش بیاید که جان مادر و نوزاد به قسمی به خطر بیفتد که تنها شانس نجات یکی باشد و هر اقدامی برای نجات جان هر کدام ، به طور قطع و به صورت فعال ملزم به مرگ دیگری باشد ، درمانگران باید کدامیک را نجات دهند؟


مادر یا کودک ؟


قطعن هر عقل سلیمی قبول میکنه که
وزن وجودی همه ی اینها با هم فرق میکنه همونطور که بار فقدانشون روی دوش ما فرق میکنه .

مسئله مردن یک نوزاد یک روزه بسیار متفاوته با

مسئله نبودن دختر بچه ی 5 ساله ای که 5 ساله هر روز زندگیمون صاحب نقشی از رنگهای وجودش شده و واسه ی هزار سال بعد اون ازش خاطره داریم که با فکر کردن بهشون زندگیمونو جهنم کنیم

باز فرق داره با

مسئله فقدان مادر 35 ساله ای که سر زایمان بچه ی دومش میمیرد!



و شوهرش با بچه ای که منتظره مامانش نی نی جدید و از بیمارستان بیاره در حالی رو برو میشه که یک بچه دیگم بغلشه و نمیدونه باید جواب بچه ی اولی رو چی بده؟!

که میپرسه :

"اه بابا نی نی جدید اینه؟"

و مرده تازه به بچه ی جدید نگاه میکنه و یاد روزی میوفته که دکتر هشدار داده بود که

10 درصد احتمال فوت مادر در حین زایمان هست و

اونها راضی نشده بودن یک مرگ 10 درصدی رو با یک قتل 100 درصدی عوض کنند .

انگار وزن وجودی این بچه نورسیده با مادر 35 سالش که

یک شوهر

و یک بچه

و پدر

و مادر

و خواهر

و برادر

و کار

و بار و ....

زار ؟!







توضیح واضحات :اینکه شما فکر کنید که: خوب من مردد بودم که دختر بزرگم "نازنین" رو که بیست سالشه سقط کنم ولی نکردم و سقط کردن مثل کشتن یک انسان مثل نازنین منه! یک قیاس نا صحیح است !

نازنین ماهیتش نه به واسطه ی نطفه ی بسته شده بلکه به واسطه ی بیست سال تربیت شما امروز اینچنین نازنین است .

همین نطفه (گرچه میدانم عده ای برای تشکیل همین نطفه چه هزینه های روحی و مالی که تحمل نمیکنند) می توانست بر اثر یک تربیت نا صحیح تبدیل به موجودی میشد که حاضر بودید با دستانتان خفه اش کنید و تا ابد در زندان باشید.

نمیتوانید یک سناریوی اینچنینی تصور کنید؟
!

۱ نظر:

جویا گفت...

ولا چرا اینقدر توضیح میدین که نظر شخصی خودتونه و ...
دوما آیا خودتون بیمار آلزایمری داشتین ؟
تا آخرین لحظات لحظه های هم هست که کاملن میفهمی شناخته آدم رو