داستان مقاله ی خانمی به نام شادی صدر که حقوق می خوانند و به عنوان یک فعال در استیفای حقوق زنان و در واقع به عنوان یک فمنیست و یکی از پرچم داران این نهضت معرفی می شود این روزها نقل محافل دنیای وب شده است.
ایشان به کمک همان بلاهت معمول جمهوری اسلامی که به مانند یک انقلابی و توسط افرادی بدون یونیفرم دستگیر و یازده روز در بازداشت نگه داشته شد برای خود این اعتبار را کسب کرد و در واقع بدلیل نداشتن هیچ محملی از فعالیتی موثر و قابل اعتنا در شرایطی که جوانان این مملکت بخصوص این روزها به اتهام پرتاب سنگ به اعدام محکوم میشوند آزاد گردیده و حتی رژیم نیازی به ممنوع الخروج کردن وی ندیده است .
وی با رندی تمام بلافاصله از این موقعیت کاذب سیاسی خود استفاده نمود و مهاجرت کرد و با توسل به ادعای یک مبارز تحت تعقیب قرار گرفته نه تنها در حالی که هزینه دهندگان واقعی در زندانها یا قبرستانها هستند از مواهب زندگی در غرب استفاده می کند بلکه با سوء استفاده و مصادره به مطلوب کردن سالها محرومیت زن ایرانی جوایز مختلفی را پی در پی دریافت می کند و الت دست مقامات دست راستی کشورهای غربی برای استفاده در تخریب وجهه ی بین المللی ایران و همچنین تکمیل ژست آزادی خواهی ایشان می گردد.
انتشار این مقاله که به جرات در هر جامعه ای با فرهنگ والا فقط و فقط خودکشی حرفه ای نویسنده ی آنرا در پی دارد خود به تنهائی می تواند برای هموطنان ما موضوع تامل بیشتر بر رعایت تعادل در تغییر مناسبات اجتماعی مان قبل از ایجاد شعور فرهنگی لازم باشد.
تامل بر اینکه چگونه الگوهای ترقی خواه ما اینچنین واپس گرایانه تر و بسیار متحجرانه تر از آنهائی که نقدشان می کنند می گویند و عمل میکنند.
اما از آن تامل برانگیزتر دفاع اکثریت زنان و تعدادی از مردان از ایراد چنین سخنانی می باشد که اگر با تحلیل عریان و بدون لاپوشانی وضعیت تعاملات جنسی جامعه مورد توجه قرار گیرد قطعن هر ایرانی صاحب انصاف و تفکر سالمی را متوجه ی فاجعه ای رخداده و به حد تقریبن غیر قابل برگشت میکند.
ادعاهای سخیف یکجانبه و بیمار گونه ی نشان دادن مردان ایرانی بلاستثنا به عنوان منحرفین جنسی با استفاده از نوشتن نقدی بر سخنان امام جمعه ی تهران که گفتار وی خروش زنان آنسوی عالم را بوجود آورده و اعلام اینکه حرف و کردار مردان ایرانی از او بدتر است یکطرف و دفاع عده ی کثیری از این اندیشه مبنی بر پلیدی خودشان و یا پدر برادر پسر و یا همسرشان از طرف دیگر نشان از دهها نوع معضل اجتماعی دارد که نباید براحتی آنرا ندیده گرفت.
اینجاست که اینجانب ضمن اصرار بر تداوم خواست عمومی مبنی بر اقدام خانم صدر به اصلاح حرفشان که گویا مطلقن تردیدی تا کنون در آن پیدا نکرده اند و اعتقاد به توجه داشتن به این موضوع چونان یک نشانه از بلوغ مدنی جمعیت کوچک احتمالن فرهیخته ی ایرانی حاضر در وب ، اعتقاد دارم که این رویداد میتواند فتح البابی در ایجاد مداخلی به معضلات بسیار مهم روابط زن و مرد در جامعه ی ایران باشد.
بدیهی است که مردمان هر عصری مسئول اعمال زمان خویش اند و واکاوی آنچه در گذشته بوده اولویت اول در مقابل آنچه امروز می گذرد نیست.
از طرفی مقایسه و ملاک قرار دادن فرهنگ و مناسبات سایر بلاد با کشور ما و حتی سایر فرهنگهای موجود در مرزهای جغرافیائی این کشور با قاطبه ی فرهنگ شهرنشین ما جز سوءتفاهم و سوءاستفاده نتیجه ای ندارد.
به عبارت دیگر اجازه دهید واقع بینانه این مسئله را یعنی رابطه ی زن و مرد را در چهار چوب زمان حال و محدود به شهرهای بزرگ ایران بررسی نمائیم.
و البته نه از منظر تعالیم دینی که برای خود محترم اند بلکه بصورت کاملن سکولار به این موضوعات بنگریم.
ویا بقولی در چهار چوب جمجمه!
به نظر من این جریان به ظاهر کوچک می تواند در صورت توجه دوستان و صاحب نظران نقطه ای عطفی در تجدید نظر مردان و زنان آگاه در باره ی بی تفاوتی در حوزه ی فرهنگ جنسیت و نهایتن خانواده و تربیت اجتماعی باشد.
پیشنهاد میکنم زنان و مردان موضوعاتی که محل تعامل ظاهری منافع طرفین می نماید را مطرح کنند تا با کمک اندیشمندان و سایر دوستان آنگونه که در فضای رسمی و دانشگاهی ما امکان پذیر نیست مورد نقد قرار گیرد.
شخصن در محل زیر در وبلاگ خودم موضوعات شما را دریافت و به امید جواب خودتان به آنها می مانم.
آنچه مدعیان دفاع از حقوق زن بیشتر بیان میکنند نکات زیر است:
و پاره ای از آنچه من در حوزه ی زنان و مردان محل بحث میدانم اینها هستند:
تعریف نشدن روشن و عیان رابطه و نگرش و نقش زن و مرد در تعامل با یکدیگر
نظرات شما موتور محرک این بحث خواهد بود و چه کسی جز خودمان میتوانیم حد و نحوه ی تعاملات خودمان را بررسی کنیم.
آنچه امروز حاصل شده کم از فاجعه ای بزرگ ندارد.
دعوت میکنم دوستان بی پرده دانسته های خود را بیان کنند
ایشان به کمک همان بلاهت معمول جمهوری اسلامی که به مانند یک انقلابی و توسط افرادی بدون یونیفرم دستگیر و یازده روز در بازداشت نگه داشته شد برای خود این اعتبار را کسب کرد و در واقع بدلیل نداشتن هیچ محملی از فعالیتی موثر و قابل اعتنا در شرایطی که جوانان این مملکت بخصوص این روزها به اتهام پرتاب سنگ به اعدام محکوم میشوند آزاد گردیده و حتی رژیم نیازی به ممنوع الخروج کردن وی ندیده است .
وی با رندی تمام بلافاصله از این موقعیت کاذب سیاسی خود استفاده نمود و مهاجرت کرد و با توسل به ادعای یک مبارز تحت تعقیب قرار گرفته نه تنها در حالی که هزینه دهندگان واقعی در زندانها یا قبرستانها هستند از مواهب زندگی در غرب استفاده می کند بلکه با سوء استفاده و مصادره به مطلوب کردن سالها محرومیت زن ایرانی جوایز مختلفی را پی در پی دریافت می کند و الت دست مقامات دست راستی کشورهای غربی برای استفاده در تخریب وجهه ی بین المللی ایران و همچنین تکمیل ژست آزادی خواهی ایشان می گردد.
انتشار این مقاله که به جرات در هر جامعه ای با فرهنگ والا فقط و فقط خودکشی حرفه ای نویسنده ی آنرا در پی دارد خود به تنهائی می تواند برای هموطنان ما موضوع تامل بیشتر بر رعایت تعادل در تغییر مناسبات اجتماعی مان قبل از ایجاد شعور فرهنگی لازم باشد.
تامل بر اینکه چگونه الگوهای ترقی خواه ما اینچنین واپس گرایانه تر و بسیار متحجرانه تر از آنهائی که نقدشان می کنند می گویند و عمل میکنند.
اما از آن تامل برانگیزتر دفاع اکثریت زنان و تعدادی از مردان از ایراد چنین سخنانی می باشد که اگر با تحلیل عریان و بدون لاپوشانی وضعیت تعاملات جنسی جامعه مورد توجه قرار گیرد قطعن هر ایرانی صاحب انصاف و تفکر سالمی را متوجه ی فاجعه ای رخداده و به حد تقریبن غیر قابل برگشت میکند.
ادعاهای سخیف یکجانبه و بیمار گونه ی نشان دادن مردان ایرانی بلاستثنا به عنوان منحرفین جنسی با استفاده از نوشتن نقدی بر سخنان امام جمعه ی تهران که گفتار وی خروش زنان آنسوی عالم را بوجود آورده و اعلام اینکه حرف و کردار مردان ایرانی از او بدتر است یکطرف و دفاع عده ی کثیری از این اندیشه مبنی بر پلیدی خودشان و یا پدر برادر پسر و یا همسرشان از طرف دیگر نشان از دهها نوع معضل اجتماعی دارد که نباید براحتی آنرا ندیده گرفت.
اینجاست که اینجانب ضمن اصرار بر تداوم خواست عمومی مبنی بر اقدام خانم صدر به اصلاح حرفشان که گویا مطلقن تردیدی تا کنون در آن پیدا نکرده اند و اعتقاد به توجه داشتن به این موضوع چونان یک نشانه از بلوغ مدنی جمعیت کوچک احتمالن فرهیخته ی ایرانی حاضر در وب ، اعتقاد دارم که این رویداد میتواند فتح البابی در ایجاد مداخلی به معضلات بسیار مهم روابط زن و مرد در جامعه ی ایران باشد.
بدیهی است که مردمان هر عصری مسئول اعمال زمان خویش اند و واکاوی آنچه در گذشته بوده اولویت اول در مقابل آنچه امروز می گذرد نیست.
از طرفی مقایسه و ملاک قرار دادن فرهنگ و مناسبات سایر بلاد با کشور ما و حتی سایر فرهنگهای موجود در مرزهای جغرافیائی این کشور با قاطبه ی فرهنگ شهرنشین ما جز سوءتفاهم و سوءاستفاده نتیجه ای ندارد.
به عبارت دیگر اجازه دهید واقع بینانه این مسئله را یعنی رابطه ی زن و مرد را در چهار چوب زمان حال و محدود به شهرهای بزرگ ایران بررسی نمائیم.
و البته نه از منظر تعالیم دینی که برای خود محترم اند بلکه بصورت کاملن سکولار به این موضوعات بنگریم.
ویا بقولی در چهار چوب جمجمه!
به نظر من این جریان به ظاهر کوچک می تواند در صورت توجه دوستان و صاحب نظران نقطه ای عطفی در تجدید نظر مردان و زنان آگاه در باره ی بی تفاوتی در حوزه ی فرهنگ جنسیت و نهایتن خانواده و تربیت اجتماعی باشد.
پیشنهاد میکنم زنان و مردان موضوعاتی که محل تعامل ظاهری منافع طرفین می نماید را مطرح کنند تا با کمک اندیشمندان و سایر دوستان آنگونه که در فضای رسمی و دانشگاهی ما امکان پذیر نیست مورد نقد قرار گیرد.
شخصن در محل زیر در وبلاگ خودم موضوعات شما را دریافت و به امید جواب خودتان به آنها می مانم.
آنچه مدعیان دفاع از حقوق زن بیشتر بیان میکنند نکات زیر است:
- نگاه جنسیتی به زن!
- قتل های ناموسی
- حجاب اجباری
- قانون ارث
- قانون دیه
- حق طلاق
- و نکاتی اینچنین
و پاره ای از آنچه من در حوزه ی زنان و مردان محل بحث میدانم اینها هستند:
- تبعیض میان دختر و پسر در بهره مندی از تمطع جنسی در دوران تجرد
- فشار روانی وارده بر دختران در رابطه با پرده ی بکارت و مطرح شدن این موضوع به عنوان نشانه ای بر سلامت اخلاقی
- عدم اختیار زنان در تصمیم نسبت به سرنوشت جنین خویش
- عدم آزادی عمل زنان در مسافرت به خارج از کشور و انتخاب شغل بدون رضایت همسر
- نداشتن اولویت برای زنان در گرفتن حضانت فرزندان
- عدم برابری قبح عرفی بی وفائی زن و مرد (که نتیجه البته به ضرر مردان شده!!!).توضیح داده می شود.
- عدم تساوی قانونی بین زوجین در دریافت حکم طلاق
- محدودیتهای قانونی برای ازدواج دختران باکره رشیده و مشروط بودن آن به اذن ولی
- عدم استفاده از امکانات معقول ازدواج موقت به دلیل استدلالهای مغرضانه
- برسمیت شناخته نشدن پدیده ی اجتناب ناپذیر تن فروشی و خیابانی شدن آن
- تحمیل قوانین افراطی و تعهدات سنگین مانند مهریه و عقود ضمن عقد هنگام ازدواج
تعریف نشدن روشن و عیان رابطه و نگرش و نقش زن و مرد در تعامل با یکدیگر
نظرات شما موتور محرک این بحث خواهد بود و چه کسی جز خودمان میتوانیم حد و نحوه ی تعاملات خودمان را بررسی کنیم.
آنچه امروز حاصل شده کم از فاجعه ای بزرگ ندارد.
دعوت میکنم دوستان بی پرده دانسته های خود را بیان کنند
۹ نظر:
چه می توان گفت در مورد زنی که یکماه بعد از ازدواجش مهریه اش را اجرا گذاشته و میگوید من مشکلی با تو ندارم اما حقم را میخواهم
Bravooo
در اظهار نظر یکی از فمنیستها خواندم که به مشکلات ازدواج دختران و به عبارتی تبودن شوهر معترض بود من نمیدانم ایشان که اینقدر از مردها متنفر هستند چرا شوهر میخواهند . درواقع نوکر میخواهند
یک فمنیست در اعتراضاتش از بی شوهری می نالید حال سئوال دارم: مرد پست را برای چه میخواهی نوکری و بردگی . کور خواندی
دوستان
ما برای وصل کردن آمدیم نی برای فصل کردن آمدیم.
لطفن توجه داشته باشید که بی احترامی آقایان نسبت به خانمها به مراتب سخیف تر از عکسش است.
ما اینجا میخواهیم به یک رابطه ی منطقی و منصفانه و آنهم نه بر اساس نظر شخصی که بر اساس نظر کارشناسان برسیم و آنچه مربوط به نظر شخصی است فقط روایت تجربیات و مشاهدات است.
مرسی
برای موضوعات زیر صفحاتی باز میکنم و همه را تحت تاریخ 2009/1/1 ذخیره میکنم تا محدود به زمان نباشد و تا ده سال هم قابل تکمیل باشد موضوع یا برچسب همه هم زن ومرد باشد.
ا-مقدمه
2-رابطه ی زن و مرد
3-پرده ی بکارت
4-خیانت در زندگی زناشوئی
5-شروط عقد دائم
6-ازدواج موقت
' زن خوب زنی است که جرات نتق کشیدن نداشته باشد
مگر ارسطو نمیگوید بسراغ زن اگر میروی با شلاق برو؟"
شما احتمالا خود شادی صدر نیستید اومدید
اظهار فضل(از آخر) میکنید؟
این جملتون هم از نیچه است نه ارسطو..
نیچه هم یه آدمی بود مثه شادی صدر ولی در جهت مخالف....
جهت اطلاع دوست ناشناس نظر قبل در رابطه به نظر قبل خودشان که من حذفش کرده ام می گویند که گفته بود:
' زن خوب زنی است که جرات نتق کشیدن نداشته باشد
مگر ارسطو نمیگوید بسراغ زن اگر میروی با شلاق برو؟"
ارسال یک نظر