در چهارچوب جمجمه

حقیقت نیازمند انتقاد است ، نه ستایش - نیچه

۱۳۹۰/۱۰/۰۵

این رو دیگه چی می گید؟

میت رامنی: باز هم جمهوری اسلامی سعی دارد بار دیگر یک امپراطوری شرارت را به کمک منابع خاور میانه بنا کند.

۸ نظر:

ناشناس گفت...

نگران نباشید،
اگر اجازه داشته و بخواهم خودمانی بگویم زر زده
باید دنیا را در کلیت دید و به نظر من دنیا در حال ورود به عصر انسانی تر بودن است دوست عزیز ، و رفتار خوشبینانه و فعال ما را طلب میکند
به این شکل که راهکار ارایه دهیم، پادزهری بر سم جنگی که اگر سر بگیرد بشریت را بیش از همیشه مسموم میکند
راستی چرا همانطور که به اوباما نامه نوشتید، نامه ای انتقادی به میت رامنی نمینویسید و نمیپرسید که ایشان چرا اینقدر دریده هستند؟
borzu

انسان سکولار گفت...

اه ه ه ه ه

وقتی میدانم چه را بپرسم؟

ناشناس گفت...

استاد گرامی، امیدوارم از اینکه میگویم با خواندن تعریف پور پیرا از آنوسیها به شما شک کردهام از من نرنجید، اما واقعا همینطور است راستش به خودم هم مشکوک شدهام ، چه برسد به شما
راستش را بخواهید رفتار شما کاملا نامید کننده و درمنفعت دشمن است، همان دشمنی که ما را از آتش وی برحذر میدارید
اگر لازم است باید حتا هزار بار و تا زمانی که فرصت هست تکرار کرد، چیز جدیدی ارایه داد
همه چیز به جز سکوت و سکون
برزو

انسان سکولار گفت...

برزوی عزیز

من انوسی باشم؟

کولاک کردید!! :)

برزوی عزیز

آنموقع که فرصت بود من داد می زدم که ملت بجای مغلطه و خودفریبی چشمانتان را باز کنید و بیائید با فاش ساختن راز تخت جمشید و ماجرای پرویم لردها را رسوا کنیم انها برای ایران بخاطر این مسئله برنامه دارند

شما که دوست من بودید مصرانه زیر بار نی رفتید و از عزت ملی و اینها صحبت کی کردید

الان که دیگر کار از کار گذشته می خواهید چکار کنید؟

شما بیشتر مشکوک به انوسی بودن هستید

چه بسا شما یک یهودی باشید که دقیقا برای ناکام ذاشتن من مامور مستقیم من بوده باشید :))

دروغ چرا اکنون که فکر می کنم می بینم اندک حمایتی از طرف شما سرنوشت کار را شاید تغییر می داد

در حال حاضر من در فیسبوک به ایران بعد از جنگ می پردازم

borzu گفت...

وقتی که به جرعت میتوانم ادعا کنم که حتا یک هزارم جمیعت جهان و شاید کمتر از نیمی از جمیعت ایران (و انهم با بیتفاوتی ) داستان تخت جمشید را میدانند.
و گیریم شما این یک هزارم جمیعت را متقاعد کردید به فرضیه ی پور پیرا، چه چیزی تغییر میکرد؟
دوست عزیز جریان مشکوک بودن را به آمد مطرح کردم تا شما هم آنچه ته دلتان است بگویید ، در واقع خواستم بگویم اگر حتا همه ما این فرضیه را صد در صد جدی بگیریم، باز محیطی بوجود خواهد آمد که در آن به هیچ کس نمیتوان اعتماد کرد، و چه بسا که این شرایط همگی بهم مشکوک بوسیله ی آنها طراحی نشده باشد. نوعی سناریوی به عمد لو رفته!
آیا شما فکر میکنید که غربیها فریب خورده اند و نمیدانند اصل واقعیت چیست
واقعیت این است که اروپاییان شصت سال قبل تلاش ناموفقی در نابودی ایشان داشتن و پس از شکست نوعی کمپلوت (برد/ برد) با ایشان بسته اند که از جمله قربانیان آن ماییم
ضمنا، آیا میدانید که فیس بوک به بزرگترین دستگاه جاسوسی رایانه ای معروف است
ارادت

borzu گفت...

امین جان،
همانطور که میدانی این حقیر در دنیای مجازی موجودیت مستعار دارم و تصمیم هم ندارم در صورت امکان شخصیت معروفی باشم چون ناشناس بودن را دوست دارم
من از آزادترین مردم جهان هستم و کتمان نمیکنم که در یکی از کشور های با آزادی بیان در سطح بالا ساکن هستم
اما آزادی من به دلیل بی نشان بودن من است، و این مرا آزاد میگذارد در به چا لش کشاندن همه ی معضلات، چه اجتماعی چه فرهنگی و مهمتر از همه چه سیاسی نظری داشته باشم و یک گله ی کوچک
چرا انتظار دارید در مسیری که شما به من نشان میدهید حرکت کنم
اینکه از قانع کردن حتا من یکی که اینقدر به شما ارادت دارم عاجزید، خیلی مهم نیست
مهم اینست که چرا از این مورد بی اهمیت رنج میبرد
خوب بروید و امین باشید و ادامه بدهید
منهم دارم از این نام خسته میشوم اما هنوز چیز جدیدی انتخاب نکردم
ی چیزی مثل همین برزو که هم شیک باشه و هم مسخره و به هیچ چیز هم رابط نداشته باشد
نخواستی جواب نده، فقط درد دل بود

borzu گفت...

همه اتفاقات خوبی که تاثیر مثبتی در امور کشور تحت تحریم و تهدید ما دارد، مرا به شدت به حل مسالمت آمیزدرگیریهای خارجی ایران خوشبین کرده است
بدین شکل که شرایط ایجاد شده دو طرف را ناچار کند به قبول حل مسالمت آمیز این دعوا با نتیجه ی برد، برد برای هر دو، لااقل تا اینجا
حتا اگر در ظاهر نیز توازن برقرار نباشد و دیگری برنده ی بیشتری به نظر بیاید باز هردو طرف به همراه همه دنیا از این پیمان صلح نفع خواهند برد

borzu گفت...

این حقیر فکر میکنم که ایران باید در حال مشکل خود از مدل چینی استفاده کند، یعنی با پایبندی به اصول مهمتر خود برای حل مساله از اصول فرعی تر گذشت نشان داده و یک صلح نسبی را رقم بزند
البته هوشمندی بی وقفه ی سیاست مداران ما در این رابطه اولین شرط نایل آمدن به این موفقیت است