در چهارچوب جمجمه

حقیقت نیازمند انتقاد است ، نه ستایش - نیچه

۱۳۸۹/۰۷/۰۶

شاه کلید خوشبختی!

# روابط زن و مرد
# روابط زناشوئی
# زندگی
# ازدواج
# متلک
# شادی صدر
مشغول کار بودم که ناگهان انگار تازه متوجه شده باشم که این ادعا همان قدر که برای من بدیهی است برای بسیاری حرف مفت است آمدم بگویم صبر کنید دلایلم را عرض می کنم

پی نوشت را بخوانید


بخواهید خوشتان بیاید یا نه 


خوشایند باشد یا نه


یکجوری بشوید یا نه 


آنچه مسلم و بدیهی است اینست که
رابطه ی جنسی و کسب و اعطای لذت در آن مهمترین عامل خوشبختی زن و مرد است  


وای خدا مرگم بده ننه
چه حرفها


 این مطالب را که در زیر آمده بخوانید (در همینجا) منیع

مطلبی در مورد مقاله ی خانم صدر در سایت مردمک

تا بعد شاید در همین وبلاگ و شاید با تاسیس وبلاگی دیگر با بجان خریدن همه جور داستان آنچه در چهارچوب جمجمه ام کلید خوشبختی می دانم بیان کنم
بد نخواهد بود اگر اصول من در وب نیز بخوانید


مقاله ی جنجال برانگیز چه بود؟

------------------------




انسان سکولار
۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۱۲:۲۱

داستان مقاله ی خانمی به نام شادی صدر که حقوق می خوانند و به عنوان یک فعال در استیفای حقوق زنان و در واقع به عنوان یک فمنیست و یکی از پرچم داران این نهضت معرفی می شود این روزها نقل محافل دنیای وب شده است.

ایشان به کمک همان بلاهت معمول جمهوری اسلامی که به مانند یک انقلابی و توسط افرادی بدون یونیفرم دستگیر و یازده روز در بازداشت نگه داشته شد برای خود این اعتبار را کسب کرد و در واقع بدلیل نداشتن هیچ محملی از فعالیتی موثر و قابل اعتنا حتی رژیم نیازی به ممنوع الخروج کردن وی ندیده است!!!

  و در شرایطی که جوانان این مملکت بخصوص این روزها به اتهام پرتاب سنگ به اعدام محکوم میشوند آزاد گردیده و
با رندی تمام بلافاصله از این موقعیت کاذب سیاسی خود استفاده نمود و مهاجرت کرد

وی با توسل به ادعای یک مبارز تحت تعقیب قرار گرفته نه تنها در حالی که هزینه دهندگان واقعی در زندانها یا قبرستانها هستند از مواهب زندگی در غرب استفاده می کند بلکه با سوء استفاده و مصادره به مطلوب کردن سالها محرومیت زن ایرانی جوایز مختلفی را پی در پی دریافت می کند و الت دست مقامات دست راستی کشورهای غربی برای استفاده در تخریب وجهه ی بین المللی ایران و همچنین تکمیل ژست آزادی خواهی ایشان می گردد.

انتشار این مقاله که به جرات در هر جامعه ای با فرهنگ والا فقط و فقط خودکشی حرفه ای نویسنده ی آنرا در پی دارد خود به تنهائی می تواند برای هموطنان ما موضوع تامل بیشتر بر رعایت تعادل در تغییر مناسبات اجتماعی مان قبل از ایجاد شعور فرهنگی لازم باشد.

تامل بر اینکه چگونه الگوهای ترقی خواه ما اینچنین واپس گرایانه تر و بسیار متحجرانه تر از آنهائی که نقدشان می کنند می گویند و عمل میکنند.

اما از آن تامل برانگیزتر دفاع اکثریت زنان و تعدادی از مردان از ایراد چنین سخنانی می باشد که اگر با تحلیل عریان و بدون لاپوشانی وضعیت تعاملات جنسی جامعه مورد توجه قرار گیرد قطعن هر ایرانی صاحب انصاف و تفکر سالمی را متوجه ی فاجعه ای رخداده  میکند.

ادعاهای سخیف یکجانبه و بیمار گونه ی نشان دادن مردان ایرانی بلاستثنا به عنوان منحرفین جنسی با استفاده از نوشتن نقدی بر سخنان امام جمعه ی تهران که گفتار وی خروش زنان آنسوی عالم را بوجود آورده و اعلام اینکه حرف و کردار مردان ایرانی از او بدتر است یکطرف و دفاع عده ی کثیری از این اندیشه مبنی بر پلیدی خودشان و یا پدر برادر پسر و یا همسرشان از طرف دیگر نشان از دهها نوع معضل اجتماعی دارد که نباید براحتی آنرا ندیده گرفت.

لطفن ادامه مطلب مبنی بر دعوت تمام اندیشمندان به بررسی بی پرده و شفاف بر مناسبا ت فعلی زن ومرد در جامعه ی شهری ایران را در اینجا بخوانید


پستهای مربوط به موضوع زن و مرد
------------------------

فخار راد
۰۵ مهر ۱۳۸۹ - ۲۳:۴۴

آیا متلک خانم صدر نیاز به پاسخ دارد؟؟؟!!!

خانم صدر پس از فرار از ایران مقاله ای را در بحبوحه مبارزات جنبش سبز منتشر نمود که حداقل بخش در خور توجهی از مردان معتقد به این جنبش را در وضعیت انفعالی و نا خرسند ی، قرار داد.

قبل از ادامه بحث خود را بطور اجمالی معرفی میکنم. بنده مردی متاهل پدر 2 دختر دوست داشتنی و با 42 سال سن متولّد شهر،خانواده و فرهنگی اسلامی و مذهبی هستم. ...

همچون راحبه هایی مذکر!!! تا 28 سالگی که ازدواج کردم زندگی مجردی را سر نمودم. خانم شادی صدر!، به ایمان آنزمان خود! سوگند که به هیچ دختری حتی جمله ای دوستانه نگفتم و بجز چند نگاه گریخته کاملاً اتفاقی (که امیدوارم آزار جنسی محسوب نفرمایید) هیچ تعاملی با جنس مخالف نداشتم.
و تنها تماس فیزیکی مشکوکی که با زنان داشتم! نوک انگشتان دانشجویان پزشکی دختری بود که شکم حاد مرا جهت آموزش تشخیص آپاندیسیت زیر نظر استادشان لمس نموده بودند.... 

همانطور که از تعالیم دینی خود انتظار داشتم بایستی در زندگی زناشویی خوشبخت تر میبودم اما حاصل آنهمه پاک و مثبت بودن به قیمت دردی تمام شد که اکنون همسر مهربان، با وفا و دوست داشتنی ام دچار آن است و هیچگونه راهی برای واگویی ندارد.

دردی بسیار بسیار کلافه کننده تر از تلخترین متلکها و آن این که شوهر فوق تحصیلکرده اش که به بسیاری از محاسن مجهز است قدرت برقراری سادهترین ارتباطهای روحی و جسمی را ندارد.......باور کنید دلیل علاقه من به عنوان یک مرد به جنبش زنان فریاد اعتراض زنان در خیابانها نیست بلکه رنجموره بیان نشدنی است که در دل آنها در خانه هاست و برخی مردان از شنیدن آن دیگر کلافه شده اند.

سرکارخانم شادی صدر!!!،

 تعمیم شما از آزارش جنسی به همه مردان که کاملاً خطا در آمد.

 امّا انصافاً آزار جنسی که شما زنان با کلام یا لوندیهای زنانه به مردان روا داشته اید در چرتکه ی خود انداخته اید. من برخلاف شما نمیگویم که تمام زنان ایرانی در پروسه بلوغ جنسی خود ناگزیر از تحقیر رفتاری یا کلامی و یا عاطفی مردان بوده اند امّا خود به خوبی بیاد دارم که چگونه مورد تمسخر زنانی قرار گرفتم که از خوف گناهان کبیره سر به زیر ازکنارشان گذشتم و طعم تلخ مصداق متلک بی عرضه و یا نامرد را چشیدم !!! ......

امروز که به سن کافی از بلوغ گذشته ام، میدانم لذت جمله ای شیرین با کمی چاشنی اغراق که شما آنرا متلک مینامید را تنها از خود دریغ نکرده ام بلکه از همان زنانی که به فراخور هورمونهای خدادادی منتظر چنین سخن تحریک آمیز بوده اند را دریغ کرده ام. بهرحال من مطمئن هستم شما هم اگر مثل من آسیب روحی-جنسی ندیده بودید از بسیاری از آنها هم لذت برده اید !!!


در جامعه ای که مادران درب لذت دختران خود را میبندند!

 پسران مجبورند لذت را کلوخه کنند و از دیوار بیندازند. 

مطمئن هستم شما بعنوان یک زن هدف متلک را بخوبی میدانید!

 ایجاد تحریکی برای تعاملی شیرین و گمان میکنم مقاله شما هم از سر همان لذت خواهی های متلک گونه بود که کمی چاشنی اش مانند متلکهای ایرانی زیاد شده و تلخ میزند!!!

امّا این تلخی در من کارافتاد تا جواب شما را بدهم
به امید خوشبختی تمام زنان فردا از جمله دختران من 

فخّار.ر - تهران


------------------------

انسان سکولار
۰۶ مهر ۱۳۸۹ - ۱۲:۱۸

درود بر شرفت ای مرد بزرگ درود بر شرفت

همین که این درد را فریاد زدی تا شاید از صدای تو کسی به فکر بیفتد تا چاره ی این دردهای بزرگ را پیش پای ما نهد.

گرچه چاره واضح است و بدان ای رادمرد با ایمان می گویم چون چنین هوشیارانه درد را شناختی درمان نیز دور از دسترس نخواهد بود
نباید حال که اینچنین آگاهی بخواهی در این درد بمانی

ایمان داشته باش که راه حل نیز دست یافتنی است

کامنت تو را دستمایه ی پستی می کنم به نام "شاه کلید خوشبختی" به امید آنکه راضی باشی با این استدلال که هدفت از گذاشتن این کامنت آگاهی دیگران است

-----------------------------------------------------------


پ.ن:


چرا این مرد را می ستایم؟


صدمه دیدن از جامعه عارضی ای نیست که ما مسئول مستقیم آن باشیم همه ی ما قربانی جهالت خود ساخته ی پدرانمان هستیم.


اما اینکه به درد خود آشنا باشی و بدانی چه ستمی بر تو و اطرافیانت رفته و می رود و بر شرمساری متعارف آن آنهم چنین موضوعات بحث برانگیز و تابو داری غلبه کرده و حتی به صورت ناشناس معترف به آن گردی نهایت بزرگمنشی و بلوغ عقلی و ذهنی انسان را می رساند


۱ نظر:

انسان سکولار گفت...

به نظر شما علاج مشکل این عزیز که مشکل به جرات نود(حالا هفتاد حداقل)درصد مردم جامعه ی ما می باشد چیست؟

مسئولانه بگوئید

نه که مسئولانه بگوئید

بگوئید هر چی که می دانید بگوئید