در چهارچوب جمجمه

حقیقت نیازمند انتقاد است ، نه ستایش - نیچه

۱۳۸۹/۰۲/۱۰

دیروز،امروز و سال 3510 میلادی!

[در حال ادیت].
برنامه ی "امروز دیروز فردا" در بلاهت خانه ی صدا و ......... در حال پخش است که معجزه ای از تلرین محسوب میشود .
(یک تریلی برای تل ایران ارزش کرایه حمل نداره از حالا هر وقت این بلاهت خانه ی" صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران" را بخواهم بخوانم از فرط حقارتش تلرین مخفف تلویزیون ایران می خوانمش)!
اثر آنرا در حماسه (که نه ولی حرکت) 22 بهمن 88 بیاد آورید! (شاید پستی براش نوشتم).
دارم آن لاین نقدش میکنم .
منصفانه و صادقانه!
الان که مجری ضمن اعتراف به فساد کسترده در جمهوری اسلامی ایران چرائی اش را از مهمانان می جوید.
مهمان دارد پیام امام میخواند!؟
سعی میکنم همزمان تویت هم بکنم!
#اگر بحث موضوع برنامه باشد خواندن تویتهایم کفایت می کند و بقیه ی این پست چه حکایت غریبی شد!#
در ادامه >>




خواندن تویتهایم گزارش لحظه به لحظه ی احساس من به روند برنامه است .
ولی اکنون با تاخیر دارم این پست را می نویسم و این تاخیر 15 ساعته ! احساسات مرا نسبت به موضوع متفاوت کرده !
راستی 15 سال دیگر وقتی این را می خوانم چه فکر خواهم کرد و 15 قرن دیگر اگر کسی بخواند چه می گوید؟
(می دانم الان که عبارت پیش نویس ذخیره شد در پائین نمایان شد بدون اینکه هیچ بشری جز کارکنان گوگل بتوانند مانع شوند این عبارات به ابدیت پیوست ! گوگل را دست کم نگیرید!).
ای محققی که در سال 3510 میلادی این متن را می خوانی اجازه داری بتمامیت حماقتهای مرا نقد کنی ولی انصاف بده و همزمان اندیشه های هم عصران مرا هم بررسی کن و بگو مگر من چقدر میتوانستم متفاوت تر از آنها بیاندیشم
تو چه می دانی از حکایت درد کسی که اندکی متفاوت می اندیشد آنهم در جامعه ی ایران 2010 میلادی که دگر اندیشی را هیچ فردی حتی مدعیان آزادی و لیبرالیسم  بر نمی تابند ! هیچ کس ! و دولت هم بالطبع از همین آحاد است.
احتمالن تو باید با اتصال مغزت به شبکه ی کهکشانی جدیدترین روشهای آنالیز را که به اشتراک گذاشته شده  دانلود کنی و افکارت در کل شبکه مثل یک سیال با دانسیته ی بسیار پائین از آن سوی اندیشه ها تا این سوی اعتقادات می گردد و می قلطد ،از اول تا آخر اختلاف عقیده ات با دیگران لابد چند  میکروثانیه بیشتر نیست!
و میتوانم حدس بزنم که بخاطر همین اختلاف عقیده ی نا چیز است که اندیشه هایتان روز بروز بارورتر می گردد.
اما تو چه میدانی از 1400 سال اختلاف در اندیشه ؟!
میدانم که می دانستید این داستان عجیب را اما شک دارم که در این زمان و با این زمان می دانستیدش!
آری در این مقطع تاریخ در ایران حکومتی برسر کار بود که با وجود ثروت عظیمی که داشت و با وجود انحصار مطلقی که بر همه ی رسانه های کشور داشت از روزنامه ها و رادیو و تلویزیون  گرفته تا حتی انتشار پیامک (sms) و تسلط مطلق به مدارس و دانشگاهها و ادارات ولی باز هم از سر بلاهت و نادانی (قاطبه ی ملت و به طبع آن دولت) رئیس جمهورش می شود احمدی نژاد که دهن از بالا تا پائین دولت و ملت را صاف کند و رسانه ی غالبش می شود فارسی وان که تا مغز استخوان ملت نفوذ کند و اندک اندیشمندان دلسوزش دل خوش دارند به برنامه ی نو پای "دیروز امروز فردا " و با خود می اندیشند که اگر از ابتدای انقلاب بلکه از ابتدای ظهور تلویزیون ما چنین برنامه هائی می داشتیم به جای قبرستانهایمان چه ها داشت این مملکت بی چاره!



هیچ نظری موجود نیست: