در چهارچوب جمجمه

حقیقت نیازمند انتقاد است ، نه ستایش - نیچه

۱۳۸۸/۱۲/۲۳

تن فروشی

 تذکر : پیام زیر فقط در چهارچوب جمجمه خودم پرورده شده و در همین حد اعتبار داره 



منتشر نکنید !
معتقدم نظریات اینچنینی باید در کنار 
تمام مطالب بررسی شود تا خواننده بداند فضای فکری نویسنده
چگونه بوده اگر این مطلب را مفید میدانید یا میخواهید نقد کنید
 لینک بدهید.


اگر ما قبل از قضاوت کردن در مورد پاره ای از خصوصیات انسانی خود ، به گذشته و پیشینه خود رجوع کنیم و فکر نکنیم انسان همینطور کامل و بالغ و چه بسا بهتر از امروز خود از فضا افتاده است ، مسئله درک خیلی از ویژگی های بشر راحت تر خواهد بود.




در سایتی بحث استفاده ابزاری زن رو از جسم ش یا مشخصا از جاذبه جنسی اش به پرسش گذاشته بود و میگفت فرق کسی که برای پیشرفت از مغزش استفاده میکنه یا کسی که از زور بازویش یا فرم سینه اش استفاده میکند چیست ؟


منظورش بطور کلی نظر خوانندگان در مورد استفاده زن ها از جسم شان برای کسب درآمد بود.


نظرات مختلفی به این سایت رسیده بود و جالب ترین ش نظر خانم ی بود که می گفت :
" من شاید زیبائی م را  در کنار ثروت و تخصص ام برای پیشبرد کارهای شرکت م البته در حد شام خوردن یا در یک کافی شاپ رفتن استفاده کردم".


و عده ای متهم اش میکردند که تو خود فروشی کردی!









 امروزه زنان فمینیست و مسخره تر از اونا مرد های فمنیست به اتکای قانون و امکان اشتغال و استقلال مالی میخواهند تمام خصوصیات زنان  را  منکر شده  و روی بستری که مردها برای شان  ساخته اند جولان دهند  .


البته منظورم فمنیست های خارجی است  فمنیست های ایرانی که با مانتو روسری و شوهر و بچه ........!


 اما فمنیست های خارجی با شغلی که کارفرمای مردشان برایشان ایجاد کرده و با گرفتن یک دوست دختر! و تحت حمایت امنیت ایجاد شده توسط سال ها جنگ و زحمت مردها ، مدعی یکسان بودن مرد و زن و یکی بودن همه شرایط برای مردها و زنها هستند و ضمن اعتراض از استفاده ابزاری از جسم زن خواستار امکان استخدام در پلیس و آتش نشانی و ارتش و دادگستری و.......... هستند.


اشتباه نکنید من اصلا  مخالف استفاده از زن ها در این پست ها نیستم .به واقع من از حامی ان زنان هستم اما نه با انکار تفاوت هایمان.


فمنیست ها میخواهند  بنا بر ادعای کذب برابری عملکرد زن و مرد در مشاغل ، فرصت شغلی برای خودشان ایجاد کنند ( ولی وقتی یک آتش نشان زن توی یک موقعیت خطیر قرار میگیرد میزند زیر گریه و مرده باید جانش را به خطر بیندازد و برود  به استقبال خطر! )


سیاستمدارها و سرمایه دارها ( جهان اول می گویم ) خانم های خودشان موسسه خیریه شوهرشان را می گردانند  ولی خانم های دیگر باید بچه را  از شوهرشان   گرفته و بروند  سر کار تا هم مرد  چرخهای اقتصاد ثروت اونها رو بچرخاند  و هم زن 
 یعنی بازده سرمایه شان دو برابر بشود.


خانمها خوب است توی همه شغل ها پستی داشته باشند ولی برای اینکه از تفکر و احساسات زنان شان در ایجاد عملکرد کلی و فضای مطلوب در محیط کارشان استفاده بشود  نه اینکه این کار با منکر شدن تفاوت زن و مرد و با ادعای شباهت کاری زن و مرد انجام بشود.


اما در مورد تن فروشی


مسئله تن فروشی یا کسب امتیاز یا ثروت یا حمایت از طریق ارائه جاذبه های جنسی توسط زن به مرد نه زشت است نه غریب است و نه  مال امروز و دیروز است و نه استثنا دارد .


تعصب به خرج ندید تامل کنید!


تمام زن های عادی و نرمال ملیون ها ( ملیون اغراق نیست ) سال است که دارند  با استفاده از جاذبه جنسی شان حمایت مردها را میگیرند  و این موضوع هم در مورد مادر من صادق است و هم در مورد آن فاحشه خیابانی که به زجر و بدبختی علی رغم میل باطنی اش (که دوست داره بهترین و توانمند ترین مرد رو انحصاری برای خودش داشته باشد  و خودش هم منحصرا با او باشد) اما به دلیل ضعف هایش مجبور شود هر لحظه تو آغوش یک مرد باشد.


علارغم اینکه زن باستانی باید شکار پوست میکرده غذا درست میکرده بچه دار میشده و بزرگ میکرده و در عین حال مردش را در آغوش بگیرد  و احساس خوب دوست داشتن را به مردش بدهد  ولی نهایتا آن  چیزی که باعث میشده که مرده برایش شکار خودش را بیارد  وی را  در مقابل خطرها محافظت کند  جذبه جنسی اش بوده و بس .


خانم محترم امروز که در پناه قانون و امنیت هستی ، لاف فمنیستی نزن . اگه فکر مردها  آنجای شان نبود در مقابل انواع خطرها برای شما سینه سپر نمی کردند و جان شان را  به خطر نمی انداختند  تا نسل ما باقی بماند !


جز کشش جنسی هیچ چیز دیگر نمی تواند بر منطق حفظ جان غلبه کند  تا موقع حمله یک حیوان وحشی و یا هر خطری برای جان  خود  فرار نکند  و این نیرو است که انگیزه ی حمایت از پارتنر مونس بوده و خواهد بود.


توجه داشته باشید که مکانیزم حفظ جان یک مکانیزم پایه و مستقر در لایه های تحتانی مغز است و تقریبا نا خودآگاه و غریزی می باشد.








آری آنچه که سال ها است مادران ما را  محفوظ کرده و نسل ما رو پایدار نگه داشته همون غریزه ای  است که برخی اونو غریزه اصلی میدانند  و بعضی انرا مایه شرمساری مردها .
غافل از اینکه اگر  مردی امروز با دیدن یک زن زیبا شل می شود  و آب از لب و لوچه اش سرازیر میشود در واقع دارد از همان غریزه ای طبعیت میکند که بهش میگفته  :


ز این زن حمایت کن تا به  تو  سکس بدهد"

 به واقع این مادر طبیعت است  که دارد  به وی  میگوید:


 نسل تو مرد بوالهوس باقی خواهد ماند و نسل آن مردی که میل جنسی اش به عقل اش غلبه نمی کند  منقرض خواهد شد!





آری نمیخواهم حرفم را  خیلی بسط بدم پیام مرا آنکس که باید بفهمد  با اشارتی میگیرد ولی این نکته را  مایل م دوباره تکرار کنم که :

مسئله تن فروشی یا کسب امتیاز یا ثروت یا حمایت از طریق ارائه جاذبه های جنسی توسط زن به مرد نه زشت است نه غریب است و نه  مال امروز و دیروز است و نه استثنا دارد .

توضیح : عکسها از یک مجموعه عکس با موضوعات بسیار متنوع انتخاب شده و نگارنده نمیداند که آیا نقاش با تفکری مشابه این تصاویر را کشیده یا نه .



۳ نظر:

پیر دیر مغان گفت...

کاملا پسرم تائید میکنم . زنها نه تنها عملا فروشنده ی سکسشون هستند بلکه از این کار لذت هم میبرند حتی اگر از نظر مالی بی نیاز باشند.
ننمائی وطنم!

ناشناس گفت...

با سلام به دوست گرامي، اگه اجازه بدی یک نکته رو هم من به حرفهات اضافه کنم و اون اینکه:
منفعت بايد دو طرفه باشه، احترام هم بايد دو طرفه باشه! اگه کمي دقت کنيد متوجه خواهيد شد که هر چيزي رو که من و شما در زندگيمون داريم استفاده ميکنيم اختراع مردهاست! حتي همين امنيت خودمون رو هم مديون فداکاري مردها هستيم! به اضافه اينکه سالهاست آقايون حق تقدم و احترام ويژه رو به خانمها تقديم کردن، در حالي که هيچ قانوني اونها رو مجبور به اين کار نکرده بود! خوب حالا خودتون قضاوت کنيد، وقتي تقريبا تمام دستاوردهاي علمي و تکنولوژيکي توسط دانشمندان و نخبگان مرد بوجود اومده باشه، ولی اون طرف خانمها آقايون رو دوست نداشته باشن و عشق و علاقه اي بين اونها و آقايون نباشه، ديگه چه چيزي باقي ميمونه؟! اون چيزي که ميمونه يک منفعت و احترام يک طرفه هست از آقايون به سمت خانمها!
حالا اجازه بديد يک حرف بر مبنای 2x2=4 بزنم، من فکر ميکنم دیگه وقتش رسیده که آقايون از خودشون بپرسن: "آيا اينقدر که ما براي خانمها مفيد هستيم و به آنها احترام ميگذاريم، آيا آنها هم همانقدر براي ما مفيد هستند و به ما احترام ميگذارند؟!". قطعا آقايون حق دارن از خودشون چنين سوالي رو بپرسن. بنده در همين راستا يک نظريه دارم که کاملا درست و حساب شده و بر مبناي عقل و عدالت هست! در اين نظريه نه قراره به کسي ظلم بشه و نه قراره کسي استثمار بشه، بلکه برعکس قراره عدالت دقيقتر از اين چيزي که الان هست اجرا بشه! تصميم دارم اين نظرم رو با افکار عمومي تمام دنيا مطرح کنم و در ضمن ميخوام شما هم از اون با خبر بشين،
نظريه من اينه: "همانطور که خانمها با هم متحد شدند، آقايان هم حق دارند با هم متحد شوند و تکنولوژيها و وسايلي را که خودشون اختراع کرده اند و در آينده نيز قرار است اختراع کنند را تحت اختيار خودشان درآورند و خودشان تعيين کنند که کدام گروه از خانمها از اين تکنولوژيها استفاده کنند و کدام گروه از خانمها استفاده نکنند! و همانطور که خانمها تعارف و رودرواسي را بطور کامل کنار گذاشتند و اعلام کردند که خود را ملزم نمیدانند که فقط به مردها احساس نياز کنند و لزبنیزم را به عنوان جایگزینی برای آن معرفی کردند، در مقابل آقايان هم حق دارند رودرواسي را کنار گذاشته و اعلام کنند: "ما نميخواهيم کساني از دستاوردهاي ما استفاده کنند که نه منفعتي براي ما دارند و نه ما را دوست دارند!"
همانطور که خودتان مشاهده میکنید اين نظريه کاملا منطبق بر اصول عقل و منطق و عدالت هست. اين ديگه نه استثماره و نه زور گوئي! اين چيزي نيست جز اجراي دقيقتر عدالت!
در همين راستا مراکز علمي و تحقيقاتي هم بايد تکجنسه بشه و سيستم طوري شکل بگيره که سهم آقايان و خانمها بطور جداگانه در پيشرفت علم و تکنولوژي مشخص بشه تا بعدا کسی نتونه ادعاهاي عجيب و غريب بکنه! سپس مردان از دستاوردهاي علمي و عملي خودشون استفاده کنن و زنان هم از دستاوردهاي علمي و عملي خودشون.
(ادامه در کامنت بعد)

ناشناس گفت...

(ادامه:)
البته تر و خشک نبايد با هم بسوزه، بنابراين در ضمن اين ساز و کارها بد نيست يک تبصره هم در نظر گرفته بشه و بر طبق اون، خانمهايي که آقايون رو دوست دارن و اونها رو جنس مکمل خودشون ميدونن بتونن از دستاوردهاي آقايون استفاده کنن و در طرف مقابل هم خانمها خودشون تعيين کنن که کدام گروه از آقايون و تحت چه شرايطي ميتونن از دستاوردهاي اونها استفاده کنن، که البته در اين مورد خانمها صاحب اختيار هستن، ميتونن بدون هيچ ملاحظه اي يکجا تمام مردهاي کره زمين رو از دستاوردهاي خودشون محروم کنن. بهرحال دستاورد خودشونه و اختيارشو دارن. اينطوري ديگه آقايون و خانمها هيچ منتي سر همديگه ندارن و ميتون روابط بين مردان و زنان رو از نو تعريف کنن.
لازم به ذکر هست که در اين نظريه قرار نيست هيچگونه جدائي فيزيکي اتفاق بيفته، کاملا مشخصه که منظور بنده جدايي تکنولوژيکي، علمي، هنري و امنيتي و در کل جدايي دستاوردها بين مردان و زنان هست، نه جدا کردن شهرهای مردان و زنان. منظور من اينه که زناني که به مردها گرايش دارن از سوي مردان بعنوان يک زن VIP شناخته بشن، يک کارت يا ID به همين منظور در اختيار اونها قرار بگيره و تا زماني که به مردها گرايش دارن بتونن از دستاوردها و تکنولوژيهاي مردان استفاده کنن. در عين حال همين خانمهاي دگرجنسگرا اگر مثلا يک خواهر لزبين دارن مجاز باشن که با خواهرشون رابطه خواهرانه داشته باشن. خلاصه اينکه نميشود توقع داشت که خانمها هيچ چيزي براي آقايان به ارمغان نياورند، عشق و علاقه اي هم بين آنها و آقايان نباشد، ولي از آن طرف آقايان به خانمها بشکل يکسويه فايده برسانند!
شايد اين نظريه متحجرانه به نظر برسه، ولي خوب چاره ديگه اي نيست، چون اولا اين جنگ سرد رو خود خانمها شروع کردن، ثانيا مردها برده نيستن که هرچي کار مهم و سخت بر عهده اونها باشه، پيشرفت علم مديون ذهن اونها باشه، براي حفظ امنيت کشورها و شهروندان جان خودشون رو به خطر بندازن، حق تقدم رو هم به خانمها بدن، آخرش هم خانمها اينطوري جوابشون رو بدن! مطمئنا اين وظعيت قابل دوام نيست و آقايون بايد به بسياري از مفت خوريها خاتمه بدن! ثالثا قرار نيست جنگ و خونريزي اتفاق بيفته يا به کسي ظلم بشه، و اتفاقا قراره عدالت بهتر و دقيقتر اجرا بشه، پس کسي نميتونه از اين نظريه ايراد بگيره!
حالا خوشحال ميشم اگه نظرتون رو در مورد تئوري من بگين.