در چهارچوب جمجمه

حقیقت نیازمند انتقاد است ، نه ستایش - نیچه

۱۳۸۸/۱۲/۲۴

وای بر من


این پست به تجدید نظر احتیاج دارد / افراطی بوده

 "به حاشیه ی جمجمه رفته است"

من از همون لحظه ای که جناب احمدی نژاد در یک برنامه تلویزیونی که مجری ش آقای حیدری بود گفتند :


مردم ما باید شاد باشند و این شادی نباید ظاهری باشه بلکه : ( نقل به مضمون )

  شادی باید از اعماق دل بجوشه !

و بعد.....




با دستاشون مثل اینکه بخوان فرایند استفراغ کردن رو نشون بدهند مسیر یک شیی فرضی رو از شکمشون تا گردن و سر و نهایتن روی میز ترسیم کردند!، نسبت به ایشون حساس شدم
و وقتی ایشون در مورد آوردن پول نفت به سفره مردم صحبت کردند حساسیتم شدید تر شد و نهایتن وقتی برنامه تموم شد و ایشون هیچ ، حتی یک جمله در مورد راهکارشون برای جوشش شادی( اونهم از اعماق دل) و انتقال پول نفت به سفره مردم صحبتی نکردند این حساسیت جاش رو به یک گارد کاملن بسته و حتی تهاجمی داد به طوری که خودم یک اطلاعیه منتشر کردم (که البته به توصیه مشاورین کاریم خیلی زود بی خیال شدم ) که در آن نوشته بودم:

........... درست است که آقای رفسنجانی متهم ردیف دوم نابسامانی های کشور میباشند ولی در حال حاضر باید در انتخاب بین بد و بدتر ایشان را در نظر بگیریم چراکه رقیب ایشان...............

یادمه در اون مقطع یعنی رای گیری دور دوم انتخابات روز جمعه بود و من لباس پوشیده بودم که برم به آقای رفسنجانی رای بدم !!!
تلویزیون رو روشن کردم
یک فیلم در مورد جانبازی داشت که مجروح شیمیائی بود و به سختی نفس میکشید.
مضمون فیلم تلاش  و با مرگ دست و پنجه نرم کردن وی بود برای رسیدن به آرزویش که انداختن رای خود توی صندوق بود که بعد از آنهم شهید می شود.
دیدن اون مجروح جنگی با اون وضعیت  و تصور اینکه من میخواهم به مسئول این اتفاقات ( با تصورات اون سالها ) رای بدم از ترس اینکه احمدی نژاد رای بیاورد منو  بسیار متاثر کرد!

جالب اونجا بود که توی شرکتم تقریبن تمام پرسنلم رای شان به احمدی نژاد بود  علارغم اینکه من با تاکید این کار را اشتباهی بزرگ معرفی کرده بودم .
اعتقاد ایشان به اندازه من راسخ بود بقسمی که من به شک افتادم نکند با من لجبازی میکنند.
و البته من هم آدم آزاد اندیشی بودم (خیر سرم)  و جز ارشاد کار دیگری نکردم یعنی راستش کار دیگری هم نمیتوانستم بکنم!

از اون سالها تا به امروز برای من و سایرین خیلی  اتفاقات افتاد.

اتفاقاتی که اغلب بد بود .

    بعضی اوقات با خودم فکر میکنم شاید دلیل اون پیش آمدها نگرش منفی من نسبت به عملکرد ایشون و وضعیت کسب و کار بوده.

 ولی هرچه بود نتیجه اش کوچک شدن شرکت و بیکاری بسیاری از  بچه های حامی ایشون بود.

اتفاقی که برای خیلی های دیگه هم پیش اومد.



                   از اون موقع تا امروز هم من پخته تر شدم و هم آقای احمدی نژاد پیرتر!





یادمه که من معتقد بودم که آقای احمدی نژاد حسن نیت داره ولی داشتن حسن نیت کافی نیست.
میگفتم که : ایشان به نظر نمیرسه که راه رسم کار رو بلد باشه.
اما بچه ها با اشاره به فساد اقتصادی خانواده آقای رفسنجانی معتقد بودند که حق اونها رو تا به امروز فرزندان آقای رفسنجانی خوردن !
 و از امروز به بعد آقای احمدی نژاد سر لوله درآمد کشور رو از توی جیب آقا زاده برمیگردونه توی سفره ملت و وضع همه خوب میشه!
من میگفتم کسی که طعم  ثروت رو نچشیده باشد یا خودش برخوردار از اون نباشد چطور میتواند به ثروت ، ثروتمند کردن ، دارائی و دارا کردن فکر کند . اونی که دم از فقر میزند و به فقرش مینازد  فقط فقر و بیچارگی رو میتواند توزیع کند.
و معتقد بودم که یک مدیر خوب اونقدر میتواند  ارزش افزوده ایجاد کند  که بریز و بپاشش هیچ به نظر بیاید و یک مدیر بد آنقدر میتواند  خسارت بزند  که ساده زیستیش در مقابل فرصتهای از دست رفته اش نا چیز باشد.

 ولی خوب ......
بقیه غیر از  این فکر میکردند

        
   و آقای احمدی نژاد همه رو غافلگیر کرد !

             
 رئیس جمهور آقای احمدی نژاد





مطلب زیر رو از آقای ابراهیم نیوی بخوانید:


دزدیهای مفسدین و اشتباهات پابرهنگان
اگر فرض کنیم تمام اموالی که توتال به خانواده هاشمی رشوه داده است، واقعا داده شده باشد و ‏اگر فرض کنیم که مهدی و محسن هاشمی 50 میلیون دلار پول را به دست آورده باشند و اگر ‏همه شایعات مربوط به ثروت علی هاشمی درست باشد و اگر تمام خانه هایی که گفته می شود ‏یکی از اعضای فامیل هاشمی در تورنتو دارد، واقعا متعلق به خانواده هاشمی رفسنجانی باشد ‏و از جمله قهوه خانه های ریپوبلیک هم که متعلق به هاشمی های دیگری است مال هاشمی ‏رفسنجانی باشد و قطعا هم از راه بالاکشیدن اموال عمومی و استفاده از بیت المال به دست آمده ‏باشد.حتی اگر تمام اموالی که یک آقایی به اسم بیات در بلژیک دارد، متعلق به بیات نباشد و ‏بیات اسم مستعار رفسنجانی باشد و اگر فرض کنیم تمام آن چه محسنی اژه ای هم در دادگاه به ‏کرباسچی نگفت [اما خدابیامرز زواره ای و دیگر اعضای جناح راست گفتند و بعدا معلوم شد ‏خودشان هزار ماشاله دارند] درست باشد و او از همه رشوه گرفته باشد و سیصد سکه رشوه ‏داده باشد و اگر فرض کنیم شایعات و مزاح ها هم صحت داشته باشد، کل اموال مسروقه و به ‏یغمارفته توسط خانواده هاشمی و دوران خاتمی [یعنی در هجده سال گذشته] احتمالا چیزی در ‏حدود صد میلیون دلار خواهد شد، که این مبلغ معادل اتلاف بیت المال و بودجه دولت توسط ‏دولت احمدی نژاد در عرض 12 ساعت در چهار سال گذشته است.


این مسائل از همان لحظه ای که احمدی نژاد را در تلویزیون دیدم از من پوشیده نیود!



بعدن شنیدیم که آقای احمدی نژاد در جمع مدیران بانکها گفته : هرکی معتقده نرخ بهره رو نمیشه تک رقمی کرد دستاش بالا و بعد هم گفته : هرکی دستش بالاست اخراجه !
که البته حتمن جوکه !

یا شنیدیم در بازدید از عسلویه یک عده کارگر سرو صدا میکردند ایشون پرسیده اونا چی میگن ؟
جواب میشنوند که:
اونا کارگران پیمانکار شرکت پتروشیمی اند و گویا پیمانکار حقوقشون رو نداده .
ایشون هم میگه :
- خوب فورن حقوقشون رو پرداخت کنید
- ولی قربان این موضوع به ما ربطی نداره
- مگه واسه عسلویه کار نمیکنند ؟
- چرا ولی کارگرای پیمانکاری اند که مناقصه رو......
- من مناقصه پناقصه حالیم نیست میگم حقوف کارگرا رو پرداخت کنید بگین چشم!
و بعدشم توی تهران میگن :
- قربان پتروشیمی پرداختی حقوقو قبول نمیکنه میگه به ما ربطی نداره ما کنترات با پیمانکار قرارداد بسته بودیم حالا بفرمائید این پولی که از حساب ریاست جمهوری به کارگرا دادیم تحت چه سرفصلی منظور کنیم ؟!

که البته حتمن اینم جوک بوده.


ولی اینو دیگه خودم همون آخر آخرای که دیگه داشتم سرمو از این حرفا میکشیدم بیرون توی یک مجله خوندم که:

آقای احمدی نژاد بعد از جلسه ای چند ساعته با اقتصاددانان در هیئت دولت در جواب یک خبرنگار در پاسخ به نتایج این جلسه فرمودند:
والا ما فقط فهمیدیم که علم اقتصاد خیلی پیچیده تر از اونیه که فکر میکردیم.
و یکی از اقتصاددانان در جواب خبرنگاری که سخن رئیس جمهور رو نقل و نظرشو جویا میشه میگه:
 اگر این جلسه همین دستاورد رو هم داشته باشه بازم خیلی خوبه!

البته اینم میتونه یک جک نشریه ای باشه .

چراکه اگر آقای احمدی نژاد هیچ کار نکرده باشه همین که 

تابوی انتقاد از دولت رو شکست دستاورد بزرگی است

که امیدوارم همین رو هم از ما نگیرن .

نقطه عطف

اما برای من اعتقاد به حسن نیت ایشون یعنی تنها دلخوشی من

 وقتی که قاتل ندا آقا سلطان رو CIA معرفی کردند زیر سئوال رفت .

یعنی چی ؟

یعنی آقای احمدی نژاد واقعن فکر میکنه که مامورین سیا مثل مامورای سریال فرار از زندان آدم کشن ؟
اونهم قتل یک دختر جون ؟
خوب که چی بشه ؟
یعنی اطلاعات به ایشون اینو گفته ؟
پس استاد موسیقی هم مامور سیا است ؟
پس دکتر آرش مترجم انحصاری آقای پائولوکویلو هم مامور سیا است؟
یعنی چیزی که توی ذهن ایشونه مثل سناریو فیلم " اصلاحات با شلیک غربی است " ؟
پس ندا آقا سلطان هم مامور سیا است ؟
خوب این چه مملکتی که استاد موسیقی ، پزشک و مترجم سرشناس و جوان معمولیش همه مامور سیا هستند اونهم چه جان برکف و تعلیم دیده که همچین نمایش مخاطره آمیزی رو وسط درگیری ها انجام بدن و نگن الان اگه یک مامور سر برسه و یا همین مردم عادی گیر بدن که :
چرا این خونا ریخته ولی این دختره سالمه ؟!
ویا
مامورا بگن ما خودمون این دختر رو میبریم بیمارستان!

حالا ندا میدونسته که بعدشم واقعن باید بمیره ؟
یعنی اینقدر ضد رژیم مملکتش بوده ؟
یا نه استاد موسقیش توافق کرده که بعد با آرش خان حجازی بکشنش ؟
یک همچین استاد سنگدلی رو دستگیر کردین یا داره شاگرد بعدیشو برای یک عملیات انتحاری دیگه خام میکنه ؟
(ایشان علارغم ضربه ی روحی متحمل شده کماکان مشغول پرورش جوانان کشور در آموزشگاه موسیقی هستند و انشاالله سالها با سر بلندی زندگی کنن.)

حالا  آقای احمدی نژاد به ما اینارو میگی ، ما خر ( بلانسبت شما ) !

ولی مصاحبه گر آمریکائی رو ............!
اونم لری کینگ !


ایکاش آقای احمدی نژاد با سر بلندی و محکم این جواب را  در مقابل یک سئوال در رابطه با ندا به مصاحبه کننده آمریکائیش در یک برنامه با پخش جهانی در آمریکا می داد :

" آقا توی اعتراضات که حلوا پخش نمیکنند اینهمه مردم اعتراض غیر قانونی و دروغین کردند(چراکه رهبری در جواب معترضین دستور بررسی دادند و شورای نگهبان صحت نتیجه را تائید کرده) [ من هم تائید میکنم (انسان سکولار)] رج تقلب انتخاباتی یا مبارزاتی ؟
حالا یک گلوله هم گیرم از طرف هوادارهای نیمه نظامی دولت ، نه اصلن از نیروی انتظامی ایران در رفته خورده به یک خانم جوان .
البته ما خیلی متاسفیم و من دستور اکید دادم که مسببین شناسائی و متناسب با قانون مجازات شوند ولی در هر حال این حوادث اجتناب ناپذیره اما من کمیته ای رو برای ارائه راه کارهائی جهت جلوگیری از تکرار این و..............."

ولی .................


خوب آقای احمدی نژاد من نمیتونم باور کنم شما قلبن به اونچه میگین باور دارین و نهایتن همه حسن نیتتون برام میره زیر سئوال .

گرچه چه فرق میکنه ؟
از جنبه احساسی قضیه که بگذریم چه شما مامور اسرائیل باشید و چه سرباز امام زمان وقتی بد عمل کنید سودش رو دشمنان ما میبرند و من واقعن

            ایمان دارم که : ما دشمن داریم .

پس                                                                                       




وای بر من

اگر تو آن گم گشته ام باشی !








زمستان هشتاد و هشت

در همین رابطه : ( پیام لری کینگ  )

۲ نظر:

ناشناس گفت...

احمدی نژاد یک دروغگوی بی شرف

انسان سکولار گفت...

این پست از چهارچوب جمجمه ام خارج شده