در چهارچوب جمجمه

حقیقت نیازمند انتقاد است ، نه ستایش - نیچه

۱۳۸۹/۱۰/۲۲

پورپیرا چه می‌گوید؟ I


# تاریخ ایران
# پورپیرا
# پوریم
# مساجد ایران
# اسلام و ایران
#  الگوی اسلامی و ایرانی پیشرفت


در این سری مقالات ادعاهای استاد ناصر پورپیرا را بدون حاشیه‌ها و انحرافاتی که ایشان گرفتار آن شده‌اند مطرح می‌کنم چرا که این حقیقت که عده‌ای ترک و کرد و عرب ایرانی عمری تحقیر غیر منصفانه‌ی متحمل شده از ایرانیان به اصطلاح فارس را با تمسخر تاریخ مجعول ما و با سوء استفاده از نتیجه‌ی تحقیقات ایشان می‌خواهند تسکین دهند نباید عامل غفلت ما از حقیقت شود چرا که به جز حق‌جوئی بی اطلاعی از اصل تاریخ موجب عدم درک صحیح ما از رویدادهای پیرامون خودمان خواهد گردید.

از طرفی لحن استاد به دلیل عمق فاجعه لاجرم طنز تلخی دارد که شایسته‌ی نگاه علمی نیست و باید از اصل کلام ایشان پالایش شود تا بهتر بتوان ادعای ایشان را بررسی کرد.

اما شاید کل ادعای ایشان را در این چهار فراز بیان کرد


1- از آن جا که وسعت نسل کشی یهودیان، در ماجرای پلید پوریم، سرزمین ایران راکاملا از سکنه خالی کرده بود، پس از ظهور اسلام، این سرزمین با ورود مهاجرینی از تمام همسایگان و از همه سو، به تدریج دارای کلنی های کوچک انسانی شد که کم ترین پیوند بومی با ایران کهن نداشتند و از مراتب و مناسک و فرهنگ و زبان و پوشش و باورهای پیشین سرزمین های اصلی خویش پیروی کرده اند. 

در این جا عمده ترین سئوال هویت شناسانه می پرسد

کدام یک از مجموعه های زیستی پراکنده در سراسر ایران، در موقعیت های نخستین و کنونی و به چه دلیل و نشانه و تشابه، دنباله ی بومیان ایران کهن اند و چه همخوانی ماهوی در تولید و فرهنگ، میان ساکنان پس از اسلام و اقوام ماقبل پوریم وجود دارد؟

2 - رشد کمی و کیفی این مهاجر نشینان، تا حدودی که با شرایط و فرامین و فرمول های شهر نشینی منطبق شوند و زیر بنای ضرور برای تجمع در مقیاس تولد یک شهر را در جغرافیای متنوع هر منطقه فراهم آورند، نیازمند گذشت قرن ها بوده است.

اثبات تعلق این کلنی نشینان به دین اسلام، از آن که با تردید های موجهی، جز در خوزستان در هیچ حوزه ی دیگری مساجد اولیه و ابتدایی و خشتی را نیافته ایم، مستندات لازم را ندارد و منطقا نیز پذیرفتنی نیست، زیرا طبیعتا کلنی های تبلیغی مسلمین، برای انتقال مفاهیم قرآن به این همه تجمع غیر همگون و با زبان ها و دیگر ظرایف گونه گون، در زمنان اندک موفقیتی نداشته اند.

مورخ می پرسد در حوزه هایی که یک مسجد کوچک محلی نیافته ایم، ظهور و وجود این همه مفسر و مورخ و فتوح و سیره نویس مسلط به فرهنگ اسلامی و انبوهی کارشناس آگاه از همه چیز ایران پیش از اسلام، که ابن ندیم بر می شمارد، چه گونه قابل پذیرش است؟



3- از آن که در تابلوهای کنونی پذیرفته شده نیز، قدیم ترین مسجد جامع بنا شده در حوزه ی جغرافیایی کنونی ایران، متعلق به قرن چهارم و پنجم هجری است، پس با در نظر گرفتن زمان لازم برای بنای مسجدی بزرگ، اثبات وجود یک شهر مسلمان نشین، که در حد نیاز به مسجد جامع رشد کرده باشد، پیش از آغاز قرن پنجم ممکن نیست، چنان که بقایای یک بنای اشرافی غیر حکومتی و غیر مذهبی را، که نشان از تورم و انباشت ثروت و پدید آمدن قشر برگزیده ای که تظاهر به تمول کند، تا حوالی صفویه، یعنی قرن دهم و یازدهم هجری، در سراسر ایران نیافته ایم. 



مورخ می پرسد اگر ایران دوران نخست اسلامی را بازساخته ی پس از برش ویرانگر و بنیان بر افکن پوریم نیانگاریم، آن گاه چه عاملی، اقوامی هفت هزار ساله را، از معرفی حتی یک خانواده ثروتمند که بقایایی از علاقه مندی های خود باقی گذارده باشد، عاجز کرده است؟


4- و مهم تر از همه این که اگر زبان رسمی و اجباری کنونی، موسوم به فارسی، از الفبای عرب بهره می برد، که رسوخ فرهنگ و توانایی نگارش آن، چنان که نمونه های به جا مانده و اطلاعات کنونی القا می کند، در قرون میانی اسلام محرز و مسلم است و نمی تواند نمونه ی پیش از اسلام داشته باشد، پس زبانی می شود فاقد بنیان های تاریخی بومی و کهن، زیرا پیوند تمام اجزاء آن، با توانایی های زبان عرب، در لغت و دستور بیان و حرف نگاری، خود تدارک پس از اسلام و پس از گذشت قرون متوالی اسلامی آن را غیر قابل مجامله می کند.

پرسش بزرگ در این ورودیه چنین طرح می شود که مهاجران به نوارهای تجمع اطراف ایران، هر یک با چه زبانی سخن می گفته و با چه خطی می نوشته اند؟

................................


ایشان در پاسخ این سئوال مدعی هستند که تمام ملیت و اسلام موجود در ایران ناشی از تلقینات و جعلیات یهودیان است

اگر سخن ایشان را درست بپنداریم که تا کنون حتی در یک مورد ردیه‌ای منطقی بر نظرات ایشان نیافته‌ام

پس براستی چه داستان خنده‌داری می‌شود الگوی اسلامی و ایرانی پیشرفت حاصل از یک ملیت و مکتب سراسر یهودی ساز موضوعی که امروزه بحث روز است و مرا بشدت نگران خود کرده و نیمی از دلیل تمرکز من روی این موضوع بدین دلیل است


.

هیچ نظری موجود نیست: