در چهارچوب جمجمه

حقیقت نیازمند انتقاد است ، نه ستایش - نیچه

۱۳۸۹/۰۴/۲۵

وجدان اخلاقی


# کامنتهایم
# التزامات عملی دین ، اعتقادات بنیادی مذهبی و اخلاقیات سکولاریستی




دوست عزیز من احترامی زیادی برای مومنین متعهد به التزامات عملی دینشون قائلم اما ارتباطی بین مثال شما و مورد مثل نمیبینم.
تعهد به التزامات دینی یعنی محکم چنگ زدن به ریسمان الاهی و ترک آن رها کردن خود در فضائی است که وای بر کسی که به باور منتهی نشدن آن به قعر جهنم خود را در آن رها کند و باورش غلط باشد و ترمز رحمت الاهی هم شامل حالش نشود.


منکه چنان زندگی کردم که در هر حال دلم به فضلش گرم است و چنان به روسفیدی خودم با همه ی گناهکاریم ایمان پیدا کردم که مطمئنم دلش نمی آید مرا از کرمش ناامید کند.


امیدوارم اگر به این ترفند نیاز پیدا شد موثر باشد .


حداقل میدانم از ترس مجازات و به طمع پاداش نبوده که اعمالم را تنظیم میکردم.
فقط به امانتی که در دستم سپرده بوده فکر میکردم و بس.
و او را محتاج تملق به خودش ندیدم.


بحثی هم مطلقن در درستی و نادرستی باورم ندارم.
فقط خواستم ابراز وجودی کرده باشم که ما هم اینیم همین !



پ .ن : کم لطفی خواهد بود این  شعر حافظ که چون تفال گونه در مسیر وبگردی ام قرار گرفت را منصوب به این ادعای سطر اول کنم.
مستقل بخوانید:




    با مدعی مگوئید اسرار عشق و مستی// تا بی خبر بمیرد در رنج و خود پرستی
    باضعف و ناتوانی همچون نسیم خوش باش//بیماری اندراین غم خوشتر زتندرستی
    در مذهب طریقت خامی نشان کفر است// آری طریق رندان چالاکی است و چستی
    عاشق شو ار نه روزی کار جهان سرآید// ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی
    آن روز دیده بودم این فتنه ها که برخواست// کز سرکشی زمانی با ما نمی نشستی
    خار ار چه جان بکاهد ، گل عذر آن بخواهد// سهل است تلخی من در جنب ذوق مستی/
    حافظ


هیچ نظری موجود نیست: