در چهارچوب جمجمه

حقیقت نیازمند انتقاد است ، نه ستایش - نیچه

۱۳۸۹/۰۶/۱۲

کوردلی!

# کامنت هایم
# جمهوری اسلامی
# اصلاحات یا تغییر نظام 

در پی خواندن پستی در وبلاگ زنانه ها متعلق به خانم مهشید راستی نظراتی تبادل گردید به شرح زیرکه ممکن است الهام بخش شما در رسیدن به مفاهیمی گردد.
بخشی از مطالب پست مذکور با نام این دیگر کثافت است
امروز دیگر بعد از یک سال و بعد از خواندن این مطلب در وبلاگ خانم مینو صابری در مورد افشاگری امید حبیبی نیا در مورد دروغ بودن ماجرای ترانه ی موسوی میتوانم به شما بگویم که آقایی که یک سال پیش در نوشته ای که لینک آن در بالا آمده است ذکر شد همان امید حبیبی نیا بود. که سعی کرده بود با لابی گری ، افراد بی طرفی که مثل خودش مارک چپ الهی به ایشان نخورده است به تایید این دروغ بزرگ وادارد و وقتی دید که در مورد من موفق نشده است ، شروع به فحاشی کرد که فحاشی اش به من تا کنون هم ادامه دارد.
من بر عکس خانم مینو صابری ، از شهامت و شجاعت امید حبیبی نیا ستایش نمیکنم. من مطمئن هستم که او وقتی با من صحبت کرد کاملا میدانسته که مسئله صحت ندارد و داشت خود را به در و دیوار میکوبید تا با بزرگتر کردن عرصه ی شایعات ، پوز مخالفانش را ـ یکی از آنها در آن زمان مهدی جامی بود که به این مسئله به درستی شک کرده بود ـ بزند .
من بر خلاف مینو صابری امید حبیبی نیا را یک شیاد می دانم . و مطمئن هستم او میدانست چه میکند و امروز کی بود کی بود من نبودم در آورده. 
---------------------------------------------------

کامنت من در این پست :
خوبست!
بنده هم مثل شما افتخار دارم جز اولین کسانی بوده ام که با شستن غبار خشم از دیدگانم اجازه ی کتمان حقیقت به خودم ندادم.

حال اگر مثل تمام نزدیکانم مرا تکفیر نمیکنید میتوانید بگوئید این جنایات فراوان جمهوری اسلامی چه بوده است.
اعدامهای مذبوحانه ی بعد از حمله ی مرصاد را فاکتور بگیرید و فراموش نکنید هرگاه شخصی از جانش بترسد خطرناک و بی منطق می شود و بیاد آورید که در هنگام عملیات مرصاد کرور کرور توابین دیروز در حال حرکت به طرف مرزها بودند و زندانیان شب با کفش خوابیده بودند.

ره به بیراهه میبرید اگر اندکی تعامل و یا اشتراک منافع بین من و آنها متصور شوید.

---------------------

خانم راستی در جواب :
آقای انسان 
شما واقعا سکولار هستید ؟
یا واقعا انسان ؟
اعدام سران رژیم به نظر شما جنایت نبود ؟ 
اعدام های دهه ی شصت به نظر شما جنایت نبود ؟
اعدام های انسانهایی که حکم داشتند و ملی کشی میکردند در سال 67 به نظر شما جنایت نبود ؟
اینکه بجه ها را در خیابان کشتند جنایت نبود ؟
کشتن سهراب و امیر و ندا جنایت نبود ؟
اعدام احسان و شیرین و فرزاد جنایت نبود ؟
اینکه روزنامه نگاران و انسانهای فعال در زندان هستند و شکنجه میشوند تا اعتراف کنند جاسوس این و آن هستند جنایت نیست ؟
اعدام ها را فاکتور بگیرم ؟
مگه عدد هستند که فاکتور بگیرم مرد حسابی ؟
انسان هستند. 
تا مرگ دم در خانه خودت نیامده باشد هوار نمیکشی ؟
این بی شرمی را من یکی تحمل نمیکنم. 
تو اسم خودت را انسان میگذاری ؟ و سکولار ؟
باید بیایم و برایت یکی یکی شان را اسم بیاورم تا آنوقت بگی چهار پنج هزار نفر که این حرفها را ندارد؟ خجالت نمیکشی ؟
یعنی برای تو جنایت فقط مسئله تجاوز به ترانه موسوی و یا تجاوز به کتایون آذرلی بود ؟ که آنهم دروع بود ؟ این همه زندانی ، این همه شکنجه ، این همه اعدامی ، همه اش کشک .
یعنی چی هر گاه کسی از جانش بترسد خطرناک و بی منطق میشود ؟ بعد آنوقت هر گهی خورد بخورد که یکی مثل شما بیایید و ماله کشی کنی و بگویی فاکتور بگیر؟
این چرندیات چه است که میگویی . زندانی با کفش خوابیده بود ؟ زندانی اصلا کفش نداشت که با کفش بخوابد. انسانهایی که هشت و نه سال زندان بودند هرگز یک جفت کفش به خود ندیدند. تو اصلا میدانی از چه حرف میزنی ؟ میدانی زندان چیست ؟ خجالت نمیکشی ؟
من با شما بحثی ندارم. 
برای یک بحث اندکی شعور و انسانیت را لازم میدانم.
با این بحث شما چنین چیزی در شما ندیدم.
و حق خودم میدانم که چنین اندیشه ی فاشیستی را به خانه ی خودم راه ندهم.
کامنت هایی که جنایت را توجیه میکند در خانه ی من حق انتشار ندارند.
م
---------------------------------------
خواننده ای ناشناس :
 :to 




ensane sekolar:
ma edamharo faktor migirim,man az shoma soal daram.6 saate pish az iran be man zang zadeh shood ,pesare yeki az ashenaha dar manzel khodkosh kardeh.parsal ham 2 khabar be man dadeh shood,har 3 zire 27 sal boodand.javane digari ham darim keh hoodeh 2 mahast dar bazdasht be sar mibare.

agahzadeh bashi az iran miyay biroon dar englis ya amrika dars mikhoni,rooshanfekr bashii migiraned zendanet mikonad,bi kaso bi sanad bashi dar evin bayad beposi,mamoli bashi khodet tanabe dareto bayad bebafi.
delam be hale kordelani mesle to mizoze
به انسان سکولار
ما اعدام ها را فاکتور می گیریم ! من از شما سئوال دارم!
شش ساعت پیش از ایران به من زنگ زده شد و پسر یکی از آشناها در منزل خودکشی کرده!
پارسال هم دو خبر با هم داده شد هر یه زیر 27 سال بودند.
جوان دیگری هم داریم که حدود دو ماه است در بازداشت به سر می برد .
آقازاده باشی از ایران می آئی بیرون در انگلیس و آمریکا درس می خوانی !
روشنفکر باشی می گیرند زندان میکنندت 
بی کس و بی سند باشی در اوین باید بپوسی 
معمولی باشی خودت طناب دارت را باید ببافی !
دلم برای کوردلی چون تو می سوزد
-------------------------------------------
انسان سکولار :
خانم راستی
شما را درک میکنم اما این برخورد تناسبی با شخصیت شما ندارد شاید این اندیشه که من حرفی داشتم و مقدمه ای برای عرض مطلبی آمده بودم شما را به فکر بیاندازد قبل از اینکه صد برابر آنها در ترد کردن و نفی کردن برتر آیید پدید کمی فضا را تلطیف کنید.

در جواب دوست فینگلیش نویس صد در صد ناشناس که دلش برای کور دلی مانند من می سوزد باید بگویم:

درود به شرفت هموطن حداقل مرا واجب القتل ندانستی و دلت به حالم میسوزد !!!

وقتی من هنوز بابا بلد نبودم بگویم خانم راستی رفتند و فریاد زدند :

"تا شاه کفن نشود این وطن وطن نشود" !!!

و بعد هم یک رژیم آنچنانی را سرنکون کردند و تشریف بردند خارج و نگفتند پس لرزه های چنین حرکتی چگونه دامن من و آن جوانان معدوم سال 67 را می گیرد

انصاف هم خوب چیزی است بس است دیگر آنهمه جوان را به اسم مجاهد و پاسدار به جان هم انداختید و حال میخواهید باز بچه های شهید را با فرزندان اعدامی های رژیم (که به نظر من همپایه ی آنها شهید محسوب میشوند) به جان هم بیندازید ؟!

این چه عقده ای است که در کودکی در وجود شما رخنه کرده که هر چه خون می نوشید سیراب نمی شوید؟!

چشمانتان را باز کنید بس است دیگر بس است!!!

دلت برایم می سوزد ؟

فقط؟

چه کرده ای برایم ؟

برای فرزندان فامیلت چه کردی؟

برای بچه های که فرستادی جلوی گلوله چه کردی؟

میزنی زیر صندوق رای چون بازیچه ی استعمار بودی؟

انتظار داشتی آنها بایستند تا چند تا جوان بروند و همان کنند که سال 57 با سران آن رژیم کرده اید؟!

ساده ای دوست من یا خود را به آن راه می زنی؟

انصافن خود را در مقابل شما خورشید تابان می بینم با آنهمه کور دلی که تو گفتی و من میدانم که دارم ولی با همه ی نا آگاهی هایم از این همه غفلت شما انگشت به دهان می مانم .

اگر رفته ای در خانه ی امن نشسته ای چکار داری با ما که
 
میخواهیم با ناخنهای تساهل دیوار بتونی جهالت و سیاهی را بتراشیم
 
و تو زهر نفرت را در وجود مان میریزی که از ناامیدی خود قبل از آنها شرمان را از سرشان کوتاه کنیم؟
 

پستی نه نام کوردلی در وبلاگم میزنم تا خانم راستی مجبور به تحمل من نباشد و اگر جوابی بود آنجا بگذارید در این حال خواهش میکنم پست آخرین شانس! را هم بخوانید و ببینید تا اگر بعد از این همه خون دلتان سبک شده باشد شاید چند قطره اشکی هم برای قربانینتان بریزید!


--------------------------------------------------
نا شناس:
!!!!!to ensane sekolar


bande na shoamro mishnasam va na shoma manoo mishnasid!!!shoma neveshtin keh jenayathayeh jomhori eslami chiyeh,akhe in soale keh shoma mikonid,


به انسان سکولار!!!
بنده نه شما را می شناسم و نه شما منو می شناسی !!!
شما نوشته ای که جنایتهای جمهوری اسلامی چیه؟ !

آخه این سئوال ه شما می کنید؟



---------------------------------------------------


انسان سکولار :

بچه که زدن نداره هر سئوالی جواب داره !

شما هم جواب دهید یا هر کس دیگری که می داند!

اين جنايات فراوان جمهوري اسلامي چيست؟!



آخر من هم حق دارم بدانم ندارم؟

۱ نظر:

ناشناس گفت...

بازگویی یک تجربه،
اواسط سال ۵۸ آزادیهای سیاسی پس از انقلاب رفته رفته محدود شدند، و احزاب به ترتیب قد سرکوب و از میدان فعالیت سیاسی رانده شدند. منهم به عنوان یک نوجوان خام مخالف سیاسی(در آنزمان) حقوق اولیه یک شهروند را از دست دادم، به نا حق البته و این حقیر هر چند که هرگزنتوانستم با " مبارزه مسلحانه" احزاب و گروههای مخالف کنار بیایم، اما حقوق سیاسی ایشان را زائل شده میدانستم. و بویژه اعدام های سال شصت و هفت (و یا به قولی پاکسازی زندانها ) درزمان دولت آقای موسوی- همآن که سال گذشته داد میزد انسانم آرزوست - بطور قطع جنایتی هولناک بود، چرا که این زندانیان اعدام شده (محکومین به پنج تا پانزده سال زندان ) مشغول سپری کردن مجازات خود بودند .
و اما همه ی آن مبارزات خارج از محدوده ی صلح آمیز به عقیده ی این حقیر تاثیر معکوس داشت و دوره ی گذار را که هر انقلابی ناچار به سپری کردن آن است به تاخیر انداخت، بنابر این امروز ضمن اینکه منهم خانم راستی را کاملا درک میکنم، اما اصراردارم همصدای با شما انسان سکولار بگویم بس است دیگر بس است.
برزو