در چهارچوب جمجمه

حقیقت نیازمند انتقاد است ، نه ستایش - نیچه

۱۳۸۹/۰۶/۲۸

ازدواج معشق

# ازدواج موقت
# روابط پیش از ازدواج
# زن و مرد

موضوع ازدواج موقت درد من نیست اما از دیدن حقایق درد می کشم


موضوع ازدواج موقت یعنی حراست از مفهوم خانواده

موقت نه مجدد!!! (مجردین)

دختران مظلوم جامعه ی ما که بیش از  بیست  سال دارند و مجرد اند به این دسته ها تقسیم می گردند.
(مظلوم بودن دختران ما منافاتی با نادانی ها و تحمیق های خود خواسته ای احتمالی ایشان ندارد)
  1. دخترانی به دلیل محدودیتهای نظارتی والدین و ارزشهای خود دارای رابطه ی جنسی نیستند.
  2. دخترانی که  با پارتنری مذکر روابط دارند
  3. دخترانی که آزادانه و به دلیل لذت جوئی یا سوء استفاده روابط نا محدود و کنترل نشده دارند
به مطلب پ. ن توجه کنید

خوب ؟



اغلب اوقات بد عاقبت ترین اینها کدام گروه است؟

دو ؟

سه؟

نخیر به زعم من یک.

 چرا؟

نتیجه ای این گروه اغلب این است :

دخترانی عصبی رنجور با فشار زیاد جنسی که یا به ولعی زیاد مبدل شده و یا سرد مزاجی زیادی  آورده است.

 ایشان بدون اینکه چیزی از تعامل زن و مرد بدانند به ازدواج ابدی یک مرد در می آیند و بدون شناخت از مهمترین تعامل بین خود و همسرشان قماری را آغاز میکنند که به دلیل محرومیت خود از سکس در گذشته  ،
 (ده - هیچ) خود را از شوهرشان پیش می دانند!!!

امروز دیگر زنان فکر نمی کنند که ازدواج فقط یعنی یک آقا بالا سر نان آور!

ایشان شنیده اند که زن هم از لذایذ  این زندگی سهمی دارد و منتظر تسویه حساب گذشته ی خود می باشند اغلب با روحیه و اعصابی شکننده و متزلزل .

کمتر پیش می آید در این برخورد آتش و نیاز با توقع و هراس!
داستان به لجاجت های از سر نا آگاهی نکشد و گاها به دلیل ولع زیاد و یا سرد مزاجی بیمار گونه مشکلات پیچیده ای در روابط دختر و پسران جوان پیش می آید.

هرگز آنقدر بی توجه و نا آگاه نباشید که ندانید:

اگر زن و مردی از رابطه ی جنسی خود با هم کامروا باشند هیچ مشکل دیگری بینشان ارزش کلنجار رفتن را ندارد. هیچ چیز!!!

زمانی معمولاایشان می فهمند که داستان چیست که یا از هم جدا شدند یا عملن جای دیگری دنبال گم گشته ی خود می گردند

گروه دو موفق ترینند چرا که بعد از تجربه ی اصل موضوع بدون حواشی جنجال های مرسوم خانواده ها و اقتصاد یا یکدیگر را واجد شرایط شروع یک زندگی دیدند و یا متوجه ی خواست خود شده اند و دنبال آن می روند.

گروه سه هم خود میدانند چه کنند و احتیاجی به تدبیر ما نه دارند و نه بکارشان خواهد خورد!

خودمان را به جهالت نزنیم !!!

با ما از فرهنگ منحط غرب می گوئید؟!!!

در همین رابطه
وای گر از پس امروز بود فردائی! (فواید ازدواج موقت).

پ . ن : در پی کامنت دوستم بفکرم رسید توجه بدهم که تقسیم رنگهای رنگین کمان به هفت رنگ به معنی رد رنگهای بیشمار میانه ی رنگهای توافق شده نیست.

۲ نظر:

ناشناس گفت...

دوست گرامی،
استثنا فقط برای تعدد زوجات یا همان چند همسری است، اگر درست فهمیده باشم. حال اگر کسی به دلایلی و یا در شرایطی ویژه دست به چنین کاری زده باشد، چطور؟
حتمن تصور فرمودهید، که مجاز ندانستن ما هرگز نباید بر اساس مطلق گرایی باشد.
ضمن اینکه از این مطلق گرایی ما ایرانیان دل پری دارم، که اگر فرصت پیش بیاید، ناله سر خواهم داد.بغرنج تر اینکه حتا در رابطه با اشخاص هم مطلق گراییم، یا خوب، خوبند یا بده، بد! وسط ایندو فقط خنسا داریم و دیگر هیچ.
هیچ چیز مطلق نیست.
خوش باشی ، برزو

پ.ن.
چند روز است که سرما خورده ام و در خانه ام، اما کار هم نقش حیاتی در زندگی ام دارد و چه بخواهم و چه نخواهم، حتا اگر نتوانم، ناچارم تمام هفته را کار کنم، سعی میکنم فردا بروم سر کار، کمتر مزاحم خواهم شد.

انسان سکولار گفت...

بله دوست عزیز این مطلق نگری هم از نادانی ماست.

وقتی انسان اطلاعات محدودی دارد خود را صاحب تمام معارف دنیا تصور می کند .
با کسب بیشتر دانش وی متوجه می شود که چقدر نادان بوده و دنبال کسب اطلاعات بیشتر می رود .

با کسب اطلاعات جدید به دانشی می رسد که آن شناخت و آگاهی در پیش رویش سئوالاتی می گذارد که عقل جادوگران و فریب کاران به آنها نرسیده و اساسا انگیزه ای برای ارائه ی جوابهای کودکانه و محیر العقول به آن نداشته اند.

پس ناگهان انسان آگاه متوجه می شود که نه تنها سئوالات بی شماری بی جواب مانده بلکه هرگز انسان تا الی ابد نیز قادر به ارائه ی پاسخی به آنها نیست .
پس به عقب بر گشته دوباره جهان بینی خود را مرور و متوجه می شود آن مرز قاطع سیاهی و سفیدی جز یک طیف خاکستری نیست.