در چهارچوب جمجمه

حقیقت نیازمند انتقاد است ، نه ستایش - نیچه

۱۳۸۹/۰۶/۲۹

قوانین خردگرایانه ی ازدواج


# ازدواج
# ازدواج موقت 
# نگاهی سکولاریستی (خرد گرایانه) به ازدواج 

اول این را بخوانید وای اگر از پس امروز بود فردائی

تعجب نکنید و این کار مرا جسورانه و نا بخردانه نخوانید این نوع کارها همان روشی است که باید بکار بریم تا دولتمردان ما بدانند ما چه می خواهیم و چه باید بکنند

(در حال نگارش منتشر کردم تا به شرش مانده و مجبور به تکمیلش شوم شما هم بگوئید)

نظر من در مورد قانون ازدواج (اگر من بودم چنین وضع میکردم).

مطالب زیر با توجه و تقدیق بر کلمه به کلمه ی آن نوشته شده و شما را به نقد حرف به حرف آن فرا می خوانم!
اگر تناقض و یا نکته ای نا معقول و یا بر خلاف شرع  در آن یافتید نمی دانم مطرح نکردن آنرا چه باید بنامم؟

قوانین ازدواج با دیدگاهی خرد گرایانه اما ملهم و منطبق بر موازین تشیع 



  1. ازدواج یعنی توافق دو فرد بالغ غیر همجنس جهت برخورداری از مواهب خدادادی معاشرت و مشارکت  یک زن و یک مرد از قابلیتهائی است که منحصرا توسط دو غیر همجنس ممکن است.
  2. ازدواج به دو شکل موقت و دائم تعریف می شود.در صورتی که عبارت "ازدواج" به تنهائی به کار برده شود منظور هر دو صورت آن است.
  3. حقوق زن و مرد در ازدواج برابر است جز اولویت زن درحضانت فرزندان و حق مرد در ازدواج مجدد در موارد استثنائی .
  4. شرط تحقق یک ازدواج اراده و خواست و اقدام یک زن و یک مرد عاقل و بالغ در حالت هوشیار و بدون اجبار و اضطرار به توافق به انعقاد عقد نکاح که به صراحت  به ایشان توسط یکی از آنها و یا شخص ثالثی تفهیم شده و یا اقدام ایشان به برقراری رابطه ی جنسی .
  5. ازدواج یا توسط زوجین در دفترخانه قابل ثبت است و یا توسط دادگاه به تقاضای یکی از زوجین بنا بر قانون در صورت محرز شدن صحت ازدواج توسط  دادگاه ثبت می گردد.
  6. جهت هر گونه رسیدگی به شکایات و دخالت حکومت در امر روابط جنسی و ازدواج زن و مرد فقط در صورت ثبت شده بودن ازدواج و صالح شدن دادگاه به واسطه ی آن ممکن است. به عبارت دیگر حکومت و قانون در مورد ازدواجهای ثبت نشده نه مسئولیتی دارد و نه صلاحیت دخالت.
  7. هیچ نوع مجازات کیفری عطف به  قانون ازدواج نمی شود.
  8. هیچ کس همزمان نمی تواند بیش از یک ازدواج داشته باشد مگر مرد باشد و دادگاه با توجه به دلایل و ادله ی وی و استماع نظرات همسر وی او را  محق و عادل تشخیص دهد. متقابلا زن هم اولویت داشتن حضانت فرزندان را خواهد داشت.
  9. دولت حق دخالت و تفتیش در روابط جنسی افراد ندارد مگر در صورت شکایت یکی از طرفین رابط به واسطه ی ایجاد یک جنین و یا ادعای تجاوز به عنف ویا  شکایت زوج یکی از طرفین رابطه که دارای عقد دائم با وی باشد (ثابت شدن و یا اعتراف یکی از زوجین فقط حق در خواست طلاق را برای طرف خود ایجاد خواهد کرد). 
  10. مرد در ازدواج دائم موظف به تامین حداقل مایحتاج همسر و فرزندان خود در حد شئونات خانوادگی همسرش می‌باشد.
- مفاد ثابت قرارداد عقد ازدواج دائم
در حال تدوین

  •  مهریه: یک بخش مورد پیگرد قانونی و یک بخش توافقی(مهریه‌ی تعهد شده‌ی مرد در هنگام طلاق باید پرداخت گردد و برابر با ارزش ریالی جهیزیه‌ی تعهد شده از طرف زن است - هنگام طلاق زن علاوه بر دریافت مهریه مالک جهیزیه‌ی خود نیز می‌باشد).
  • حق طلاق : برای طرفین یکسان
  • دارائی زوجین: بسته به وضعیت مهریه
  • حضانت فرزندان: به طور کلی  در صورت تمایل وی عهده ی مادر و مسئولیت پدر در کل - بسته به شرلیط خاص بر اساس جزئیات قانون
  • حداقل سن قانونی24مرد 22زن


- مفاد ثابت قرارداد عقد ازدواج موقت
در حال تدوین

  • حداقل و حداکثر زمان عقد- شش ماه تا پنج سال
  • وضعیت عقد در صورت بوجود آمدن جنین - تبدیل به دائم مگر یکی دارای ازدواج دائم باشد مطابق قانون
  • حداقل  سن قانونی 18 مرد 16 زن
  • ازدواج موقت برای افراد متاهل ممنوع فقط در صورت گرفتن گواهی عدالت از دادگاه برای مرد

۶ نظر:

ناشناس گفت...

فکر میکنم خیلی انرژی گذاشتید برای این پست.
من یکی که هرچه تلاش کردم نتوانستم چیزی اضافه و یا کم کنم، تنها میتوانم در رابطه با تعیین حداقل سن ۲۲تا ۲۴ بپرسم که با دختران و پسرانی که در زیر این سن عاشق و دلباخته میشوند چه باید کرد؟
نیازی هم به حد اکثر سن قانونی نباید باشد.
برزو

انسان سکولار گفت...

برزوی عزیز م

من جامعه شناس و روانشناس یا انسان شناس نیستم ولی به دلیل اینه همه ی اساتید عالی مقام در این امور مشغول سیر در افاق و انفوس هستند خوب بر ما مهندسین واجب می شود به قول آقایان مهندسی فرهنگی کنیم
خوب عجب ندارد که آقایان هم در امور فنی نظریه پردازی کنند و من هم هیچ اعتراضی تدارم
البته حوضه ی علمیه در این امور و کلا همه ی امور فعال است اما از انجا که از زمان انقلاب فرهنگی تا کنون فرهنگ کشور به قدر متعالی شده که فضائی می نماید ما انسانهای سکولار برای دل خوشی خود گاه گاهی زر زیادی می زنیم بلکه زمینی ها اقتدا نمایند

اما اینجانب معتقد هستم که دختر زیر هجده سال باید فقط در خیال خود عاشق شود که نه تنها بد نیست که خوب است
عاشق پیرمرد همسایه و یا پسر بجه ی کوچکتر از خود یا عاشق جوانی بسیار بزرگتر از خود ولی علاوه بر مردم جامعه که باید حیا کنند از تصور ارتباط جنسی با دخترانم زیر هجده سال (که متاسفانه حیا خیلی نایاب شده ) بلکه بر پدر و مادر است که به جد مواظب ارتباط جنسی دختران در این سنین باشند چون عواقب منفی این گونه روابط انکار ناپذیر است
البته من معتقدم که بین هجده تا بیست دختر باید کم کم ارتباطاتی داشته باشد و قویا توصیه می کنم تحت هر شرایطی دختران از سن بیست سالگی با پارتنری ارتباط کامل داشته باشند تا هر زمان که مقدور بود ازدواج دائم کنند
حال این ازدواج دائم ممکن است در بیست و دو سالگی و یا در سی پنج سالگی با همان که با اوازدواج موقت دارد باشد و یا بعد از شش ازدواج موقت با شخص جدیدی باشد

هرگز انقدر کوته بین نباید بود که فضیلت انسان را در بی تجربه گی دانست و یا بگوئیم دختری که ارتباط جنسی داشت دیگر بی ارزش شده !!!ه

در هر صورت که چنین ..... پیدا نمی شود

باخود فکر نکنید که من چه حاصلی از این داستان می برم
هیچ جز ببینم دختران ما در برابر بحرانی که در پیش است اینچنین خل وچل نباشند

پسران خود مسئله ی خود را حل می کنند و از طرفی خوب وقتی مشکل دختران حل شود لابد مشکل پسران نیز حل می شود
بهر حال علت توجه من از زاویه ی دختران به مسئله ی ازدواج موقت اینست که اگر این موضوع بخواهد همه را - زنان بیوه - مطلقه - پسران مجرد و خدای ناکرده مردان زن دار را حل کند ولی برای دختران مجرد چاره ساز نگردد هیچ نمی ارزد
خوب الان زنان شوهر دار به جای ایشان دارند انجام وظیفه می کنند

فقط می خواهیم آنها را بی مشتری کنیم؟ که نمی شوند پسران بی اخلاق ما خوب داستان بیمزد و منتی یاد گرفته اند

باور نمی کنید و حرفهای مرا فحاشی و سیاه نمائی می دانید؟

باشد در خواب بمانیم بهتر است
اما من از مردان متعهل می پرسم
چطور انقدر بی فکر باشید که ندانید وقتی با دختران مجرد بی پرید و پولهایتان را خرج ایشان می کنید نبایدانتظار داشته باشید بانوان تان مانند ضعیفه ای بدبخت در خانه ته قابلمه بسابد تا شما از بغل معشوقه یتان برای خوردن و استراحت برگردید؟

ناشناس گفت...

استاد گرامی،
موافقم ، محدودیت برای دختران و پسران لازم است و نظر به اینکه متاسفانه رایت نمیشود باد نیست که به صورت قانون در آید.
کامنت تکمیلیتان کاملا وازه و قانع کننده است.

البته شاید برای شما و خیلیهای دیگر تکراری باشد که سن بزرگسالی در اروپا و( احتمالا) امریکا ۱۸ سال و جوابگو بودن والدین از نظر حقوقی تا بیست و سه سالگی فرزندان است .
هنوز هم مثل همیشه فکر میکنم که این انتخاب ایده آلی بوده و هست. توی همین هیجده تا بیست و سه سالگی که باید مواظب باشی برای والدینت دردسر ساز نباشی .راهش را یاد میگیری.
هرچند که نوجوانان پانزده تا هیجده سال در سالهای اخیر توانستند ، حقوق و آزادیهای بیشتری را برای خود کسب کنند. اما هنوز نه همه ی حقوق هیجده سالگی را .

البته مجددن تاکید دارم روی نسبی بودن این رده های سنی، منظورم اینستکه گاه یک هیجده ساله توان فکری و تصمیمگیری بهتری دارد از یک بیست و نه ساله پس شرت سن نسبی است .

با تشکر، برزو
پ.ن.
امیدوارم وسواس اخلاقی مرا حمل بر جسارت نفرموده باشید.

انسان سکولار گفت...

ایمان دارم که متوجه هستید از اینکه دوستی دارم که مسئولانه با من پاس کاری می کند تا مطلب نقد شود و قوام یابد چقدر خوشحالم.

حتما توجه پیدا کرده اید که من شخصیت مجازی و مطالب وبلاگم را به هیچ عنوان با شخصیت حقیقی ام تداخل نداده و نمی دهم تا از هر گونه عوارض و انحرافات ممکن مصون باشم تا مگر بدون هیچ رنگ تعلقی درد مسئولیت پذیری خود را نسبت به جامعه تسکین دهم

مسئله سن و جزئیات اینچنینی قطعا قابل بحث است و من مدعی تعیین اعداد نیستم

اما با شناختی که خود پیدا کرده ام قویا ازدواج دائم پسران را زیر سی سال مردود می دانم

کسی که در هیجده سالگی عاقل باشد ببینید در سی سالگی به چه کمالی رسیده

آیا شایسته است که با انتخاب هیجده سالگی اش محکوم به زنگی تا ابد شود

هرگز قلبتان را خالی از عشق و بدون بارها شکسته شدن و از همه مهمتر با یک لاشه ی عشقی گندیده نخواهید

ناشناس گفت...

سلام و ارادت،
فکر میکنم اگر موافق نبودم بهتر بود، اما:
بله ، عموما ازدواج دایم در حد ممکن هر چه دیرتر، بهتر.
"ازدواج دایم هرگز" هم میتواند البته یک انتخاب باشد.

مهم اینه که که قلبهایمان را خالی از عشق نخواهیم. حالا اگر ماند که مانده

برزو

انسان سکولار گفت...

گرچه فهمش مشکل نیست ولی کم پیدا می شود زنی که بداند چگونه می تواند زندگی یک مرد را چنان دگرگون و متعالی کند که خودش انگشت به دهن بماند چطور یک انسان خسته را تبدیل به یک ابر انسان کرده

اما جتی اگر آرزویمان ادامه زندگی در بهشت با ایشان باشد و صرف نظر کردن از حوریان بهشتی چه اصراری است که با قرادادی عملا چنان جدا شدن از یکدیگر را غیر ممکن کنیم که هر دو با تضمین اینکه جائی نخواهیم رفت بی اعتنا به رضایت هم شویم

می دانید زنان ایرانی در نود در صد موارد بعد از ازدواج تازه به یاد لذت خوردن و شلخته بودن ول کردن ظاهر خود می افتند؟

آیا می دانید بعد از ازدواح فکر شناخت بیشتر ابعاد مختلف زندگی به سرشان خطور می کند؟

در دو دهه ی اخیر در ایران زنان بسیار متوقع و عجیب با مردان رفتار کرده اند