در چهارچوب جمجمه

حقیقت نیازمند انتقاد است ، نه ستایش - نیچه

۱۳۸۹/۰۴/۳۱

حجاب عفاف یا انفعال

مادرستان: اگر دختر داشتید...اگر همسایه تان پسر داره...: "مجتمع مسکونی ما همش هفت واحد بیشتر نیست. همشان هم برای اولین باره که اینجا صاحب خانه شدند و به نوعی ،قبلش مستاجر بودند. خداییش همشون هم خیلی...

# کامنتهایم
# روابط قبل از ازدواج
# حجاب عفاف یا انفعال









لطفن توجه داشته باشید که متن زیر کامنتی است برای پست فوق و متناسب با حال و هوای آنجا!

حتمن تا انتها بخوانید.

 انسان سکولار گفت...

در جواب شما:

چه حاجتی است که از مردم عادی پرسید برای مداوای سرخک چه داروی جدیدی آمده!

هر چه که خودمان هزار تا سرخک گرفته را مداوا کرده باشیم آنکه قطعن بهترین مرجع برای اعلام اینکه آیا داروئی جدید برای سرخک آمده یا نه میباشد یک پزشک عمومی است و بس.

اما من نظر شخصی خودم را (استباط شخصی از تحلیل تجارب و اصول تعیین شده توسط علمای سکولار روانشناس ) با تاکید بر نداشتن سبقه ی تجربی و آکادمیک در این باب اعلام میکنم:
فتوای من در تربیت دختران!!!



الف) : واجب عینی است که والدین، دختران را تا 18 سالگی به طور مطلق و تا 20 سالگی به طور نسبی کنترل کنند تا خارج از حدود معینی دارای درگیری عاطفی و احیانن جنسی نشوند.

این موضوع در باب تعاملات جنسی بین همجنسان (دختر - دختر) بنظر قابل اندکی اغماض است.

ب): واجب عینی است که به دختران یکسال قبل از حداقل سن بلوغ دختران در منطقه و نژاد شما مسائل مربوط به بلوغ و سکس ترجیحن توسط مادر خواهر بزرگتر و یا کسانی مثل خاله و یا عمه

آموزش داده شود.

(منابع صالح آموزشی به صورت کتاب و فیلمهای راهنما میتواند تا 90% این آموزش را پوشش دهد).

ج):واجب عینی است که دختران با حشر و نشر با پسران با خصوصیات انها آشنا شده و از همه مهمتر توجه شود با تقبیح احساس پسران بالغ به دختران (برای مورد سو واقع نشدن ایشان ) از پسرا ن موجوداتی ناپسند و یا موجوداتی بسیار جذاب و وسوسه کننده که باید از نعمت محاسبت با ایشان چشم پوشید تصویر نکنند.این نکته و بالانس آن لازم و بسیار مهم است.

د): واجب کفائی است که از 18 سالگی تا بیست سالگی دختر با پسری ارتباط داشته باشد اما باید تحت مشورت شخص صالحی باشد.

کفائی بودنش در اینست که اگر خود دختر در این زمینه فعال بود نیازی به اقدام عملی شما جهت پیدا کردن کسی برای او نیست!)
از بیست به بعد هم شما کار خود را کرده اید و اگر موفق بوده باشید دختر شما مصون از تحمل مشکلات بزرگ و اگر نا موفق باشید که دیگر کار زیادی نمیتوانید بکنید.

همیشه آماده برای مشورت دادن به فرزندانتاتن باشید.

توجه کنید که به نظر من عرف و شرع نباید مورد استناد شما برای تعیین بایدها و نبایدها قرار گیرد اما بعد از تعیین اصول باید حتمن این اصول در محدوده ی شرع و عرف حد بندی و گنجانده شود و هنجار شکن نباشد.

به جمله ی آخر توجه ویژه کنید!

۵ نظر:

انسان سکولار گفت...

به این کامنتاز خوتنندگان مطلب در مبداء توجه کنید:

خاتون گفت...
فکر نکنم اونقدری بدونم که چیزی بگویم، فقط یادم هست دوم دبیرستان که بودم، رفتیم مکه... هتل مان توی مدینه با کاروان پسرهای دانشجو یکی شده بود.
برای من جالب بود حرکت های این پسرها، گاهی از دور نگاه میکردم و به خلوص شان حسرت میخوردم.
منتها نوع برخوردِ مادرم آنقدر سنگین بود برایم که هنوز یادش میافتم، حس بدی میکنم.
نه اینکه حرف مستقیمی بزند یا چیزی، اما هروقت من و برادر و خواهرم چند دقیقه ای توی لابی منتظرشان میشدیم، به شدت دعوا میکرد که چرا زودتر اومدید پایین؟! چرا صبر نکردید با هم بیایم و اینا...
من کار خاصی نمیکردم که، بار اولی که اومده بودم پایین، دقیقا فقط برای این بود که زودتر برسیم، اما برخورد مادرم تازه متوجه ام کرد که میتواند چیز دیگری هم باشد، میتواند دلیل ش پسرهای جوانی باشد که تردد دارند...
هیچ چیزی نبود، شاید مادر حق داشت، اما آن اشاره اول ش، من را بیشتر مایل میکرد که صبر کنم توی لابی و حتی پسرها را ببینم، گرچه کاری بهشان نداشتم و آنها هم کاری به من نداشتند. (البته بماند که هیچ بار پیش نیامد دیگر، ولی حس ش برای من پیش آمد.)

انسان سکولار گفت...

محمد گفت...
برای من جالب است که کسانی امثال ما را متعصب مذهبی مینامند که تعصب (در جهت عکس) و تمسخر از سر و روی کامنتهاشان می بارد.

۲۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۷:۵۳

انسان سکولار گفت...
استی چنین سخت برخورد کردن را چه به خانمی وبلاگ نوبس ؟!
ما را دست نیانداختند؟

" من هم بی خبر از همه جا بی هوا درب را باز کردم و وقتی دیدم اونه، خیلی ناراحت شدم که چرا بدون حجاب بودم .
در مجتمع ما هم رسم نیست که مردها یا پسرها پشت درب واحد بایستد و زنگ را بزنند. بلکه وظیفه دارند که اول زنگ آیفون را بزنند و بعد بیایند بالا."

"با اینکه می دانستم آن پسر هنوز تکلیف نشده!!!!، ولی خیلی ناراحت شدم که بدون حجاب بودم . با این حال او از دخترم کتاب و جزوه امانت گرفت و چند روز بعد برگرداند. بگذریم.

"شب وقتی همسرم متوجه شد، به شدت!!! مخالفت کرد. حتی با دخترم حرف زد و به او گفت که دیگر نباید با آن پسر همبازی باشد و دلیلی ندارد که ارتباطی با هم داشته باشند ،حتی اگر در حضور من که مادرشم، باشد!!!."

کاش توجه بیشتری کنید

کمی فکر کنید!

از کارشناسان بپرسید رابطه ی بزهکاری دختران را با سختگیری مذهبی خانوادیشان

۲۳ ژوئیهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۳:۰۹

madaraneh گفت...
@جناب یک محمد گرامی:
اتقاقا من هم از این کامنت های سراسر تمسخر دیگران در حال تعجبم.

راستی! ممنونم از حضورتون.

۲۳ ژوئیهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۴:۴۷

madaraneh گفت...
@جناب انسان سکولار :

برای همین بود که این پست رو نوشتم. اگر برای خودم سوال نبود که اینجا مطرحش نمی کردم.

اما من، این شیوه ی کامنت گذاشتن که تمسخر از رویش ببارد را دوست نداشتم. حس خوبی بهم دست نداد.
می توانستید با لحن بهتری بیانش کنید.

با این حال ممنونم از حضورتون و ممنونم بابت کامنت تون.

۲۳ ژوئیهٔ ۲۰۱۰، ساعت

انسان سکولار گفت...

خانم محترم

حال بر فرض محال نغوذبالله من آنقدر بی شخصیت که یک کاره پاشم بیام اینجا تا شما را مسخره کنم.

شما که مسخره نیستید که بخواهید آنرا منتشر کنید؟

اگر این کامنت را تمسخر آمیز میدانید به احترام خوانندگانتان نباید آنرا منتشر میکردید که کردید.

نکته در منفعل بودنتان هست خانم محترم.

اینجاست که آقایتان باید شما را در حجاب کرده بگوید :
"حق نداری بخش نظرات را فعال کنی تا بی ایمانهائی چون این مرتد محارب "انسان سکلاور" بیاید به حریم ما تجاوز کرده و کامنت تمسخر آمیز بگذارد.

میدانید صحبت آن جوانک نابالغ است که آمده زنگ در خانه ی شما را زده!!!
خوب شما برفرض حجاب نداشتی و در را باز کردی و بر فرض ایشان نگاه تمسخر آمیز بلکه شهوت آمیز به شما انداخت !
شما پاک باش و صحبتت را بکن و نگاه بد و فکر بد نکن و برو داخل خانه!
مطمئن باش که قایم شدن و خود را در پارچه ای پیچاندن تا اندام تحریک آمیزتان کمتر در چشم بیاید بیشتر انسان را متوجه این میکند که مثل موی سر شما باید یکجوریمان بکند لابد !
بعد هم فکر میکنیم پس این خانم که نصف مویش را بیرون داده منظوری دارد و برای تحریک ما اینکار کرده!!!

کنترل نظرات را غیر فعال کن به مردم اعتماد کن و اگر کسی با وجود نبودن کنترل نظرات کامنت تمسخر آمیز گذاشت آنرا پاک کن تا با خاک یکسان شود.

وقتی کسی میبیند کنترل نظرات دارید با خبال راحت تر کامنت میگذارد و بخشی از تشخیص را به شما میسپارد.

حال خود بگوئید وقتی شما حجاب را بالا میزنید و آنرا منتشر میکنید!!!

چه معنی دارد که از تمسخر آمیز بودنش بنالید!!!

مادرانه گفت...

madaraneh گفت...
@انسان سکولار:

زمانی کامنتی را تایید نمی کنم که کامنت گذار بالای کامنتش می نویسد «خصوصی». به شعور و خواسته اش احترام می گذارم و تاییدش نمی کنم.

افرادی مثل شما رو هم تایید می کنم تا نظر بقیه رو نیز بدانم.

اگر کامنت ها رو تاییدی نکنم و گذارم راحت نوشته بشن، اونوقت کنترلش از دست من خارج است. مخصوصا که من اینجا کنار وبلاگ ایمیلی از خودم نگذاشته ام. پس باید به مخاطبم حق بدم که بخواهد کامنتش را خصوصی یا عمومی بکند.

اگر زن هویتش اینقدر شکل گرفته باشد، باید بین محارمش وبا غیر محارمش تفاوتی قائل شود. چه مذهبی باشد چه نباشد!

بین شوهر، عمو، دایی، برادر تا پسر همسایه و مرهای کوچه و خیابان خیلی فرقه. منتهی برخی از زنها نمی فهمند و این را با هم قاطی می کنند که حجابشان همین می شود که می بینید.

انسان سکولار گفت...

خانم محترم

بحث موضوع انفعال زن است.
نگاه کنید که در مورد کنترل نظرات چه میگوئید :
"اگر کامنت ها رو تایید ی (کنترل نظرات فعال نباشد) نکنم و بگذارم راحت نوشته بشن، اونوقت کنترلش از دست من خارج است"

چرا کنترلش از دستتان خارج شود ؟

شما مجبور نیستید هر کلامنتی که شایسته ی ماندن در اینجا نبود نگه دارید!
نگاه تمسخر آمیز کامنت گذار هم وقتی کنترل نظرات نباشد چیزی از نجابت شما کم نمیکند !
همه میدانند که کنترل نظرات نیست و اگر کامنت گذاری با یک کامنت شائبه آلود آمد به محض اینکه شما خواندید بدون آنکه کوچکترین اهمیتی بدهید پاکش کنید خلاص!

بعد از مدتی همه میفهمند که اینجا جای مسخره بازی نیست و دیگر جز حرف حسابشان آنهم محترمانه اینجا چیزی نمی آورند!

حجاب هم همین حکایت را دارد.
کسی که در حجاب میرود میگوید:
لطفن تحریک نشوید که من کنترلی بر خواست شما ندارم !!!