فضای تویتر فضای قریبی است.
این امکان مجازی ابتدائن جهت سرگرمی و تفریح ایجاد شده اما بدون تردید اکنون کاربردی به نهایت جدی تردارد که در این میان باید به دو موضوع شناسائی و تحلیل شخصیتی افراد و بررسی نوع نگرش اجتماعات و تبلیغ و تاثیر گذاری روی افکار عمومی اشاره کرد.
کشف ارتباط آقای مصطفائی و خانم صدر در "حکم صادره را علیه صدر محکوم میکنم"
در پی گفت و شنود با دوستان خارجی با کمپین حقوق بشری به نام SAFE WORD 4 WOMEN آشنا شدم که نیمه جدی نیمه شوخی قرار شد یک پوستر برای جلب نظر مقامات در لغو حکم سنگسار خانم محمدی طراحی کنم.
این را هم تویت کردم:
درباره ی خانم سکینه ی محمدی آشتیانی
كمپين نجات سكينه محمدي آشتياني
سکینه محمدی آشتیانی از سال 1384 در زندان تبریز روز و شب را به سختی سپری می کند. او به اتهام گناه ناکرده زنای محصنه به سنگسار محکوم شده است. سکینه در تاریخ 25/2/1385 بر اساس حکم صادره از شعبه 101 دادگاه جزایی اسکو [آذربایجان شرقی] تحت شماره 27/2/85- 114 به اتهام داشتن رابطه نامشروع با آقایان ناصر و سید علی به تحمل نود و نه ضربه شلاق تعزیری محکوم می گردد . حکم صادره پس از قطعیت به اجرای احکام ارسال و مجازات مقرر در دادنامه صادره اجرا می شود . در تاریخ 19/6/1385 در حالی که موضوع دادنامه صادره فوق الذکر دارای اعتبار امر مختومه گردید، موضوع پرونده مجددا در شعبه ششم دادگاه کیفری استان آذربایجان شرقی، مجددا به تبع پرونده قتلی مورد رسیدگی قرار می گیرد. قضات شعبه ششم دادگاه کیفری استان، این بار اتهام زنای محصنه را منتسب به موکله نموده و بدون آنکه ادله اثبات دعوی پیرامون این اتهام بر مجرمیت سکینه طبق ماده 83 به بعد قانون مجازات اسلامی وجود داشته باشد و علیرغم انکار وی درآخرین جلسه دادرسی و دفاع خود مبنی بر اینکه تمام مطالب گذشته را به کذب عنوان نموده بود، دادگاه صرفا با استناد به علم قاضی حکم به سنگسار این زن بی پناه صادر می نماید. این در حالی است که اولا- سکینه محمدی طبق دادنامه شماره 27/2/85-114 در شعبه 101 دادگاه جزایی اسکو به اتهام داشتن رابطه نامشروع به تحمل 99 ضربه شلاق محکوم گردیده بود و چون تا زمان عدم نقض حکم صادره، نمی توان اتهام دیگری در رابطه با یک موضوع به متهم تفهیم نمود، دادنامه صادره به قوت خود باقی بوده و تحت تعقیب قرار دادن دوباره سکینه فاقد وجاهت قانونی بوده و می باشد. ثانیا- دو نفر از پنج نفر مستشار شعبه ششم دادگاه کیفری استان به نام های آقایان کاظمی و حمدالهی عقیده بر برائت سکینه داشته و صراحتا در حکم صادره اعلام می دارند که:« در پرونده متهمه نسبت به جرم زنای محصنه هیچ دلیل اثباتی شرعی و قانونی وجود ندارد و قرائن و شواهد موجود در پرونده هم طرق متعارف تحصیل علم نیستند » بنابراین با توجه به ابهاماتی که در پرونده وجود دارد ، سکینه مستحق مرگ آن هم از طریق سنگسار نیست مضافا به اینکه دو نفر از مستشاران شعبه عقیده بر برائت سکینه دارند.
سکینه محمدی دو مرتبه درخواست عفو و بخشش داده و اعلام کرده است که دو فرزند یکی دختر و یکی پسر دارد که آنها در خارج از زندان منتظر او هستند و همچنین بارها گفته است که بی گناه بوده است و اگر عملی خلاف شئونات اسلامی مرتکب شده، توبه کرده و از کرده خود که صرفا رابطه نامشروع بوده است پشیمان است و حال هر لحظه امکان دارد که این زن سنگسار شود.
صرفنظر از ایراداتی که در ماهیت پرونده وجود دارد که اجرای حکم سنگسار را با مشکل جدی مواجه می کند. به دلیل اهمیت و ارزش جان آدمی درمقام درخواست عفو و بخشش، خطاب به ریاست قوه قضاییه، ریاست دادگستری کل استان آذربایجان شرقی و اعضای کمیسیون عفو، تخفیف و تبدیل مجازات نامه ای نوشته و در خواست توقف اجرای حکم سنگسار و تبدیل آن به مجازات دیگری که موکل به زندگی و جامعه برگردد را نموده ام. و امیدوارم هرچند درخواست عفو و بخشش خانم محمدی دو مرتبه مطرح مردود اعلام شده است این بار به دلایلی که مرقوم گردید عفو و بخشش سکینه مورد توجه مسئولین قرار گیرد. بدیهی است در خصوص اینگونه موارد ، ریاست وقت قوه قضاییه حضرت آیت الله شاهرودی بارها درخواست تبدیل سنگسار محکومین را به شلاق از مقام معظم رهبری نموده بودند که معظم له با درخواست ریاست محترم قوه قضاییه موافقت کرده و بدین نحو جان یک انسان از مرگ رها گشته است امید است که اینگونه لطف و عنایت اسلامی مشمول حال موکله نیز قرار گیرد.
محمد مصطفایی وکیل سکینه محمدی آشتیانی
______________________________________
پنجم تيرماه 1389
استمدادنامه فرزندان آشتیانی، متهم محکوم به سنگسار
نگذاريد کابوس زندگيمان اتفاق بيفتد
به سنگسار شدن مادرمان اعتراض کنيد
امروز دست ياري به سوي همه مردم دنيا دراز ميکنيم. پنج سال است که بدون مهر مادري و با ترس و وحشت زندگي ميکنيم. آيا دنيا آنچنان ظالم است که ميتواند اين فاجعه را ببيند و راحت از آن عبور کند ؟
ما فرزندان سکينه محمدي آشتياني هستيم. فريده و سجاد محمدي آشتياني. از سنين نوجواني با اين درد آشنا شديم که مادرمان در زندان است و ما منتظر يک فاجعه نشسته ايم. راستش کلمه سنگسار٬ به خودي خود چنان ترسناک است که ما سعي ميکنيم هيچگاه از آن استفاده نکنيم. ما ميگوييم٬ مادرمان در خطر است٬ مادرمان ممکنست کشته شود و مادرمان از همه انتظار دارد کمکش کنند.
امروز که تقريبا همه راهها به بن بست رسيده و وکيل مادرمان ميگويد وضع مادر ما خطرناک است٬ به شما متوسل ميشويم. به مردم دنيا متوسل ميشويم٬ فرق نميکند رنگ پوستشان چيست و يا در کدام کشور و شهر زندگي ميکنند٬ به شما مردم ايران٬ به همه کسانيکه درد و زخم اينرا چشيده اند که کشته شدن يک عزيز خانواده چقدر وحشتناک است٬ متوسل ميشويم. کمک کنيد مادر ما به خانه برگردد!
ما به ويژه دست ياري بسوي ايرانيان در همه جاي دنيا دراز ميکنيم. کمک کنيد اين کابوس متحقق نشود. کمک کنيد مادر ما نجات پيدا کند. واقعا توضيح دادن لحظه ها و ثانيه هاي زندگي ما بسيار سخت است. کلمات در مقابل اين وحشت ٬ گويايي خود را از دست ميدهند...
کمک کنيد مادر ما نجات يابد. نامه بنويسيد و از مقامات بخواهيد او را آزاد کنند. بگوييد که او هيچ شاکي خصوصي ندارد و کاري نکرده است. مادر ما نبايد کشته شود. آيا اين حرف را کسي هست بشنود و به ياري ما بشتابد.
فريده و سجاد فرزندان سکينه محمدي آشتياني
باز تکثير از کميته بين المللي عليه سنگسار
این امکان مجازی ابتدائن جهت سرگرمی و تفریح ایجاد شده اما بدون تردید اکنون کاربردی به نهایت جدی تردارد که در این میان باید به دو موضوع شناسائی و تحلیل شخصیتی افراد و بررسی نوع نگرش اجتماعات و تبلیغ و تاثیر گذاری روی افکار عمومی اشاره کرد.
توجه: لطفن به اصلاحات مندرج در بخش نظرات توجه شود
در رابطه با آقای مصطفائی در بخش نظرات اینجاکشف ارتباط آقای مصطفائی و خانم صدر در "حکم صادره را علیه صدر محکوم میکنم"
در پی گفت و شنود با دوستان خارجی با کمپین حقوق بشری به نام SAFE WORD 4 WOMEN آشنا شدم که نیمه جدی نیمه شوخی قرار شد یک پوستر برای جلب نظر مقامات در لغو حکم سنگسار خانم محمدی طراحی کنم.
من کاملن اطمینان داشتم که چنین حماقت وصف ناشدنی ای صورت نخواهد پذیرفت!
گوئی هدف کسب ثواب برای ما بود و گرم کردن تنور آنها!!!
براستی طرح جالبی به ذهنم رسید!
حکم وی تقریبن همزمان با انتشار طرح لغو شد!!!
ای کاش چند روز زودتر آنرا کشیده بودم !!!
آقای آیت الله لاریجانی من بدرستی بر استقلال قضات در سیستم قضائی کشور واقف هستم و میدانم که رای سنگسار خانم سکینه محمدیان بر اساس اعترافات اولیه ی متهم و در واقع به دلیل مشارکت در قتل همسر خود صادر شده است. آنچه مرا در رابطه با مجازات نا موجه اعدام متاسف میکند ترحم بر مجرمین نیست. اعدام بی رحمی و قساوت در حق بازماندگان و جامعه است یعنی دقیقن آنهائی که هیچ گناهی نکرده اند. خود قضاوت کنید در مورد حال وآینده فرزندان این خانم که مادرشان را به غیر انسانی ترین شکل ممکن قرار است بکشید.
درباره ی خانم سکینه ی محمدی آشتیانی
كمپين نجات سكينه محمدي آشتياني
سکینه محمدی آشتیانی از سال 1384 در زندان تبریز روز و شب را به سختی سپری می کند. او به اتهام گناه ناکرده زنای محصنه به سنگسار محکوم شده است. سکینه در تاریخ 25/2/1385 بر اساس حکم صادره از شعبه 101 دادگاه جزایی اسکو [آذربایجان شرقی] تحت شماره 27/2/85- 114 به اتهام داشتن رابطه نامشروع با آقایان ناصر و سید علی به تحمل نود و نه ضربه شلاق تعزیری محکوم می گردد . حکم صادره پس از قطعیت به اجرای احکام ارسال و مجازات مقرر در دادنامه صادره اجرا می شود . در تاریخ 19/6/1385 در حالی که موضوع دادنامه صادره فوق الذکر دارای اعتبار امر مختومه گردید، موضوع پرونده مجددا در شعبه ششم دادگاه کیفری استان آذربایجان شرقی، مجددا به تبع پرونده قتلی مورد رسیدگی قرار می گیرد. قضات شعبه ششم دادگاه کیفری استان، این بار اتهام زنای محصنه را منتسب به موکله نموده و بدون آنکه ادله اثبات دعوی پیرامون این اتهام بر مجرمیت سکینه طبق ماده 83 به بعد قانون مجازات اسلامی وجود داشته باشد و علیرغم انکار وی درآخرین جلسه دادرسی و دفاع خود مبنی بر اینکه تمام مطالب گذشته را به کذب عنوان نموده بود، دادگاه صرفا با استناد به علم قاضی حکم به سنگسار این زن بی پناه صادر می نماید. این در حالی است که اولا- سکینه محمدی طبق دادنامه شماره 27/2/85-114 در شعبه 101 دادگاه جزایی اسکو به اتهام داشتن رابطه نامشروع به تحمل 99 ضربه شلاق محکوم گردیده بود و چون تا زمان عدم نقض حکم صادره، نمی توان اتهام دیگری در رابطه با یک موضوع به متهم تفهیم نمود، دادنامه صادره به قوت خود باقی بوده و تحت تعقیب قرار دادن دوباره سکینه فاقد وجاهت قانونی بوده و می باشد. ثانیا- دو نفر از پنج نفر مستشار شعبه ششم دادگاه کیفری استان به نام های آقایان کاظمی و حمدالهی عقیده بر برائت سکینه داشته و صراحتا در حکم صادره اعلام می دارند که:« در پرونده متهمه نسبت به جرم زنای محصنه هیچ دلیل اثباتی شرعی و قانونی وجود ندارد و قرائن و شواهد موجود در پرونده هم طرق متعارف تحصیل علم نیستند » بنابراین با توجه به ابهاماتی که در پرونده وجود دارد ، سکینه مستحق مرگ آن هم از طریق سنگسار نیست مضافا به اینکه دو نفر از مستشاران شعبه عقیده بر برائت سکینه دارند.
سکینه محمدی دو مرتبه درخواست عفو و بخشش داده و اعلام کرده است که دو فرزند یکی دختر و یکی پسر دارد که آنها در خارج از زندان منتظر او هستند و همچنین بارها گفته است که بی گناه بوده است و اگر عملی خلاف شئونات اسلامی مرتکب شده، توبه کرده و از کرده خود که صرفا رابطه نامشروع بوده است پشیمان است و حال هر لحظه امکان دارد که این زن سنگسار شود.
صرفنظر از ایراداتی که در ماهیت پرونده وجود دارد که اجرای حکم سنگسار را با مشکل جدی مواجه می کند. به دلیل اهمیت و ارزش جان آدمی درمقام درخواست عفو و بخشش، خطاب به ریاست قوه قضاییه، ریاست دادگستری کل استان آذربایجان شرقی و اعضای کمیسیون عفو، تخفیف و تبدیل مجازات نامه ای نوشته و در خواست توقف اجرای حکم سنگسار و تبدیل آن به مجازات دیگری که موکل به زندگی و جامعه برگردد را نموده ام. و امیدوارم هرچند درخواست عفو و بخشش خانم محمدی دو مرتبه مطرح مردود اعلام شده است این بار به دلایلی که مرقوم گردید عفو و بخشش سکینه مورد توجه مسئولین قرار گیرد. بدیهی است در خصوص اینگونه موارد ، ریاست وقت قوه قضاییه حضرت آیت الله شاهرودی بارها درخواست تبدیل سنگسار محکومین را به شلاق از مقام معظم رهبری نموده بودند که معظم له با درخواست ریاست محترم قوه قضاییه موافقت کرده و بدین نحو جان یک انسان از مرگ رها گشته است امید است که اینگونه لطف و عنایت اسلامی مشمول حال موکله نیز قرار گیرد.
محمد مصطفایی وکیل سکینه محمدی آشتیانی
______________________________________
پنجم تيرماه 1389
استمدادنامه فرزندان آشتیانی، متهم محکوم به سنگسار
نگذاريد کابوس زندگيمان اتفاق بيفتد
به سنگسار شدن مادرمان اعتراض کنيد
امروز دست ياري به سوي همه مردم دنيا دراز ميکنيم. پنج سال است که بدون مهر مادري و با ترس و وحشت زندگي ميکنيم. آيا دنيا آنچنان ظالم است که ميتواند اين فاجعه را ببيند و راحت از آن عبور کند ؟
ما فرزندان سکينه محمدي آشتياني هستيم. فريده و سجاد محمدي آشتياني. از سنين نوجواني با اين درد آشنا شديم که مادرمان در زندان است و ما منتظر يک فاجعه نشسته ايم. راستش کلمه سنگسار٬ به خودي خود چنان ترسناک است که ما سعي ميکنيم هيچگاه از آن استفاده نکنيم. ما ميگوييم٬ مادرمان در خطر است٬ مادرمان ممکنست کشته شود و مادرمان از همه انتظار دارد کمکش کنند.
امروز که تقريبا همه راهها به بن بست رسيده و وکيل مادرمان ميگويد وضع مادر ما خطرناک است٬ به شما متوسل ميشويم. به مردم دنيا متوسل ميشويم٬ فرق نميکند رنگ پوستشان چيست و يا در کدام کشور و شهر زندگي ميکنند٬ به شما مردم ايران٬ به همه کسانيکه درد و زخم اينرا چشيده اند که کشته شدن يک عزيز خانواده چقدر وحشتناک است٬ متوسل ميشويم. کمک کنيد مادر ما به خانه برگردد!
ما به ويژه دست ياري بسوي ايرانيان در همه جاي دنيا دراز ميکنيم. کمک کنيد اين کابوس متحقق نشود. کمک کنيد مادر ما نجات پيدا کند. واقعا توضيح دادن لحظه ها و ثانيه هاي زندگي ما بسيار سخت است. کلمات در مقابل اين وحشت ٬ گويايي خود را از دست ميدهند...
کمک کنيد مادر ما نجات يابد. نامه بنويسيد و از مقامات بخواهيد او را آزاد کنند. بگوييد که او هيچ شاکي خصوصي ندارد و کاري نکرده است. مادر ما نبايد کشته شود. آيا اين حرف را کسي هست بشنود و به ياري ما بشتابد.
فريده و سجاد فرزندان سکينه محمدي آشتياني
باز تکثير از کميته بين المللي عليه سنگسار
۱۱ نظر:
محمد مصطفائی
وکیل خانم سکینه ی آشتیانی به دلیل صدور حکم جلبشان از ایران متواری شده و از کشورهای اروپائی تقاضای پناهندگی نموده اند.
اعمال ایشان به نظر من تامل برانگیز بوده و مشغول جمع آوری حقایق کار وی میباشم.
متن زیر یکی از اظهارات ایشان میباشد
هیچ وقت فکر نمی کردم که یک روزی من هم از ایران عزیزم رانده شوم. شاید اگر فرشته بازداشت نمی شد و روال قانونی احضار به انجام می رسید در ایران بودم حتی اگر به زندان می رفتم. همسرم امروز آزاد شد و من این آزادی را به او که به خاطر من به گروگان گرفته شده بود تبریک می گویم. امروز به همسرم تلفن زدم ولی هیچ حرفی جز اشک ریختن نداشتیم که به هم بگوییم.
خانم آشتیانی مدعی است که اصلن وکیلش را ندیده و من سئوالم اینست که ایشان که یک خانم روستائی و بدون شاکی بوده چطور بعد از صدور حکم پرونده اش برگشته تا به سنگسار محکوم شود؟
چطور وکیل ایشان نتوانسته عملن جز بین المللی کردن موضوع کاری انجام دهد؟
مگر پروندهای خیانت در ایران کم هستند که با توپ و تشر قاضی به شوهر مدعی از جریان خارج میشوند!
خانم مهشيد راستي گويا ميزبان آقاي مصطفائي هستند
از طريق وبلاگشان شانس پرسيدن سئوالات و ابهامات زير از ايشان ميسر شد.
شايسته نيست قبل از قضاوت در مورد ايشان پاسخ ايشان را نشنيد
----------------------------
جناب مصطفائي خوب حالا که همسر و فرزندتان آمده اند در کنار شما خيال من هم راحت است که نمي خواهيد برگرديد بنابراين به نام همه ي چيزهائي که براي يک /انسان/ مرد/ همسر/ پدر/ ايراني/ مسلمان/ وکيل/ بايد مهم باشد سئوالات زير را از شما مي پرسم.
لحن بازجوئي مانند آنرا به حرفه اي بودنتان ببخشيد.حداقل مردانه هر سئوالی که میتوانید حقیقت را در پاسخ بگوئید جواب دهید و هر کدام که فکر میکنید نمی توانید به هر دلیلی پاسخ دهید پاسخ ندهید اما به شعور ما احترام بگذارید / آنقدر انسان هستیم که احترام شما را به شعورمان با سکوتمان پاسخ دهیم ( نه با بخششمان!).
اما ....!!!
1- آقاي مصطفائي آيا حقيقت دارد که شما تاکنون خانم محمدي را نديده ايد؟
2- چه کسي پرونده ي ايشان را به شما پيشنهاد کرد؟ چگونه شد که وکيل ايشان شديد؟ حق الوکاله ايشان چقدر بود و چگونه پرداخت شد؟
3- از چه زماني وکالت ايشان را به عهده گرفتيد؟ قبل از بازگشت پرونده به دادگاهي که سنگسار را صادر کرد و يا بعد صدور حکم سنگسار؟
4- ميتوانيد توضيح دهيد که بنا بر اراده ي چه کسي پرونده اي با حکم صادر شده و ابلاغ شده به اجراي احکام به دادگاه برگشت تا حکم سنگسار برايش صادر شود؟
آخر يک خانم روستائي و بدون شاکي خصوصي براي چه کسي از مقامات دادگستري چنين جذاب بوده که همت کند و پرونده اي را از اجراي احکام برگرداند؟
5- در زماني که ايشان در دادگاه به رابطه ي نامشروع خود اعتراف کرد وکيل ايشان چه کسي بود؟(لطفن اسم کامل)
6- وکالت خانم شادي صدر را از چه زماني پذيرفتيد ؟
(قبل از بازداشت ايشان در خيابان (فروردین ماه)يا بعد از آن)؟
7- قرار آزادي خانم صدر چه بود؟ و چگونه توديع شد و چرا ايشان علارغم اتهام اقدام علیه امنيت ملي ممنوع الخروج نشدند؟
8- آخرين صحبتي که شما با بازپرس تان داشتيد چه بود؟ و چه کسي و چه چيزي به شما گفت که متوجه شديد قرار بازداشتتان صادر شده و چرا فکر کرديد نا عادلانه است و بايد فرار کنيد؟
-----------------------------
قبل از هر اقدامي در تلاش هستم با دوستي در دادگستري ارتباط برقرار کنم و اطلاعاتي در مورد ابهامات فوق بدست آورم.
حال اگر آقاي مصطفائي واقعن مبارز نصتوح نجات مردم بي گناه هستند غرورشان را زير پا بگذارند و ما را بيش از پيش به ماهيت جنايتکار رژيم با پاسخگوئي به سئوالات فوق آگاه کنند.
حداقل با پاسخ درست به سئوالات فوق نشان دهند که به شعور ما احترام ميگذارند.
ولي اگر جواب ندهند و يا دروغ بگويند(حتي يک مورد) من به گواهي مطالب اين پست که نشان ميدهند چگونه صادقانه همت کرده بودم تا خانم محمدي را نجات بدهم صادقانه همت ميکنم تا ديگر کسي به سنگسار محکوم نشود تا بخواهيم نجاتش دهيم.
خانم راستي نيايد روزي که بابت فريبي که از مصطفائي خورديد اينجا شکايت کنيد.
به پستهاي قبلي خود توجه کنيد ! اگر ....
اجازه بدهيد سئوالاتي را از ايشان بپرسم شايد جواب قانع کننده اي داشتند
www.mostafaee.here.de
لینک فوق به سئوالات بالا میرسد
خانم راستی با کمال ناراستی! ابتدا مدعی شدند لینک خراب است و سسپس لیتک را کلن پاک کردند
دلیل درستی لینک هم این نظر می باشد:
هاله :
مهشید جان این دوستت انسان سکولار است که لینک به وبلاگش دایرکت میشه. من نمیدونم این چه بیماری است که افراد تمام هم و غم شان را بگذارند و فقط به تخریب شخصیت دیگران مشغول باشند. ضمنا انسان جان سکولار شما احیانا" از دوستان خانم مینا احدی نیستید؟ ؛)
راجع به چه صحبت میکنید ؟
چرا در تاریکی نشسته و سنک میاندازید ؟
لینکتان هم کار نمیکند .
حالتان خوب است ؟
م
در تاريکي؟
سنگ؟
آن وبلاگم آن عقايدم و خانم راستي
اينها هم سنگ نيست سئوال است
آيا ما اشتباه شنيده ايم که آنجا سئوال حق هر فردي است که اعتراض دارد و يا ميخواهد ابهامش را رفع کند ؟
يا ما غلط کرديم حال که شما آنور آب هستيد و بر خر مراد سوار غلط زيادي نکنيم و بازپرس رژيم نشويم.
يا "اه اتفاقن آن بازپرس جاني هم همين سئوال ها را ميکرد اين هم مزدور همانهاست"
لينک هم درست است روي آن کليک کنيد و سپس روي لينک زير کليک کنيد
WHAT IS MOSTAFAEE STORY
آقا مراد خر ش مرد و من سوارش نشدم
بله در تاریکی و سنگ می ندازی
به اسم آنونیم پیام میگذاری چرا که خودت هم میدانی وقتی که چنان حرفی میزنی که خوب مسئله ی ترانه ی موسوی که دروغ بود پس کو جنایات جمهوری اسلامی نه انسانیت از تو مانده و نه سکولاریسم چیزی است که تو به آن وفاداری.
اینکه دشمن تو امروز به جای جمهوری اسلامی ، محمد مصطفایی است نشان دهنده ی این است که محمد مصطفایی کار درستی انجام میدهد .
این خانه محل تبلیغات شما نیست.
بساط خود را جای دیگری پهن کنید.
سوالی از کسی دارید ؟ بروید از خودش بپرسید ، یا در وبلاگتان با او دشمنی کنید. ولی وبلاگ من محل دشمنی های شما نیست
پس اينطوري است بله؟
شما هم خانم راستي چنين از آب در آمدي
تعجب مي کنم ! چقدر و به چند ؟
خيلي مفت مي فروشي ولي شايد هم ميگوئي بيش از اين ارزش نداريد
حالم بهم ميخورد واقعن حالم بهم ميخورد
لينک را هم بر مي داري و ميگوئي کو لينکت کو سئوال چي کشک چي!
عجبا و حيرتا
ولي بايد با شما برخورد کرد ساکت نشستن همدست شدن است
نه
لینک را برداشتم بعد از اینکه دیدم به کجا باز میشود
صبح لینکت کار نمیکرد
و نگفت لینکت کو . گفتم لینکت کار نمیکند
تو با مصطفایی دشمنی داری . اینها انتقاد نیست . دشمنی است
وبلاگ من جای تبلیغ دشمنی های تو نیست.
دشمن تو اگر مصطفایی است . بدا به حال تو.
دشمن من جمهوری اسلامی است.
حالت بد بشود یا خوب مشکل من نیست
حالت کلا خوب نیست وقتی که میگویی جمهوری اسلامی جنایتش کجا بود و مصطفایی را دشمن قلمداد میکنی...
من نفروختم. خودت فروختی .
و ارزان فروختی
از تاریکی به انسانهای واقعی سنگ می ندازی
جرات نوشتن اسم خودت را هم نداری و بر علیه افراد حقیقی کار میکنی.
این کارها جایش در وبلاگ من نیست.
جای دیگری را برای این کارهایت پیدا کن
م
فتنه احمدینژاد. سلام، الان تازه متوجه شدم چرا در سالروز وفات امام خمینی ، حضرت امام خامنهای فرمودند که خود امام خمینی بارها فرمودند اشتباه کردند و منظور ایشان از این حرف چه بود . با رفتار اخیر رئیس جمهور بالاخره روشن شده است که احمدینژاد با دادن نتایج آرا دروغی انتخابات به امام خامنهای، باعث شدند که حضرت امام خامنهای در ملا عام اعلام کنند که حمایت از احمدینژاد بعد از انتخابات، اشتباه بوده است. فتنه اصلی زیر سر احمدی نژاد و خائنین امثال خودش بوده و هست.ای کاش دسته احمدینژاد هم سر به خیابان بگذارند شخصاً ترتیب ایشان را هم از پشت بام خواهم داد. سرباز ولایت من هستم نه آن مشائی دزد.
بزودی یک پست در جواب شما منتشر میکنم
ارسال یک نظر