در چهارچوب جمجمه

حقیقت نیازمند انتقاد است ، نه ستایش - نیچه

۱۳۹۰/۰۵/۲۹

آیا طرابلس صحرای کربلای دیگری است؟

# لیبی
# قذافی
# آخرالزمان

آیا طرابلس صحرای کربلا و قذافی حسین زمان خواهد بود؟


چند روزی است که به خاطر پیشروی نیروهای شورشی به سمت لیبی حال و روز خوبی ندارم

متاسفانه تبلیغات شدید لردها عقل مردم را ضایع کرده و نابخردی و جهالت ملت بی حد شده

سران نادان کشورهای منطقه هم به امید اینکه آنها استثنا باشند و جزو برنامه نباشند با لردها همکاری میکنند و مردم اروپا هم درگیردر مشکلات اقتصادی و مضطرب و نگران آینده ی خود هستند و امید دارند لردها به آنها رحم کنند و سر کیسه را شل کنند موضوعی که غیر ممکن است چون لردها آنقدر متحد نیستند که بتوانند با یک تصمیم جمعی ثروت خود را به مردم برگردانند

امیدوارم قذافی چنان درس عبرتی به ناتو بدهد که یادشان نرود چرا که صرف اینکه این یک ظلم ناجوانمردانه است مدخل حمله به سوریه و ایران خواهد بود

دوستی عرب میگفت که قذافی پیروز میشود
این آرزوی قلبی من است اما معتقدم اگر مردم اروپا هوشیار نشوند و جلوی ناتو را نگیرند لردها تا آخرین نفر را در لیبی خواهند کشت

ای کاش مقامات ایران یک جو عقل میداشتند و به جبران کمک های قذافی به ایران که به اعتراف خودشان موشک به ایران می داد به یاری او بروند

۹ نظر:

borzu گفت...

دوست عزیز،
حال منهم بهتر از شما نیست، راستش از رسانه های مثلا آزاد غربی هم نا امید شدهام وتلویزیون شاید گاه هفته ای یکبار نیز روشن نمیشود، گویی ترس از بحران اقتصادی پیش رو حتا خبرنگاران و احزاب چپ را به امید گشایشی به سکوت واداشته است.
اما در همان حدی که به تحلیلهای کارشناسان سیاسی گوش میدهم، هیچکس کمترین ایده ای ندارد که آینده ی لیبی بعد از قذافی چه خواهد شد و همه امیدوارند که تمام گروههای شورشی ( البته به نظر من تحریک و مسلح شده توسط عوامل خارجی) باهم کنار بیایند و قدرت را به تندروهای اسلامی واگذار نکنند.
اما امروز خبری را از شبکه ی یک خودمان شنیدم که خبرگزاریهای غربی با همه ی دریده گیشان از نقل آن پرهیز میکنند:
' به گفته ی انقلابیون قذافی برای سرکوب مردم نیروهای خارجی استخدام کرده است ء

باری با آنکه سرنگون شدن قذافی مرا نیز ناراحت میکند، مایل نیستم که این درگیریهای تن به تن در طرابلس طولانی شود چرا که قربانیآن زیادی بجای خواهد گذاشت و حقیقت بیشتر و بیشتر قربانی اصلی این جنگ خواهد بود
شاید به دلیل اینکه انگلیس و فرانسه آبروی خود را روی سقوط قذافی در این جنگ شرط بندی کردهاند، کوتاه بودن این سناریو به آشکار شدن سریعتر حقایق منجر شود، درست مثل سقوط زود هنگام صدام حسین !

محکم و پایدار باشید

انسان سکولار گفت...

غرب به مراد دلش رسید دیگر مهم نیست که قذافی چه شود آنها میدانند برگشت قذافی خیلی سخت است چرا که همه از او دست کشیدند بجز عده ای انسان آزاده اطرافش.
ای کاش می توانستم در رکابش شهید شوم
این را کسی میگوید که نه به معاد اعتقاد دارد و نه اصلا با قذافی همدلی خاصی داشت

من همواره نصبت به مردمان غرب ارادت و علاقه ای وافر داشتم

اما از مدتها پیش غرب میدانست که اقتصاد ویرانه ای دارد و به ضرب جریان سازی و ایجاد بحران از این ستون به اون ستون می کند یکبار جنگ خلیج راه می اندازد سناریو یازده سپتامبر را اجرا میکند به افغانستان و عراق حمله میکند و اکنون چنان کار خراب است که فقط یک راه دارد و ان بهم ریختن کل کاسه کوزه ها و براه انداختن جنگ جهانی سوم است و لا غیر

شک نکنید که کار اقتصاد غرب سامان بگیر نیست و حمله به سوریه و ایران
حمله ی اسلامی های تندرو از لیبی و مصر به اسرائیل و یا حمله ی سوریه به اسرائیل برای نجات خود از اتفاقاتی که در پیش است در دستور کار خواهد بود

آیا هشیاری مردم آگاه و آزاده دنیا می تواند این آینده شوم را تغییر دهد؟

آیا لردها می گذارند یک نظام سوسیالیستی در جهان تشکیل شود و قدرت آنها را کنترل کند؟

برزوی عزیز سوسیالیسم باید آینده ی اروپا باشد وگرنه یک نظام بشدت پلیسی و سرکوبگر میتواند مردم اروپا را در بردگی و زندگی بخور و نمیر نگه دارد

آیا صدای سوسیالیسم را میشنوید؟

borzu گفت...

دوست عزیز،
احساسات پاک تان را در دفاع از حقیقت تحسین میکنم، در عین حال فکر میکنم که به درستی از قذافی به عنوان نسخه ی دیگری از صدام حسین نام برده میشود. پس تندروی های هر دو ایشان و با اشتباهات جبران ناپذیر بهانه به دست دشمنان دادن را تنها میتوان به حساب خود ایشان نوشت هر چند که اشتباهات ایشان هرگز دلیل قانع کننده ای برای آغاز جنگ نبوده و نیست
در مورد شرایطی که در غرب بوجود آمده و تنها راه نجات نیز کاملا با شما موافقم و شرایط را دقیقا همینطور میبینم
اما در جواب سوالی که مطرح کردهاید یعنی شرایط احزاب سوسیالیست غربی، اجازه میخواهم استناد کنم به نظر زیزک با (کپی/پست) از پست خودتان:

"آنچه بیست سی سال قبل یکی از مهمترین فعالیتهای چپ به حساب میامد،


متحد نمودن و به حرکت در آوردن ملت‌ها در مبارزه ی با نژاد پرستی و حقوق زنان و غیره


این به حرکت درآوردن‌ها امروزه خود را بیشتر و بیشتر در سیاستهای پوپولیسم راست بپا خواسته نمایان می‌کند




و این باید ما را نگران کند


این بخشی از یک پروسه است که در آن چپ خودش را محدود می‌کند به موضوعات فرهنگی، حقوق همجنس‌گرایان، حقوق زنان، محیط زیست و غیره


و اعتراضات مردمی و مبارزه طبقاتی را به عهده ی احزاب راست می‌گذرد "

بله، دوست عزیز، متاسفانه تفکر چپ در اروپا به حال احتضار در آمده و در سر در گمی کامل بسر میبرد
من که به شدت نا امیدم از اینکه آبی از این آقایان (و خانمهای) سر در گم گرم شود، و ایشان بیشتر رویای قهرمان نجات کاپیتالیم شدن را در سر میپرورانند.

انسان سکولار گفت...

برزوی عزیز تا چه حد به حرفهای گذشته من رسیدید؟

borzu گفت...

دوست و استاد عزیز،
تا آنجا که بیاد دارم همیشه با نقشه ی راهی که از لردها ترسیم کرده بودید همعقیده بودم و هستم ، و دیدگاه های سیاسی تان را بیش از اغلب مدعیان دکترای علوم سیاسی قبول داشتم و دارم، تنها انتقادی که به شما میتوانم داشته باشم و این شاید تنها به دلیل سنی و در نتیجه تجربه ی بیشتر باشد این است که
در پیش گویی آینده هرگز نمیتوان و نباید همه چیز را قطعی دانست
و حتی بر فرض اینکه چنین باشد، باز هیچ پیروزیی، پیروزی ابدی نیست و هیچ شکستی نیز برای ابد شکست باقی نخواهد ماند
شاید این فرضیه کمی فلسفی به نظر بیاید، اما بنظر من این یک حقیقت ناب است
مثال: فکر میکنم اتفاقی که منجر به اولین جرقه ی آنچه بهار عربی نامایده میشود شد ناآرامیهایی بود که پس از انتخابات در ایران اتفاق افتاد و این به نوعی شرمنده گی ملتهای عرب را به همراه داشت
چرا که در آن زمان نظر خواهی ها از محبوبیت بالای رییس جمهور (و بنوعی حکومت)ایران حکایت میکردند، یعنی حکومت ایران به نوعی هدفی ایده آل برای ملتهای عرب به شمار میامد
و این نا آرامیهای پس از انتخابات نوعی و ناخواسته نقش داستان (پیام طوطیها به تاجر برای طوطی اسیر) برای اعراب را تداعی کرد...
و البته لردها نیز بیکار ننشسته و دست روی دست نمیگذارند و تلاش میکنند تا سناریوی پیش نویس خود را با تحولات جدید به نفع خود تنظیم و هدایت کنند
نیروهای مقابل نیز باید چنین موضعی اتخاذ کنند و این نامش مبارزه است
در این برهه شاید سقوط قذافی شکستی برای ما باشد
و شاید را با تاکید میگویم
اما این تنها سر فصلی از مسیر طولانی پیش روی ماست که تا ابد ادامه دارد پر از شکست و پیروزی است

انسان سکولار گفت...

برزوی نازنین

چقدر قشنگ و زیبا مسائل را ترسیم کردید

اما یک نکته را در این تحلیل کاملا درستتان از نظر دور داشتید

چه کسی به طوطیها القا کرد که خود را به مردن بزنند و پیام سری خود را به برادران عربشان برسانند؟

لردها !!!

بله بدون تردید حق با شما است

جنبش سبز الهام بخش ملتهای عرب شد و در نتیجه این آشوب براه افتاد

نتیجه چه خواهد بود؟ آزادی؟

هرگز هرگز آزادی و پیشرفت با انقلاب و جنگ حاصل نخواهد آمد

آزادی و بطور کلی اصلاحات یک فرایند درونی است نه بیرونی

آزادی و دمکرات بودن یک فرهنگ است که باید در فرد فرد افراد بوجود آید
آزادی لازمه اش آزادگی افراد است

اولین شرط آزادگی هم تمکین از حق و حقیقت است

آنها که متوسل به فریب و دروغ میشوند تا به مراد خود برسند هرگز دنبال آزادی نیستند

آیا در اینکه جنبش سبز یک توطئه ی بین المللی دستمایه ی لردها بود شک دارید؟

منظور توطئه ی ساخته و پرداخته ی لرد رفسنجانی و لردهای قاچاقچی و دور زننده ی تحریمها و آنهائی که قرنهاست دارند از کنار ایران سود میبرند؟

آنها که با علمای اسلامی دست در دست هم دارند و کشورهای جهان سومی را در تحمیق و عقب ماندگی نگه می دارند؟

پس چگونه میشود تصور کرد قیامی که شروعش از یک توطئه آغاز شد خود یک توطئه نباشد؟

اما باید بگویم که از این نقد شیرینتان بی نهایت سپاسگذارم

borzu گفت...

استاد عزیز،
نمیدانید تا چه اندازه خوشحالم از اینکه یکنفر هست که حرف مرا میفهمد، راستش گاهی از اینکه هیچکس را پیدا نمیکنم که داستان مرا بفهمد چقدر کلافه میشوم.
بهر حال تشکرات زیادی چه از بابت آنچه از شما میاموزم و چه از بابت دلگرمیهایتان به شما بدهکارم، ای کاش به جهان باقی باور داشتم تا اجرتان را به آنجا حواله دهم.

دوست خوبم، منهم کمترین شکی در اینکه جنبش سبز یک توطئه ی بینالمللی و دستمایه ی لردها بوده ندارم اما معتقدم هر آنچه که در آینده اتفاق میفتد دقیقا آنچیزی نیست که لردها برنامه ریزی کرده اند، حتی گاه اتفاقات دقیقا برعکس پیش بینیهای ایشان بوقوع میپیوندند
درست مثل بازی شطرنج و این اتاق فکر لردها است که باید حرکت بعدی را تنظیم و برنامه ریزی کند
بنابرین ما تنها میتوانم تلاش کنیم در رمزگشایی این نقشه ها و حرکت های بعدی را حدس بزنیم
و فراموش نکنیم که لردها حتما نقشه ای هم برای به حدس اشتباه رساندن ما در چنته دارند
در اینجا من هیچیک از حدسیات شما را نمیتوانم رد کنم اما از اینکه بگویم قطعا همینطور است نیز پرهیز میکنم و خود نیز گمانزنی هایی داشته ام که عرض میکنم
جنبش سبز با هدف اصلی به روی ریل سابق بازگرداندن جمهوری اسلامی طراحی شد و هر نتیجه ی دیگری مثل سقوط جمهوری اسلامی، سرنگونی دولت و یا حتی ادامه ی هرج و مرج و بی سرانجام ماندن جنبش نوعی موفقیت برای طرح لردها بود و پیام به برخی از ملتهای عرب برای بپا خاستن و برای برخی دیگر درسی عبرت آموز تا چیزی جز ذلت و بدبختی در برخلاف آب (خواست لردها ) شنا کردن نبینند.
لیبی، سوریه و شاید مصر( مصر را با تردید نام میبرم ) و چند کشور دیگر جزو دسته ی اول بودند که باید یاد میگرفتند
عربستان، بحرین، قطر و ... جزو گروه دوم که باید درس میگرفتند
نقشه ی طراحی شده در مورد گروه اول نسبتا موفق بود و این بپا خواستن ربطی به نتیجه ی حوادث ایران نداشت ، چون بهر حال پیام به این گروه رسیده بود
اما برای عبرت کشورهای گروه دوم حتما باید اختلالی در حکومت ایران بوجود میامد که نیامد، و قسمت دوم این نقشه عملا ناکام ماند
حالا همانطور که گفته ید کشورهای گروه اول باید به هرج و مرج و فلاکت بیفتند تا هم درسی به ملتهای گروه دوم باشد و هم اهداف بعدی لردها دنبال شود.
البته من در مورد کشورهای دسته ی اول نسبتا خوشبینترم و امیدوار هستم که ایشان راه خود را حتی در حد کجدار مریضی که ما انرا تجربه کردیم بیابند.
ارادت فراوان

borzu گفت...

دوست عزیز،
از اینهمه حماقتهای مردمی در اطراف دور و نزدیک سرم به شدت درد میکند، امیدوارم که حال و روز شما بهتر از من باشد

خیر پیش

انسان سکولار گفت...

خدا رحمتش کند

بقول چرچیل وقتی اکثریت نادان و اقلیت دزد در کشورهای جهان سوم هستند همین است و همین

افسوس افسوس که ما حیرت زده باید تماشاگر اتفاقات اطرافمان باشیم
که چطور سخنگوی وزارت امور خارجه تبریک می گوید مرگ قذافی را