در چهارچوب جمجمه

حقیقت نیازمند انتقاد است ، نه ستایش - نیچه

۱۳۸۹/۱۲/۰۷

پیشگویی های نستراداموس 2012 (آخرالزمان)

# آخرالزمان
# حمله به ایران
# راز بزرگ

من مدعی نیستم که همه ی حقیقت را می‌دانم اما نمی‌فهمم چرا کسی ذره‌ای هم این واقعیات روشن را درک نمی‌کند 
واقعیت اینست که شاید تا کنون کسی در سن من با مطالعه‌ی من و با هوش و استعداد من صادقانه و بدون اینکه به طمع بیفتد از این نمد برای خود کلاهی درست فرصت دقت بر این واقعیت‌ها را نداشته تا اینها را کنار هم بگذارد و حقایق را استخراج کند

به هر حال هشدار بدهم به دلایلی که کاملا برای من روشن نیست لردها برنامه‌هایشان را در غالب پیشگوئی‌هائی انجام می‌دهند که خودشان نوشته‌اند و ادعا می‌کنند سالها پیش نوشته شده است

و این به اصطلاح پیشگوئی‌ها محقق (می‌کنند)می‌شود!


 منبع:  پیشگویی های نستراداموس 2012 (آخرالزمان) - نجف آباد


پیشگویی های نستراداموس 2012 (آخرالزمان)

نوسترآداموس كه نام واقعی‏اش میشل دونوتردام (Michel de Notredame) است در خلال سالهای ۱۵۰۳ تا ۱۵۶۶ میلادی می‏زیست. او جهان را به خوبی می‏شناخت و رویدادهای چهار قرن بعد از خود را با دقت پیش‏بینی نمود. تمامی پیشگویی‏های وی، در مورد حوادث تاریخی به حقیقت تبدیل شده‏اند.


وی پیشگویی‏هایش را در ۱۰ فصل به رشتهء تحریر درآورد و برای هر فصل، نام قرن (Century) را برگزید. هر فصل (یا قرن) از كتابش نیز به ۱۰۰ قطعه تقسیم گشته است، به استثنای فصل ۷ كه به علتی نامشخص در ۴۲ قطعه سروده است. او قطعات تاریخی خود را در قالب رباعیاتی شعرگونه به نظم كشیده و آنها را به زبانی خاص و بسیار شیوا سروده است.

نوشته‏های معمایی او، تركیبی از زبانهای لاتین، یونانی، پرووانسی (Provencal)، فرانسوی، ایتالیایی و اسپانیایی است. گروهی عقیده دارند زبان این نوشته‏ها به زبان فرانسوی قدیم نوشته شده كه تركیبی از دو زبان یونانی و لاتین است رهبری رستاحیز جهانی بی شک از ایران خواهد بود پیش از ظهور منجی در ایران حکومت اسلامی برقرار شده است و از این کشور انتقلابی جهانی تدوین و تدارک دیده می شود و همان گونه که نستراداموس نیز به طور صریح پیشگویی کرده بوده رهبری رستاخیز جهانی بی شک از ایران خواهد بود: شب هنگام در آسمان تیره مشعلی رو به خاموشی دیده خواهد شد در مرکز شهر رن، جنگ و خشکسالی روی خواهد داد کمک متحدین اروپائی خیلی دیر خواهد رسید پرشیا (ایران) یورش خواهد آورد و ماگدونیا را به محاصره خود در خواهد آورد.



ایران و جنگ جهانی سوم در این سانتوری ایران را یکی از دو قطب جنگ جهانی سوم معرفی می کند که در آن زمان منجی ظهور خواهد کرد: رهبر پاریس اسپانیای بزرگ را، اشغال خواهد کرد کشتی های بزرگ جنگی در برابر محمدی ها که از پارتیا(ایران) و مدیا (سرزمین شام) برخاسته اند خواهند ایستاد آن ابر مرد، سیکلاد(اروپا) را فتح خواهد کرد و آنگاه انتظاری بس طولانی در بنادر یونان و ترکیه حکم فرما خواهد شد. حمله ایران به اسرائیل در میدان های نبرد در ماد(ایران) و عربستان و ارمنستان دو سپاه بزرگ سه بار گرد هم می آیند و در نزدیکی سواحل روز ارس خانواده سلیمان بزرگ از هم پاشیده می شود.

ایران علیه فرانسه نوستراداموس ایران را از جمله عوامل دخیل در بروز و وقوع جنگ جهانی سوم به شما می آورد. شب در آسمان مشعلی رو به خاموشی دیده خواهد شد در مرکز رن جنگ و خشکسالی روی خواهد داد کمک خیلی دیر می رسد پرشیا (ایران) حمله خواهد کرد و ماگدونیا را به محاصره در خواهد آورد شب هنگام در آسمان تیره مشعلی رو به خاموشی دیده خواهد شد در مرکز شهر رن، جنگ و خشکسالی روی خواهد داد کمک متحدین اروپائی خیلی دیر خواهد رسید پرشیا (ایران) یورش خواهد آورد و ماگدونیا را به محاصره خود در خواهد آورد. تو ای فرانسه! اگر از آب های لیگوریا گذر کنی خود را در میانه دریا و جزایر در محاسره خواهی یافت پیروان محمد در برابر تو خواهند ایستاد و همچنین تو ای دریای آدریاتیک! استخوان خران و اسبان را خواهی جوید!


شاهزاده ی لیبایی (که نماینده حکومت نیرا (ایران) است در غرب به قدرت خواهد رسید یک فرانسوی از اعراب به شدت مکدر خواهد شد ادبا و فاضلان، خود را با اوضاع جدید وفق خواهند داد زبان عربی بر فرانسوی پیشی خواهد گرفت حمله ایران به اروپا در اینجا سخن از حمله ایران به کشور های شمال است مردم خاورمیانه بسیار زودتر از این رویداد عظیم زیر تاثیر نور ماه قرار می گیرند و همین امر موجب می شود که گروه بی شماری از آنان بعد از سال هزار و هفتصد به خارج فرستاده شوند تا مردمان شمالی را تماماً به بندگی و یوغ خود در آورند.


رهبر وحشت آفرین جدید این سانتوری بیان می کند که رهبری از ایران ظهور می کند که کشورهای اروپایی توام مقابله با او را ندارد. رهبر از اسکاتلند با شش آلمانی برجسته مردانی از دریانوردان شرقی آنها را دستگیر می کنند و آنها را از جبل الطارق و اسپانیا عبور می دهند و در ایران به نزد رهبر وحشت آفرین تازه می آیند.

حمله ایران به فرانسه و اتحاد ایتالیا با ایران فرانسه، محکوم خواهد شد که، از سوی پنج کشور هم پیمان خود نادیده گرفته می شود ونس و الجزایر، به وسیله ی اهالی پرشیا به حرکت در خواهند آمد لیون، سویل و بارسلون شکست خواهند خورد آنها به خاطر ونیزی ها نمی توانند از آنجا با شتاب بگزرند.


فتنه در ایران در این سانتوری که تفسیر آن بسیار مشکل است سخن از مردی آورده می شود که ایران را بر اساس هدف و مقصد خود به حرکت در می آورد. باران، خشکسالی و جنگ در پرشیا (ایران) متوقف نخواهد شد! فردی پرقدرت، از زیادی اعتماد به خود موجب خیانت و جنگ خواهد شد فرانسه بارها میانجی گری می کند ولی به جایی نخواهد رسید پیمانی پنهاد و در خفا برای نابودی یک نفر بسته خواهد شد!

محاصره بیزانس توسط ایرانیان در این سانتوری نوستراداموس بیان می کند که ایران همراه منجی آخرزمان خواهند بود و آغازگر جنگهای بزرگ خواهند بود: شاهزاده عرب قیام خواهد کرد، مریخ، خورشید، ناهید و شیر و حکومت کلیسا در دریا از پای در خواهند آمد در پرشیا (ایران) نزدیک به یک میلیون مرد جنگی مصر و بیزانس را به محاصره در خواهند آورد، شیطان به راستی، با چشمان برهنه دیده خواهد شد.


دجال در اصفهان در این دو روایت، دجال را یک ایرانی از اهالی اصفهان معرفی می کند که یهودیان اصفهان به پیروی از او اقدام می کنند: از پیامبر گرامی اسلام روایت شده که: دجال را هفتاد هزار نفر از یهودی های اصفهان که رداهای مدور پوشیده اند پیروی و متابعت می کنند.

همچنین از ابن عباس چنین نفل شده که: همانا دجال از یهودیه اصفهان خروج خواهد کرد و به سمت کوفه می آید، سپس جماعتی از مدینه و جماعتی از طور و جماعتی از یمن و جماعتی از قزوین به او ملحق خواهند شد. حمله مهلک ایران و کشتار اعراب دو رهبر بزرگ در ایران قیام خواهد کرد که یکی خراسانی تبار است و رهبری سیاسی را بر عهده خواهد گرفت و دیگری فردی به نام شعیب بن صالح است که رهبری نظامی لشکریان را بر عهده خواهد داشت، این دو ایرانی که علاوه بر روایات تشیع و تسنن مورد تایید هستند بوسیله ی نستراداموس نیز پیشگویی شده اند.


آن بزرگ مرد، با سلاح ها و آتش درخشان در نزدیکی دریای سیاه از پرشیا (ایران) برای تسخیر ترابوزان خواهد آمد فاروس و میتیلن به لرزه در خواهند آمد خورشید، دریای آدریاتیک را که مملو از اجساد جنگ جویان عرب تبار است روشن و درخشان خواهد کرد. جنگ در کشورهای عربی در این شعرواره بیان شده است که قبل از ظهور منجی جنگ تمامی کشور های عربی را فرا خواهد گرفت.

در این هنگام جنگ تمام کشورهای عربی را فراخواهد گرفت و بین مردم بر سر تصاحب قدرت و حکومت اختلاف شدیدی بروز خواهد کرد. در این دوران آنچنان اختلاف و تشنج در جامعه بالا خواهد گرفت که مردم در عقاید خود دچار تردید و دو دلی خواهند شد حالات روحی آنها کاملا دگرگون می شود. در این شرایط مردم تمام روز آرزوی مرگ خواهند کرد در پس از آن ظهور منجی نزدیک است آشوب در عربستان طبق روایات اسلامی که از امام صادق نقل شده است، عبدالله که هم اکنون پادشاه عربستان است، آخرین پادشاه عربستان خواهد بود و او به دست مخالفان خود کشته خواهد شد.

آنگاه که عبدالله بمیرد، مردم عربستان در انتخاب جانشین او به توافق نخواهند رسید و بین سران و قبایل و گروه های مختلف بر سر کسب قدرت اختلافات عمیقی به وجود خواهد آمد و این اختلافات به خواست خداوند تا ظهور منجی ادامه خواهد داشت. انقلاب ایران در این سانتوری از دو اقلاب بزرگ در جهان سخن آورده که یکی از آن دو انقلاب ایران است دو انقلاب بزرگ از برج زحل در جهان رخ خواهد داد که حکومت های جهان را دگرگون خواهد کرد اما آن سواران تیزرو که به هر سوی عالم راه خواهند یافت سرانجام به خانه باز خواهند گشت.


جنگ ایران و عراق این سانتوری به وضوح، حمله صدام حسین به ایران و حامیان عربی و غربی او را توضیح می دهد، قانون کلیسا همان آمریکا است که بر اثر حملات مکرر ایران به کشتی های نفتی و جنگی آمریکا و کشور های عربی تسلیم شد. فرمانده عرب، مریخ، خورشید، ناهید و برج اسد قانون کلیسا از راه دریا تسلیم می شود به سوی ایران، نزدیک به یک میلیون سرباز بیزانس و مصر، یک اژدهای راستین حمله می برد. نقش روحانیون در ایران این سانتوری نقش روحانیون را در انقلاب ایران بیان می کند.

از روی نافرمانی پادشاه که در حال ناتوانی به سر می برد او ه به ارتش خود می بالد، دچار زحمت می شود پدر نیروی فرزندش را بررسی می کند در این هنگام رهبران روحانی در فارس همان می کنند مه در گذشته کرده اند. انقلاب ایران و امام خمینی این سانتوری به وضوح انقلاب ایران، تبعید امام خمینی به فرانسه و سپس پیروزی انقلاب ایران را بیان نموده است. شورش، گرسنگی و جنگ بی پایان در فارس جنبشی بزرگ که شاه را رسوا می کند پایان آن در فرانسه آغاز می شود و از سوی یک کاهن است که در جای دوری نشسته است. با توجه به این پیشگویی هایی که درخلال سالهای ۱۵۰۳ تا ۱۵۶۶ میلادی انجام شده(400تا 500 سال گذشته)برخی از این اتفاقات تاکنون رخ داده

۱۱ نظر:

borzu گفت...

دوست عزیز،
هدف لردها از سر هم کردن اینگونه اراجیف اینست که ما آنرا جدی گرفته و بعنوان حقایق محض بپذیریم
و گویا تا حدودی نیز موفق بوده اند
همانطور که در آخر متن آوردید برخی از این پیش بینیها (و یا شاید پس گوییها ) به وقوع نیز پیوسته اند
پس چرا من و شما باید با این ترفندها اینقدر جدی برخورد کنیم ؟

مگر نه اینکه اینروزها بقول غالب تحلیلگران مطرح تغییرات شرایط آنچنان سریع اتفاق میفتد که حتا اتاق فکرهای کشورهای ذینفع را جهت جبهه گیری و هدایت حوادث دچار گیجی کرده است .
که هر روز موضعی متفاوت از روز قبل اتخاذ میکنند.

آیا ما باید با اتکای به دسیسه ای که داستانی خرافاتی بیش نیست نسخه ی خودمان را بپیچیم؟
اصلا بفرض که بخواهیم اینها را جدی بگیریم، راهکار شما چیست ؟

انسان سکولار گفت...

میدانید
جالب اینجاست که ما واقعیات را خرافات و خرافات را واقعیات می‌پنداریم

سالهاست که تمدن‌های باشکوهی در این خطه نابود کردند و به طور جدی تلاش دارند اجازه ندهند آنان از خاک سر برآرند

اگر در جریان کشفیات هر روز باستان شناسان در ایران قرار بگیرید حیرت می‌کنید از این شهرهائی که روز بروز بیشتر از دل خاک سربرمی‌آورند و تمدنی که داشته‌اند

شهرهائی با چندین لایه ی باستان شناسی و جنازه‌هائی که در آنها پیدا می‌شود

عمق جنایت پوریم به قدری وسیع بوده که در تصور نمی‌گنجد

اگر این حقایق در سطح بین‌المللی فاش گردد اگر مکشوف شود که قوم ابراهیم و خدای ابراهیم و معبد ابراهیم و به طبع آن دین‌هائی که فرزندانش آوردند پست ترین نوع فرهنگ و آئین دنیای قدیم بوده و اگر کشف شود بشزیت چه خسارت بزرگی از این قوم دیده و چه کلاهی سرش گذاشتند چه انسانها را به مسلخ فرستادند و چه بردگی به انسانها تحمیل کرده‌اند مطمئن باشید که در دنیا چنان شورشی به پا خواهد شد که تاریخ به خود ندیده است

ایشان کابوس پس دادن تاوان پوریم هرگز رهایشان نکرده و نخواهد کرد و اگر کاملا رسوا نشوند برای جلوگیری از فاش شدن رازشان هر کاری می‌کنند

دیگر انداختن یک بمب اتمی روی اسرائیل و به تلافی آن حمله به ایران که کاری ندارد

این اتفاقات جاری هم به هیچ عنوان بی برنامه نیست

البته من خودم هم مانده بودم که این تحولات چگونه تا این زمان کم مانده تا 2012 می‌خواهد زمینه ساز نابودی دو سوم جمعیت خاورمیانه شود که اکنون می‌بینم با چه سرعت باور نکردنی دارد صورت می‌گیرد

و بالاخره مگر شما در اتاق فکر لردها هم رفته اید؟

borzu گفت...

انسان سکولار عزیز،
برای من این سوال پیش آمده است که آیا شما همان فردی هستید که یک سال قبل این وبلاگ را میگرداند!
و احساس میکنم که کامنت این حقیر را بدون آنکه خوانده شود نقد کرده و پاسخ میدهید
مثلا آنجا که گفتم
"بقول غالب تحلیلگران مطرح تغییرات شرایط آنچنان سریع اتفاق میفتد که حتا اتاق فکرهای کشورهای ذینفع را جهت جبهه گیری و هدایت حوادث دچار گیجی کرده است ."
توجه بفرمایید
بقول اغلب تحلیلگران مطرح
و منظور عکس العمل متغیر رهبرانی چون اوباما ، برلوسکونی و ... به وقایای اخیر در مصر و لیبی و... است

و شما میپرسید که آیا من به اتاق فکر لردها رفته ام یا نه ؟
نه عزیز من، در عین حالی که با شما و تفکرتان موافقم، اما دیدن و تحلیل همه ی مسایل از این دریچه را نیز صحیح نمیدانم !
چرایش را نیز خواهم گفت

borzu گفت...

امروزه هیچ قومی را بخاطر نسل کشی هایی که حتا در یک قرن اخیر اتفاق افتاده نمیتوان محاکمه کرد
هیچ قانونی در هیچ جای دنیا نیز کسی را به جرم پدرش محاکمه نمیکند
جنایات و جرایمی که چندین نسل از ان میگذرد بماند

نسل کشی هایی که در چند قرن گذشته در ایران اتفاق افتاده و شرح مستند آنرا در وبلاگ شما خواندم و باور کردم و آه کشیدم
نه تنها حس انتقام را در من بر نیانگیخت، بلکه حتا گوشهایم هم قرمز نشد

آنوقت چطور انتظار دارید که در گوشه و کنار دنیا ملتهای دوست و دشمن ما (بفرض قبول فرضیه ی ما) خونشان بجوش آید و شورش کنند

borzu گفت...

تنها سوال کامنت اول مرا نیز بی جواب گذاشتید.
گیریم که سیر تحولات درست همانطور باشد و پیش رود که لردها طراحی کرده اند
راهکار شما چیست
آیا باید از مبارک و قذافی و حمایت کرد تا این اتفاقات طبق برنامه ی لردها پیش نرود؟
و یا شرح پوریم را تکثیر کرده و در میان اعراب (که دل خوشی از ما ندارند) پخش کنیم

در ضمن اگر این لردها اینقدر عاقل وعالم و دانشمندند که میتوانند همه چیز را پیش بینی و برنامه ریزی کنند
پس نمیتوانند آنقدر جنایتکار باشند که دو سوم خاور میانه را قتل عام کنند
در ثانی گیریم وظیفه ی دینی و آیینی داشته باشند و چنین کنند ، کدام دوسوم، و یک سومی که باقی میمانند چه قومی هستند.
اگر سال ۲۰۱۲ نیز بگذرد و آن اتفاقی که گفته ا ید نیافتد چه ؟

انسان سکولار گفت...

خوب پس حالا کمی درکتان می‌کنم اگر برداشت شما از حرفهای من این بوده حق داشتید جدی نگیرید
بزودی پستی برای توضیح دقیقتری از منظورم را ارائه می‌کنم

البته که من آن شخص یکسال پیش نیستم

یک سال پیش دنیا در چشم من چنین بود

حکومتی دارم نادان ولی مستقل که رئیس جمهوری دارد نادان ولی صادق و شجاع اما مردم من یا لااقل اطرافیانم فریبکار ناصادق کینه‌ای و در اشتباهند پس باید مردم را آگاه کنم

حکومت مظلوم واقع شده بود پس باید حکومت را حمایت می‌کردم
رئیس جمهور به غرب باج نداده بود و غرب بی رحمانه تلاش می‌کردانتقام بگیرد و وجه‌ی احمدینژاد را مخدوش کند
سیاست احمدینژاد دوستی و آشتی با خلق عرب بود وغرب بشدت از آن می‌ترسید و تکلیف ما روشن بود باید خود را آگاه میکردیم و حکومت را حمایت می‌کردیم

به مرور فهمیدم عمق جهل ما بسیار فراتر از آنست که فکر می‌کردم و متوجه شدم راز تمام اکسیرهای جهل لردها در ایران نهفته است

متوجه شدم که نه تنها نفت و اتحاد ما را هدف گرفتند بلکه ایران یک نکته‌ی کلیدی هم درد و آن شیشه‌ی عمر لردهاست

متوجه شدم که شاه هم چندی قبل از سرنگونیش متوجه‌ی موضوع شده بود و فهمیدم راز قتل علیرضا پهلوی منوچهر اقبال احمد تفضلی و سقوط شاه در چه نهفته بود

متوجه شدم که اکسیر جهل لردها تا مغز استخوان ما را آلوده کرده و هم ایرانیت ما و هم اسلامیت ما اکسیر جهلی است که باعث می‌شود مردم با این رئیس جمهور صادق چنین کنند

اما لردها پر سیمرغ را آتش زدند و زهره چشم بدی از جکومت گرفتند

جکومت که با صداقت و مظلومیتی که به خرج داد نجات پیدا کرد توبه کرد و رهبر رفت قم و با نماینده‌ی لردها در ایران بیعت کرد و از ادامه‌ی سرسختی در مخالفت با لردها انصراف داد

طبق دستور به شدت اقدام به محدود کردن تماس مردم با خارج با اینترنت گرفت و کاری کرد که فقط آنها حرف بزنند و دهان ما را بست

اجازه‌ی اینکه مردم خود بتوانند مشلات کشور را حل کنند از نخبه‌گان دلسوز گرفت و تسلیم اکسیری شد که نابودی ایران و خودشان در آن است

همه نابخردانه دنبال استفاده از دروغ و فریبی بودند که دشمن برای هدایت آنها ایجاد کرده بود و با کمال تعجب با ایجاد الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت تلاش کرد که این اکسیر را هم سازمان یافته کند

خوب اکنون من حتی شما را یار شفیق نتوانستم با خود همراه کنم و لردها برگهای برنده‌ی خود را یکی بعد از دیگری رو میکنند و هیچ کس گوشش بدهکار نیست که داریم با دست خدمان گور خود را می‌کنیم

از اول هم تصور من ابلهانه بود که می‌توانم تغییری به وجود بیاورم و اکنون هم که با فیلترینگ شدیدا وقیحانه حکومت مرا کاملا ناامید کرد

در واقع چنان نقشه‌های لردها مثل حرکات شطرنج مو به مو انجام می‌شود که مو بر بدنم راست می‌شود

اگر حکومت به خود نیاید سرنگونیش حتمی است تردید نکنید

اسلامی بودن ما برای لردها تهدید نیست که بلکه فرصت است برای لردها رهبری ما اضافه است و باید برداشته شود

دمکراسی برای این مطلوب لردهاست که دیگر در اجرای اهداف خود یک رهبر مقتدر ندارند که مجبور باشند با مشاوران نفوذی او را تحت تاثیر قرار دهند

حکام ثابت و مقتدر باید برداشته شوند همانطور که شاه برداشته شد و حکومتی مانند عراق در کشورهای منطقه باید سرکار بیاید و ما تا سالیان سال باید با اکسیر جهلی که گرفتارش هستیم بر سر کله‌ی هم بزنیم

borzu گفت...

سکولار عزیز،
این فرضیه ی شما چند نقص اصولی دارد:

اول اینکه حاکمان دست نشانده و دیکتاتور کشورهای عربی نباید سرنگون شوند (همانطور که شاه نباید سرنگون میشد ) چون لردها همین را میخواهند .

دوم اینکه دموکراسی بد است چون به لردها کمک میکند اهدافشان را اجرا کنند

سوم اینکه رهبری با لردها بیعت کردو حالا باید منتظر حذف خود باشد و شاه آن اواخر همکاری نکرد و برچیده شد

چهارم اینکه نقشه های لردها مثل حرکت شطرنج مو به مو اجرا میشود اما مهره های همین لردها ،حاکمان غربی
در تحولات اخیر واکنشهای ضد و نقیض و از روی گیجی از خود نشان میدهند

خوب اگر اهداف لردها سرنگونی دیکتاتورها (اول) ایجاد دموکراسی(دوم) همکاری با رهبران مردمی(سوم) و ایجاد نظم نوین جهانی(چهارم ) باشد
اینکه خیلی خوب است
و این حقیر ترجیح میدهم با تمام ارادتی که به شما دارم، اهداف ایشان را انتخاب کنم .

پ.ن.
لطفا اگر جواب میدهید با اشاره به تک تک این چهار مورد که از متن شما استخراج شده باشد

انسان سکولار گفت...

برزوی عزیز من مدعی نیستم که روشن می‌دانم که چی به چی هست اما همین هم میدانم که لردها تنها چیزی که نمی‌خواهند صلاح ماست

بگذارید یک نمونه را بررسی کنیم

آیا صدام برای ما و مردمش بهتر بود یا آمریکا

البته من حتما تا جائی بتوانم منطق پشت ادعاهایم را توضیح میدهم اما اگر شما با من همراهی کنید حاضرم یکبار دیگر از اول تمام داده هایمان را به بحث بگذاریم که حلاجی شود تا دیدمان ژرف تر شود

اما گول اظهارات سران دولتهای غربی را نخورید که رئیس جمهورها تحلیلگران و سردبیران روزنامه ها همه آنچیزی را ابراز می‌کنند که دوست دارند شما تصور کنید آنها فکر می‌کنند نه آنچیزی که عملا وجود دارد
مثلا افغانستان و عراق دقیقا همان صورتی دارد که آنها می‌خواهندو دائما از شکست در عراق صحبت می‌کنند و یا حماس دقیقا همان چیزی است که باید باشد و در ظاهر خار چشم آنهاست

حالا ببینید همین لیبی و مصر به چه جهنمی تبدیل گرددد و چگونه زمینه‌ی حضور نظامی آمریکا فراهم گردد

راستش من دیگر امیدم را از دست داده‌ام و فقط آنچه در آینده خواهم گفت فقط به رخ کشیدن تشخیص‌ها و پیشگوئی‌هایم است نه آنکه فکر کنم در مقابل قدرت لردها کوچکترین قدرتی داریم

ما عروسکهای خیمه شب بازی در دست لردها بیش نیستیم همانطور که شما و مردم دنیا هستند و روسائی هم که در موردشان صحبت می‌کنید همینطور

borzu گفت...

انسان سکولار عزیز ،
باور کنید که من کاملا میفهمم که شما چه میگویید ، مشگل این نیست ، واقیت این است که شما لطف نمیکنید تا تاملی داشته باشید به آنچه این حقیر به نجات آن امیدوارم
یکی از فیلسوفان سوسیالیست در هلند حکومت تا حدودی جبری ایران را با این استدلال تایید میکند که آزادی بی حصار بی عدالتی را سبب میشود
همانطور که میبینید اگر موسوی و کروبی را آزاد بگذارند، سبب نوعی بی عدالتی خواهند شد که شاید غیر قابل جبران باشد

پس به حال خود رها کردن این دو زمان به عبس گذراندن و زیانبار است .
آیا یکنفر نیز در حکومت حضور ندارد که بتواند با موسوی و کروبی مناظره کند، چرا ایشان را روی صفحه تلویزیون مفتضح نکنیم.
اینروزها اخبار نا آرامیها تنها ازلیبی میگویند و توجه به شدت محدودی به کشورهای ملتهب دیگر دارند

اگر صدها نفر در تهران به اعتراز و آتش زدن سطل زباله ها دست بزنند نیز خبر هزاران و دهها هزار نفری را نیز نقل قول میکنند.
میدانم چه میگویید، دغدغه های شما همه بجایند
اما یک راه نجات نیز هست
در کشورهای متحد سرمایه داری دو گزینه در مورد اعتراضات کشورهای دیکتاتوری عربی مطرح است
اینها میتوانند به یک دموکراسی معتدل دست بیابند، پس باید حمایت کنیم
اینها به حکومتی مذهبی تند رو تبدیل خواهند شد، پس باید کاری کرد.

من و شما دوست من باید تلاش کنیم به گزینه ی اول و تنها به هشدار دادن در مورد گزینه ی دوم بسنده نکنیم.

ارادت

انسان سکولار گفت...

نمی‌دانم چه بگویم نمی‌دانم

فقط می‌دانم از ما کاری جز نظاره کردن بر نمی‌آید

آرزوی از نیل تا فرات به از نیل تا آنسوی هیرمند گسترش یافته و شکل گیری حوادث بر اساس خواست لردها باور نکردنی است

و اما تردید نکنید خواست لردها فقط عقب ماندگی کشورهاست و این منظور چه در شکل دموکراسی باشد چه دیکتاتوری مذهبی فرقی ندارد

مهم اینست که تفکر احمدینژاد برای اتحاد کشورهای منطقه ناکام بماند که ماند

anahita گفت...

من نمیدانم که این نظریات ممکن است تا چه حد درست یا غلط باشد،ولی دوستان عزیز،خواهشا به این موضوع توجه کنید:
خدا گفته که روز قیامت،روز جمعست
و نوستراداموس گفته که در روز 21 دسامبر 2012 جهان به پایان می رسد.
که این روز،روز جمعست!
خوب،من نمیدانم،خودتان قضاوت کنید که آیا این پیشگویی و این حرف ها درست است یا نه