در چهارچوب جمجمه

حقیقت نیازمند انتقاد است ، نه ستایش - نیچه

۱۳۹۰/۱۱/۱۳

راز ایران و سال 2012



خواهشمندم لینک این متن را به هر جا که می توانید بفرستید
راز ایران و سال 2012
این سند بیانگر اخطاری است که یک شهروند عادی ایران به نام ا. خراباتی ساکن تهران مهندس برق 35 ساله به مردم ایران و جهان حکومت ایران سازمان ملل و تمام حکومتهای دنیا ارائه می دهد ایمیل تماس من : SECRLAR.IRN@GMAIL.COM

مطالبی که در ادامه می خوانید بدون تردید دور از ذهن و عجیب خواهد بود اما باید توجه داشته باشید که برای پوشش دادن به این موضوع قرنهاست که برنامه ریزی و تلاش شده و اکنون ما را به همین دلیل به دامان جنگ سوق می دهند.
من تلاش می کنم بطور فعال و تا حصول نتیجه مدام اسناد مدعی هایم را به این متن پیوست کنم اما بدلیل حساسیت موضوع لازم دیدم هر چه زودتر این مطالب را اعلام کنم.

تا جائی که من می دانم این ادعا منحصر به فرد است و باید بر اساس تحلیل ارائه شده در همین متن بررسی شود.

….....................................................................................

حدود دوهزار و پانصد سال پیش بخت النصر به اورشلیم حمله کرد و معبد یهودیان را ویران و اموال آنها را ضبط نمود و ایشان را اسیر کرد و به بابل آورد مدتی بعد کوروش به اولین شهر مدرن دنیا بابل حمله کرد و با کمک یهودیان مخفی در میان مردم شهر بابل که به مردم شهر خیانت کردند توانست شهر بابل را فتح کند و سپس یهودیان را آزاد کرد که اگر مایل بودند به اورشلیم برگردند و آنجا را بازسازی کنند.
اما یهودیان در قلمرو پادشاهان هخامنشی متفرق شدند و با ایجاد تشکیلات مخفی از راههای غیر قانونی کسب سود می کردند و با نفوذ در میان سیستم و بزرگان امپراتوری هخامنشی دنبال مطامع و منافع خود بودند.
این موضوع در زمان خشایار شاه به حدی غیر قابل تحمل شد که پادشاه هخامنشی تصمیم به قتلعام بزرگان و سران یهودیان گرفت.
اما یهودیان با کمک ملکه ی پادشاه که یهودی مخفی بود از موضوع مطلع و در کودتائی خونین که به روز پوریم مشهور است جمعیت کثیری را در سراسر امپراتوری قتلعام کردند و با قتل خشایار شاه مسیر تمدن هخامنشیان  منقطع کرده و چنان فرهنگ و تمدن ایران زمین و دنیا  را نابود کردند که تا پانصد سال پیش هیچ نشانی از رشد و پیشرفت در سراسر منطقه مشاهده نمی شود.
این موضوع امروزه یک مسئله ی تاریخی بیش نیست اما حدود صد سال پیش که جهان شاهد شکلگیری نظامهای جدید بود و یهودیان جای خود را در لایه های مخفی حکومتها تثبیت می کردند موضوعی نبود که فاش شدنش و تحمل تبعات این موضوع برای سران یهود قابل پذیرش باشد.
یهودیانی که در نظام کلیسا و نظامهای مالی دنیا تسلط کامل یافته بودند و دنیا را بدین وسیله کنترل می کردند.
بنابراین شروع کردند به اعزام افرادی به اسم باستانشناس تا با تغییر ظواهر آثار تاریخی بجای مانده و بعضا تخریب بناهای باستانی ماجرای قتلعام پوریم را پنهان نمایند به عنوان مثال با تغییراتی در وضعیت تخت جمشید ترتیبی دادند که آنجا یک بنای تمام شده به نظر برسد و نه یک بنای نیمه ساز که بر اثر یک رویداد ناگهانی ساخت آن به پایان نرسیده باشد.

ایشان با جعل انبوهی از مطالب و اسناد تاریخی جعلی و باشکوه برای ایران ساختند تا بتوانند این موضوع را که ایران به دلیل قتلعام پوریم دو هزار سال یعنی تا پانصد سال اخیر خالی از سکنه بوده تحت شعاع قرار دهند.

اولین کسی که این موضوع را متوجه گردید آقای دکتر منوچهر اقبال بود که شاه را هم در جریان گذاشت (مکاتبات شاه و دکتر اقبال ) و اما قبل از اینکه شاه بتواند بر تزلزل خود کنار بیاید  عظمت موضوع را درک کند و متوجه ی دسیسه هائی که به نام تشیع گرائی شود (مکاتبات حمیدرضا پهلوی و شاه) با انقلاب ایران و انحراف افکار با مسائل مختلف اجازه ندادند این موضوع مطرح شده و نهایتا دکتر اقبال توسط هویدا در یک دیدار نیمه رسمی به قتل رسید گرچه رسما گفته می شود که

"هویدا، وزیر دربار صبحگاهی به دیدن دکتر اقبال رفت و به امر اعلیحضرت استعفایش را خواست. یک ساعت بعد اقبال سکته قلبی کرد و درگذشت دکتر منوچهر اقبال، در تاریخ ۱۴ آذر ۱۳۵۶ بر اثر سکته در سن ۶۸ سالگی بدرود حیات گفت"


اما متن کتابی به نام "سه هزار سال دورغ در تاریخ ایران" به دست فردی به نام احمد تفضلی رسید (مقدمه ی تفضلی که برای کتاب دکتر اقبال نوشت ) که ایشان هم توسط یکی از اعضای وزارت اطلاعات ایران به نام "سعید امامی(اسلامی)" در یک سری قتلهای سریالی برای گم کردن سر نخ موضوع که به قتلهای زنجیره ای مشهور شد به قتل رسید.
مدتی بعد سعید امامی دستگیر شد و در اعترافات خود به همدستی با دولت اسرائیل اعتراف کرد اما قبل از اینکه وزارت اطلاعات ایران متوجه شود که علت اصلی ماجرای این قتلها چیست وی در زندان به طرز مرموزی به قتل (خودکشی) رسید.

اما دست نویس کتاب دکتر اقبال ساعاتی قبل از قتلش توسط احمد تفضلی به شخصی ناشناس که خود را "آشموغ راهیافته" معرفی می کند و در اینترنت ماجرا را شرح داده رسید که وی آنها را به ناشری برای انتشار تحویل می دهد که از معرفی وی خودداری کرده اما من حدس می زنم وی آقای ناصر پورپیرا باشد .

نتیجه اینکه من قویا معتقدم تمام جنجالی که بر سر فعالیتهای اتمی ایران صورت می گیرد برای تحت شعاع قرار دادن این موضوع است و اسرائیل بقدری از فاش شدن جزئیات موضوعات مطرح شده هراس دارد که حتی اقدام به برفروزی جنگی غافلگیرانه خواهد کرد تا بنابر اعتقادات مذهبی خود رسالتی نامفهوم را به انجام برسانند.

رسالتی که به نظر من تا کنون با انجام حادثه ی یازده ی سپتامبر تشویق آمریکا به حمله به عراق حمله به افغانستان و برنامه ریزی انقلابهای موسوم به بهار عربی قدمهای ابتدائی آن برداشته شده و آنچنان که از طریق انتشار کتاب جعلی پیشگوئی های نسترداموس صحنه ی پایانی آنرا کد گذاری کرده اند در نظر دارند پرده ی آخر آنرا در سال 2012 و با وارد کردن ایران در یک بازی ناخواسته برای جهانیان به اجرا بگذارند..


تقاضای من ار تمام مردم آزاده ی دنیا توجه به این موضوع و تحقیق هر چه سرعتر در جهت تعیین صحت و سقم ادعای مطرح شده می باشد
قبل از اینکه بسیار دیر شود.

9 بهمن 1390

۳ نظر:

borzu گفت...

مطالب شما اصلا هم دور از ذهن نیستند، شاید کمی عجیب به نظر برسند اما حتا عجیب نیز نیستند و حقایق تا کنون مخدوش را روشن میکنند
این حقیر واقعا مسرورم از اینکه میبینم دنیای مجازی وزنه هایی مطرح مانند شما را در برابر هجمه ی همه جانبه ی فریب و دروغ ایستاده گی کرده و اگر هزار بار هم که لازم باشد حقایق تاریخ را تکرار میکنند
البته از یک چنین هوشمندان و فرهیختگان انتظار نیز میرود که در کنار تکرار مکرر حقایق در امر راهکار دادن نیز کوشا باشند
با احترام

انسان سکولار گفت...

برزوی عزیز نگوئید که بخاطر تدارید من مشخصا به شما چقدر اصرار داشتم که کمک کنید قبل از اینکه صدای ما را ببندند به دنیا بگوئیم که جریان چیست

راه نجات همان است که آنها ازش می ترسند

فاش شدن این راز

ما باید فورا تورهائی تشکیل بدهیم برای بازدید از تخت جمشید و به طور فعال برای مردم دنیا بگوئیم که در ایران چه خبر است

borzu گفت...

دوست عزیز،
نگرانی های شما را کاملا درک میکنم ، اما تقریبا با اطمینان میتوانم بگویم اتفاقات جدیدی که در دنیا بوقوع پیوسته تمام محاسبات لرد ها را به هم ریخته است و عملی کردن نقشه های ایشان را اگر نگوییم غیر ممکن، به شدت دشوار ساخته است.
شاید بهتر باشد شما هم وقایای اخیر را تحلیل دوباره نموده و با اعتماد به نفس بیشتری به روشنگریهایتان بپردازید
مثلا همین طرح بهار عربی که روز به روز بیشتر معنای بیداری اسلامی را منعکس میکند، موضعگیری روسیه و چین، همگامی دموکراسی های نوظهور با ایران و الا آخر همه از ناکارامد بودن نقشه های لردها خبر میدهند
موفق باشید