در چهارچوب جمجمه

حقیقت نیازمند انتقاد است ، نه ستایش - نیچه

۱۳۹۰/۰۷/۰۵

تعداد کشته شدگان در جنبش سبز


جنبش سبز که نام اپوزسیون دولت ایران بر این اعتراضات بود بر چه اساس استوار بود؟

جنبش سبز اساس بد اخلاقی دو کاندید بازنده ی انتخابات بوجود آمد که نمی خواستند طبق قواعد شرافتمندانه ی دنیای سیاست باخت خود را بپذیرند و به طمع افتادند از بلاهت و نادانی متولیان رژیم و طمع و رندی استعمار گران برای خود نام و جایگاهی بسازند




ایشان با مغلطه و دروغ جنبشی را ساز کردند که خواهید دید چگونه بزرگترین انحراف تاریخ جمهوری اسلامی از مسیر تحولات سازنده ی خود بود و شکست اجتناب ناپذیر آن که به دلیل دروغ بودن و به ناحق بودن این ادعا محتوم بود تکبر و حقانیتی کاذب و نابجا به رژیم داد و مسیر اصلاحات را تا مدتها عقیم نمود

و متاسفانه موتور محرک این جنبش ثروت افسانه ای خانواده ی رفسنجانی بود که با پولی که در اختیار داشتند تلاش می کردند که با ایجاد این آشوبها رهبری را از حمایت از احمدینژاد منصرف کنند و احمدینژاد را تحت فشار بگذارند تا از افشای دزدی های ایشان خودداری کند

و کاملا موفق نیز بودند و دیدیم که رهبری با رفتن به قم با نمایندگان انگلیس در ایران تجدید بیعت نمود

مضحک آنکه بعد از آن رهبران چنبش در خارج ملت را دعوت به اعتراض سکوت کردند و رهبران واقع در ایران به حصر خانگی رفتند


اما قربانیان حوادث مذکور چند نفر بودند؟

در این اعتراضات و مسائل حواشی آن
سی و شش (36)
نفر کشته شدند 
از 36 کشته شده در حوادث مربوط به جنبش سبز در یک تقسیم بندی فکری از کشته شدگان و خانواده آنها باید گفت که بیش از 70 درصد کشته شدگان و خانواده شان از نیروهای بسیج و یا مردم عادی و رهگذر بوده و علاوه بر 3 مجهول الهویه بقیه در هنگام تهاجم و اغتشاش آفرینی کشته شده اند.

اسامی این کشته شدگان به این شرح است:
1- میثم عبادی
2- رامین رمضانی
3- ناصر امیر نژاد
4- حسام حنیفه
5- مصطفی غنیان
6- حسین غلام کبیری
7- سرور برومند
8- فاطمه رجب پور
9- داوود صدری
10- سهراب اعرابی
11- احمد نعیم آبادی
12- کیانوش آسا
13- حسین طوفان پور
14- یعقوب بروایه
15- حمید حسین بیگ عراقی
16- مسعود خسروی دوست محمد
17- بهمن جنابی
18- سعید عبای قزگلی
19- محمد حسین فیض
20- سجاد قائد رحمتی
21- فاطمه سمسار پور
22- محرم چگینی قشلاقی
23- سعید اسماعیلی
24- سجاد سبزعلی پور
25- مسعود هاشم زاده
26- اشکان سهرابی
27- نداآقا سلطان
28- علی فتحعلیان
29- بهزاد مهاجر
30- علیرضا افتخاری
31- سه نفر دیگر مجهول الهویه بوده و سه نفر دیگر نیز در کهریزک کشته شده اند.



کشته شدگان کهریزک ربطی به جنبش سبز نداشته و اراذل و اوباشی بودند که متاسفانه بر اثر شکنجه و اعمال خشونت مامورین فوت کردند که مامورین متخلف در دادگاه محکوم شدند



 حکومت موظف بود با هر گونه اغتشاش مقابله کند ولی جو روانی بشدت علیه حکومت سازمان یافته شده بود و به طور کلی تمام نیروهای اپوزسیون خارج و دولت‌های غربی که تا به زمان انتخاب احمدینژاد به عنوان ریاست جمهور ایران هرگز چنین از حکومت ایران دور نیافتاده بودند و نفوذ ایشان تا آنروز چنین کم نشده بود تمام همت خود را جمع کردند تا با این قائله به آرزوی خود که بی ثبات کردن ایران است برسند و این رویدادها برای حکومت ایران بشدت ناگهانی و پیش‌بینی نشده بود و مسئولین امنیتی را کاملا غافل‌گیر و سردرگم کرده بود.

باید منصف بود و اگر تعداد واقعی کشته شدگان بر اثر شلیک مستقیم نیروهای لباس شخصی را در نظر بگیریم (شاید حداکثر ده نفر) باید تقدیر کرد از عملکرد مامورین انتظامی کشور

اما ای کاش حتی یکنفر کشته نمی شد 



۳ نظر:

borzu گفت...

جانا سخن از زبان ما میگویی
متاسفانه موتور محرک این جنبش ثروت افسانه ای هاشمی بود ...
و متاسفانه ایشان امروز به جای محاکمه و جواب پس دادن هنوز جزیی دستگاه حکومتی هستند

سکولار عزیز:
سوال : آیا آمار دقیقتری از زمان، مکان و نحوه ی کشته شدن این قربانیان و اینکه به چه طرفی وابسته بوده اند دارید؟

انسان سکولار گفت...

نه برزوی عزیز آمار دقیقی ندارم چون تعیین انگیزه ی قلبی کسانی که در آن کارزار رفته بوده اند دشوار است

امامعمولا علت فوت افراد یکی از دلایل زیر بوده است

حادثه مانند تصادف با ماشین نیروی انتظامی در حال فرار یا سقوط از روی پل

قتل توسط معترضین به عنوان نیروی بسیج و یا انتظامی

قتل توسط نیروهای مخفی معترض مانند مجاهدین و یا ارتش پادشاهی برای تهییج مردم

کشته شدن توسط شلیک کور مامورین مخفی حکومت برای ایجاد هراس و کنترل آشوب ها (مانند ندا )

کشته شدن به دلیل اجبار مامورین در دفاع از خود و برای حفظ جان خودشان

ولی در مورد قصر در رفتن هاشمی به نظر من از وجه المصالحه ی مورد توافق برای توقف اعتراضات احتمالا تحت تعقیب قرار نگرفتن وی می باشد (شاید شاید)

انسان سکولار گفت...

نه برزوی عزیز

من این تعداد را برای ثبت در تاریخ نوشتم چون به عدد آن ایمان دارم

اما تعیین ماهیت حضور این افراد در معرض خطر و اینکه تماشاچی بودند یا مدافع حکومت و یا نعترض کمی دشوار است

بخصوص درک اینکه دقیقا کشته شدن ایشان تصادف بوده دفاع بوده و یا ماهیت سرکوب داشته هم کمی دشوار است

مهم اینست بدانیم این ادعای هزاران کشته و شکنجه و سرکوب گسترده واقعا بی انصافی است