در چهارچوب جمجمه

حقیقت نیازمند انتقاد است ، نه ستایش - نیچه

۱۳۸۹/۰۹/۲۳

ورود به مرحله‌ی خطرناک !

# جوانان
# علوم انسانی
# جامعه شناسان
# جنسیت و جامعه
# حجاب و عفاف

خواندن این پست را برای تامل در بحث حجاب و عفاف مفید می‌دانم

با سپاس فراوان از برزوی عزیز بابت همراهی در بحث

بسیار رنج می‌کشم از آنچه در جامعه‌ ام جاری است و درد عمیقی را که مردم و مسئولین از شرایط موجود تحمل می‌کنند احساس کرده حیران‌م که این همه بلاهت چطور در انسان‌ها می‌تواند تبلور یابد و حقایق ملموس را نتوانند بینند.


امروزه جنسیت به یک بحران بزرگ در جامعه‌ی ما تبدیل شده و من آنرا از عوارض مسلم فرهنگ حجاب و عفاف می‌دانم  
آیا حجاب مصونیت ایجاد می‌کند؟
آیا عفت یک فرد منوط به پوشیده بودن وی می‌باشد؟
آیا منطقی است که دیگران نجابت خود را متاثر از حجاب ما بدانند؟


چه عفت‌ ی که منوط به حذف صورت مسئله باشد؟
و چه نجابت‌ی که با در معرض مسئله قرار گرفتن در هم شکسته گردد؟


گرچه نه الزاما برای پرهیز از تشویق به قانون شکنی بلکه به دلیل اعتقاد قلبی باید تصریح کنم که :

علارغم مخالفت با حجاب (حتی خود خواسته‌ی آن که شرح آن آینده ارائه خواهد شد )معتقدم :

چون حجاب در کشور قانون است مخالفین آن نه با قانون شکنی بلکه با کار فرهنگی باید با آن مبارزه کنند

 و بد حجابی را نشانه‌ی بارز بی‌فرهنگی و بی مسئولیتی می‌دانم
متاسفانه تلاش زنان برای ارضای غریزه‌ی خودنمائی به طوری که
روی لبه‌ی مرز قانون حرکت کنند تصویر بسیار زشتی را خلق کرده است

چرا که علاوه بر تصویر نازیبائی که یک انسان مجبور شده  برای پوشاندن آنچه می‌خواهد به معرض دید دیگران بگذارد دارد و اسباب تمسخر هر بازدید کننده‌ی خارجی است گرفتار کردن مسئولین انتظامی به موضوعاتی این چنین بسیار توان فرسا و هزینه بر است و کارائی این ارگان حیاتی را کاهش می‌دهد و فقط تحریک کسانی که مایلند سلیقه‌ی خود را با های و هوی و جوسازی به زنان تحمیل کنند را بدنبال داشته و به ایشان بهانه می‌دهد.

اما این را واقعا نمی‌فهمم که چطور یک روانشناس و جامعه شناس مسئول و آگاه پیدا نمی‌شود که دل بسوزاند و فریاد کند آخر سی سال سعی کردید بزور غریزه‌ی جنسی را کتمان و سرکوب کنید و دیدید که الان موضوع جنسیت و سکس تمام ارکان جامعه را مشغول کرده و  به یک جامعه ی مشکل دار  از نظر روانی و اخلاقی تبدیل کرده است.


حال متن زیر را بخوانید که از سایت رجا نیوز نقل شده و خود لمس کنید درد مرا که برای جامعه‌ی خود نگران هستم و خود را نسبت به انجام حرکتی به عنوان عضوی آگاه از جامعه مسئول می‌بینم

نه آنکه خودم مبرا از صدمات جامعه بدانم و یا مدعی این باشم که خود انسان کاملی هستم و یا این تصور باطل را داشته باشم که من می‌توان تغییر محسوسی در اجتماع ایجاد کنم اما معتقدم:

 آنکس که بداند و هیچ بیان نکند نمی‌توان او را انسان خواند 
و
انسان یعنی مسئول 



ـــــــــــــــــــــــــــــ

خبری در رجا نیوز


آپارتمان‌های ساعتی برای مجردها!











به تازگی در برخی محلات پایتخت، خانه‌هایی تحت عنوان «آپارتمان‌های ساعتی و اتاق‌های مبله» برای اجاره به افراد مجرد راه‌اندازی شده که واکنش پلیس امنیت اخلاقی را در پی داشته است.
این آپارتمان‌ها که بیشتر در مساحت‌های 40 تا 50 متری است، به صورت ساعتی به افراد متقاضی اجاره داده می‌شود.........

جامعه‌شناس: فرهنگ زندگی فردی نداریم

اما فرهاد طهماسبی جامعه‌شناس درباره گسترش آپارتمان‌های ساعتی نظر متفاوتی دارد، به باور وی درکشور ما به دلیل اینکه فرهنگ‌سازی فردگرایی و زندگی تک نفره وجود ندارد، این نوع خانه‌ها می‌تواند باعث افزایش بسیاری از آسیب‌های اجتماعی در جامعه شود و افراد با زندگی در این خانه‌ها به نوعی دچار یک استقلال‌طلبی کاذب می‌شوند که این موضوع درجوانان بسیار خطرناک‌تر خواهد بود.

وی با بیان این مطلب به «جوان» می‌گوید: جوانان مجرد به دلیل ازدواج نکردن و برطرف شدن نیازهای جنسی به دنبال اماکن خلوت و درحقیقت پناهگاهی به دور از خانواده هستند که این نوع از خانه‌ها زمینه ساز تحریک جوانان است و می‌تواند به اماکن امنی برای رشد انواع بزه‌های اجتماعی تبدیل شود.

به هر روی به نظر می‌رسد موضوع اجاره آپارتمان‌های ساعتی با وارد شدن مسئولان نیروی انتظامی و اظهارنظر کارشناسان وارد مرحله خطرناکی شده است، که چنانچه اقدامات جدی و برخورد قانونی با عوامل اجاره این خانه‌ها صورت نگیرد، باید در انتظار جرایم جدید و حتی سازمان‌یافته در کشور باشیم!

×××××××××××××××
جل الخالق! از جامعه‌ای که جوانان‌  علارغم اینکه بدلیل برطرف نشدن نیاز جنسی خود دنبال پناهگاه می‌گردند! ولی عملا زمانی تحریک می‌شوند که خانه‌ی اجاره‌ای بیابند!!!

و چه پلیسی که خود را موظف به جلوگیری از برطرف شدن نیاز جنسی ایشان می‌یابد و شگفتا که  با ورود به این موضوع و با توجه به ابراز نظری که کارشناسان کردند این موضوع را وارد مرحله‌ی خطرناکی می‌کند!!!

ظاهرا این موضوع همواره اسباب دردسر است و حل نمی‌شود مگر جوانان ازدواج کنند و یا حداقل نیازهای جنسی خود را در اماکن عمومی و شلوغ و یا در آغوش گرم خانواده برطرف کنند!!!
××××××××××××××××××××


آیا  زن با همین دستمال ظریفی که روی سرش انداخته عفت خواهد داشت؟


و


قبول کنید که نمی‌توان مسئول بود و اندوهگین و متاسف نشد
براستی چرا لحظه‌ای کسی فکر نمی‌کند که چرا نتیجه‌ی سیاست‌های اعمال شده منجر به سقوط فاحش اخلاقیات در جامعه شده است

آیا می‌توان منکر فساد گسترده در تمام سطوح اجتماعی و درون خانواده‌های ایرانی شد؟


 آیا  مرد از آزمون نجابت سر بلند بیرون می‌آید چون در مواجهه با خانمی که خود را در پارچه‌ای سیاه پیچیده  تحریک نشده است؟

××××××××××××××××××××××


 بحث و گفتگو 








Borzu گفت...
چون حجاب در کشور قانون است مخالفین آن نه با قانون شکنی بلکه با کار فرهنگی باید با آن مبارزه کنند

دوست خوبم ،
کاملا موافقم، بد حجابی روش صحیحی برای مبارزه نیست،
البته زنی را برای همه عمر مجبور به رعایت حجاب کردن
بدون اینکه درک صحیحی از لزوم رعا یت حجاب
بدون درک لزوم رعایت آن
و بی پاسخ ماندن سوالش که چرا حتا در محافل خصوصی حق انتخاب ندارد را.
میتوانیم از مسببات طغیان بد حجاب بدانیم
بنابر این بد حجابی میتواند دلیل بر بی مسولیتی باشد اما دلیل بر بی فرهنگی نیست، لا اقل نه در همه ی موارد.
راه حال را هم که شما خیلی روشن فرمودهاید
انسان سکولار گفت...
برزوی عزیز

حال مرا تصور کنید که می‌دانم ریشه‌ی بسیاری از مشکلات جامعه‌ی ما همین فرهنگ حجاب و عفاف است و این موضوع دارد ریشه‌ی جامعه و فرهنگ و اخلاقیات را می‌خشکاند و در عین حال می‌بینم جامعه‌شناسان و متولیان فرهنگی مفتخر هم هستند به این موضوع و به خود نیز می‌بالند که عفاف را با حجاب می‌خواهند بدست بیاورند و متاسفانه علمای مذهبی هم بی‌پروا اعلام می‌کنند که حجاب از الزامات دین است و مخالف حجاب مرتد است!!!

حال به نظر شما چون منی که می‌داند و سکوت را نشانه‌ی بی مسئولیتی می‌داند چه باید بکنم؟
borzu گفت...
دوست خوبم،
از طرفی در ترکیه ضمن اینکه همسر نخست وزیر محجبه است از ورود دانشجویان با حجاب جلوگیری میشد که خوشبختانه این مشکل در حال رفع شدن است
این حقیر فکر میکنم اگر سیاستهای فرهنگی دو کشور در جهت یکدیگر تغییر کند، نقطه ی تلاقی این دو نوع سیاست فرهنگی شرایط ایده آلی برای یک کشور اسلامی خواهد بود
اما برای رسیدن به این شرایط ایده ال از طریق کار فرهنگی و نه قانون شکنی باید تلاش کرد؟ چگونه اش را نمیدانم و امیدوارم شما بدانید !
انسان سکولار گفت...
برزوی عزیز

من در مورد ایران فقط آرزوی قرار دادن کمینه‌ی قانونی حجاب را در حد (نه استاندارد بین‌المللی که شورت و سوتین می‌باشد)بلکه در حدی که شایسته‌ی مرد و زن ایرانی باشد دارم و فعلا منع حجاب اسلامی را یک رویا می‌یابم ولی بسیار موافق سخت‌گیری دولت ترکیه هستم چرا که حجاب مانند یک بیماری و بی‌مسئولیتی اجتماعی می‌تواند تقلید شود و گسترش یابد و باید جلوی آن گرفته شود
borzu گفت...
انسان سکولار عزیز،



داشتن حجاب در یک جامعه‌ی آزاد عملی است مذموم که ممکن است رواج یابد و باید مذمت شود


نقطه‌ی مقابل "عفاف" "نجابت" است و نقطه‌ مقابل "حجاب" "هیز بودن"

زنی که عفیف است نیازی به حجاب ندارد و مردی که نجیب است هیزی نمی‌کند

و همانطور که مرد هیز مسئولیت خود را ادا نمی‌کند زن محجبه نیز دارد از خود رفع مسئولیت کرده و این توقع و انتظار را در مردان ایجاد می‌کند که مدعی تحریک شدن خود گردند و بابت تحریک شدن خود از دیگران طلب کار شوند.

مثلا شاید بدانید که در اینجا وقتی زنی مزاحم تلفنی دارد و یا مردان به او نظر دارند زن توبیخ می‌شود نه متعرضین!!!

می‌گویند: "روسری‌ات را درست کن نمی‌بینی مردم چگونه نگاه می‌کنند؟"

خوب به زن چه مربوط است که دیگران جرات می‌کنند به زنی که رسما با مرد دیگری در رابطه است توجه جنسی می‌کنند



اگر انتظار دارید زن را زشت و تنفر انگیز بخواهیم چون دیگران کنترلی روی خواست خود ندارند این موضوع از دو جهت اسباب ضرر است


اولا چطور می‌توان از زنی که سطح کنش جنسی‌اش بر اثر احساس برازنده نبودن پائین است و مجاب شده که دلبری نکند و فریبا نباشد انتظار داشت در مردش کشش جنسی ایجاد کند و در یک چشم بهم زدن از هیبت زنی که از یک مرد کمتر کشش ایجاد می‌کند به آنی تبدیل شود به یک عروسک جذاب و لوند و بر فرض که به جادوئی این معجزه را کرد.

خود بگوئید مردی که در طول روز هر چه زن دیده جز سیاهی و زشتی چیزی از آن ادراک نکرده ناگهان چون با لعبتی لوند مواجه شود می‌تواند چنین تکانه‌ای را چنان مدیریت کند که مجالی برای کاری پیدا کند؟ یا شروع نکرده تمام می‌شود؟ نمی‌شود؟!!!




حال اگر زن فریبا و زیبا بودن در وی نهادینه شود و هر بار که مردش نگاهش می‌کند چه در کوچه و خیابان چه در میهمانی و یا وقتی سر کار دنبال‌ش می‌رود او را جذاب ببیند و گرچه چنان تربیت شده که بفهمد حد و حدودش چیست اما وقتی با همکاران زن‌ش است و یا شهروندان مونث را می‌بیند "تبارک الله احسن و الخالقینی" گفته بگوید "الحق که زن موجود مطبوعی است" و چون عادت کرده که با دیدن زن حال جنسی پیدا نکند با همسرش پر شور اما نه چنان تحریک شده که بی نیاز از معاشقه‌ای محرک نباشد لحظاتی می‌سازد که در آن ضمن اینکه خود از معاشق‌ی انجام شده لذت می‌برد می‌تواند همسرش را هم به سطحی از تحریک برساند که هر دو اوج لذت جنسی را تجربه کنند و تمام تنش‌ها و عدم توازن‌های شیمیائی و الکتریکی سیستم عصبی خود را تصحیح کرده به رضایت احساسی تعادل شیمیائی در مغز و عشق و محبتی غیر قابل توصیف برسند




اگر بدانید که هشتاد درصد مشکلات زناشوئی و در یک جامعه‌ی آماری صد در صد علت مراجعات برای طلاق ریشه در عدم رضایت جنسی زوجین دارد آیا تصدیق می‌کنید فرهنگ حجاب و عفاف طاعون اجتماع است؟


لطفا تساهل نکنید اگر اغراق در ادعایم می‌بینید

می‌خواهم بدانم می‌توانم چنین ادعائی را اگر چه غیر قانونی است اما با اطمینان از صحیح بودنش در فضائی رسمی تر بیان کنم و یا آن را قابل تردید می‌دانید؟
borzu گفت...
دوست خوبم،
فلسفه ی نکاتی که به آن اشاره کردید عموما متجلی از ذهنی باز و تفکری فراخ است و هم عقیده بودنم را با یکایک انتقادات شما مصرانه اعلام میکنم


اما زمانیکه از موضعی دمکراتیک بخواهم اظهار نظر کنم دچار تردید میشوم.
تردید از آن رو که این حقیر بطور قطع یک چیز را در جا معه ی اروپا ی غربی آموخته ام و معتقد شده ام که به آن پایبند بمانم.
و آن گذراندن نظریه ی سیاسی اجتماعی ام از آزمایش دموکراسی مورد باورم
یعنی احترام به حقوق و اجازه ی رفتار دلخواه همه ی شهروندان، بشرط بی ضرر بودن آن برای جامعه ی پیرامونی
در بررسی بی ضرر بودن یک رفتار پیش بینی آینده اغلب و معمولا مجاز نیست، چرا که آینده میتواند دگر گونه باشد
انسان سکولار گفت...
برزوی عزیز انصافا من از وجود دوست فرهیخته‌ای چون شما در یکی از بافرهنگ‌ترین کشور‌های دنیا بطور شایسته‌ای برای مطلع شدن از جزئیات رفتاری و مسائل اجتماعی و فرهنگی ایشان استفاده نکرده‌ام.


در پاسخ سئوال شما مقدمتا مجبورم دو سئوال بپرسم.


- فرهنگ نگاه کردن دو نفر غریبه مشخصا یک مرد به زن در اماکن عمومی مثلا مترو چگونه است؟


منظورم اینست که اگر به زنی غریبه خیره شوید چه اتفاقی می‌افتد؟ (حال فرض کنید زن چون نگاهش با مرد گره خورد لبخندی استفهام آمیز زده و باز هم مرد را چون افراد مسئله‌دار مصر به ادامه‌ی ارتباط چشمی ببیند)


و ممکن است سئوال من برای‌تان عجیب بنظر برسد ولی می‌توانید تصویری از رفتارهای متعرضانه‌ی جنسی چون نگاه شائبه دار متلک و تماس جسمانی آگاهانه از وجه‌ی آماری و طبقه‌بندی اجتماعی و فرم و شکل آن بدهید؟




- موضع قانون و جامعه با معتادین، اعتیاد و فروشندگان مواد مخدر در هلند چگونه است؟


مثلا آیا آنگونه که شنیده‌ام معتادین می‌توانند براحتی موادمخدر را در هر جائی استفاده کنند؟
borzu گفت...
دوست عزیز،
برداشتی که من از شرایط اینجا دارم و البته برداشت فردی است :
چه در زمینه ی ارتباط دو غریبه و چه در زمینه ی اعتیاد رفتارها بازمیگردد به آزادی های فردی و لزوم احترام به آن توسط شهر وندان.
البته هستند مردهای حتا هلندی که با نگاههای هیز - از نظر فرهنگ غربی بی ادبانه- به زنها نگاه میکنند، و داریم زنهایی که از این موضوع لذت نیز میبرند
منظورم از این نکته این است که بگویم باز هم نباید موضوع را سیاه و سفید دید.
ا ما عرفی که در اینجا حاکم است به ما یاد میدهد که اگر میخواهیم یکی از شهروندان محترم این جامعه باشیم باید احترام به حریم دیگران را حفظ کنیم.
منجمله احترام به رعایت حجاب.


۲. البته فروش مواد مخدر جرم محسوب میشود اما اعتیاد هم بنوعی آزادی فردی محسوب میشود تا مادامیکه فرد بتواند اعتیاد خود را مدیریت کند.
ضمن اینکه بحثی در سالهای اخیر رواج دارد در مورد محدود کردن آزادی های فردی معتادان و تحت درمان اجباری قرار گرفتن در صورت بی خانمان شدن ایشان و مشکلات روانی و بزهکاری انهاست.
یعنی این نوع آزادی های فردی هم مشکلات خود را دارند که احتمالا تا چند سال آینده محدودیتها بیشتر خواهد شد
مواد مخدر در هلند به دو دسته soft drag و harddrag تقسیم شده است برای اولی کافیشاپهای عمومی فروش وجود دارد و دومی را مراکز درمانی مخصوصی توزیع میکنند، یعنی تلاش شده است تا معتادان به harddrag حتی الامکان از جامعه حذف نشوند.
لازم به ذکر است که این طرح با مشترک شدن اروپا به مشگل برخورده است چرا که هلند را به بهشت معتادان تبدیل کرده و معتادان دیگر کشورهای اروپایی به راحتی میتوانند ساکن هلند بشوند.
پس میتوانیم نتیجه بگیریم همه چیز در حال محک خوردن دایمی و با شرایط روز است.


پ.ن.
بدلیل کوتاه کردن کامنت ام نکات مهم از نظر این حقیر کمی جسته و گریخته مطرح شده که امیدوارم قابل بررسی باشد
انسان سکولار گفت...
ببینید بحث در مورد اینکه منع حجاب خوب است یا نه در حالی که در ایران فکر آزادی حجاب هم دور از دسترس می‌نماید ممکن است مضحک بنظر برسد ولی من می‌خواهم بگویم به همین نشانه و دلایل دیگر با منع حجاب دانشجویان محجبه سخت موافق هستم





ببینید هر چقدر که برهنگی جنسیت را توجه می‌دهد حجاب نیز همین طور است در یک محیط آکادمیک چون دانشگاه دانشجوی محجبه نه تنها چون یک معتاد در حوزه‌ی حریم شخصی خود عمل کرده بلکه به عنوان یک عضو فرهیخته جامعه در یک محیط علمی با توجه دادن به موضوع جنسیت خود هم حس نابجائی را در محیطی که برای تمرکز روی چیز دیگری است ترویج داده و هم با عمل خود یک موضوع مخرب را ترویج کرده



حجاب مانند اعتیاد انسان را نسبت به مسئولیت‌های خود بی توجه می‌کند



زن در زیبا بودن و مرد در نجیب بودن

چطور یک دانشجو باید در یک استاندارد حداقلی محدود بماند چرا نباید در حداکثر پوشیدگی مکحدود نشود

اگر آزادی در پوشش باشد یک پسر می‌گوید من با شورت می آیم و دختری می‌گوید من لخت می‌آیم

چه بسا پس پسری بگوید من می‌خواهم چادر و نقاب بزنم چون پسر خوشگلی هستم و دختران نگاهم می‌کنند و دختران بگویند ما حق داریم که بتوانیم تمرکز کنیم ولی پسران ترم جدید خیلی خوشگل هستند و باید آنها حجاب داشته باشند

ممکن است من بخواهم با کلاه‌خود و زره در اجتماع حاضر بشوم و این ممکن است قابل تحمل باشد اما اگر در محیط کار بخواهم چنین ظاهر شوم آیا مدیر من باید بنا بر حقوق فردی من بپذیرد که من از صبح تا شب موضوع تمسخر کارمندان باشم؟

یک دانشگاه حق دارد چه در ایران و چه در هر جای دنیا یک لباس فرم مشخص کند و در هنگام ثبت‌نام از دانشجو تعهد التزام به آن را بگیرد و تردید نکنید که دختری که در ترکیه در دانشگاه اصرار به حفظ حجاب دارد فقط می‌خواهد جلب توجه کند چرا که از نظر مذهبی وقتی مجبور است معاف می‌شود و از نظر شخصی هم خود می‌داند همانطور که کسی برای دیگر دختران تره خورد نمی‌کند او هم توجه کسی را به خود جلب نمی‌کند مگر با داشتن حجاب به نوعی خود را متمایز نماید

مواد مخدر عوارض شخصی چنان مخربی دارد که جامعه می‌گوید که چون تو به عنوان عضوی از جامعه چنان از کار افتاده می‌شوی که نخواهی توانست وظایف خود را بدرستی انجام دهی و اساسا وقتی معتاد هستی یک بیمار هستی ما نمی‌توانیم به تو اجازه‌ی ادامه‌ی این کار را بدهیم





پس اگر قبول دارید که حجاب هم عوارض شخصی دارد (یا تفکر بیمار تمایل به حجاب دارد) و هم عوارض عمومی (ایجاد توجه مضر به موضوع جنسیت شخصی که حجاب دارد چون اضافه کنید که تمایل یک دختر به رها شدن از انضباطی که حجاب هم بابت آراستگی و هم بابت رفتار متینی که با عفت مانع طمع مردان شود ایجاد می‌کند می‌تواند به طور مسری گسترش یابد و وقتی کسی به حجاب عادت کرد گرفتن آن از او بسیار مشکل است

پس چرا نباید به جای اجازه دادن به الگوهای فرهیخته‌ی اجتماع برای انجام یک فعل غلط با کار فرهنگی به مردم توضیح داده شود که چه عوارضی می‌تواند پیامد این کار باشد
borzu گفت...
دوست عزیز،
هر چند نمیخواستم اینطور بشود که به عنوان مدافع حجاب اجرای نقش کنم بدلیل آنکه خودم هم با حجاب مخالف هستم
اما حال که به این سمت سوق داده شده ام اجازه میخواهم در رد نظریه شما که میگویید حجاب پیامد های جبران ناپذیر دارد این سوال را مطرح کنم


در آن دورانهای پادشاهی و قبل از اینکه رضا شاه اقدام به کشف حجاب نماید شاید حتا یک بی حجاب هم نداشتیم
امروز بعد از سی سال جمهوری اسلامی اگر محدودیت حجاب برداشته شود فکر میکنید همین فردا چند دختر تهرانی بی حجاب ببینید؟
آیا فکر نمیکنید که بی شمار باشند.
پس اگر مسری است چرا اینها نگرفته اند،
اصلا چرا خود شما شش دانگ طرفدار سیستم ممنوع کننده ی حجابید ؟


در مورد اعتیاد نیز فکر میکنم تا حدود زیادی موظف به احترام به حقوق شخص معتاد به عنوان یک بیمار روانی هستیم.
تحقیقاتی که در غرب اروپا انجام گرفته ثابت میکند که اعتیاد معمولا یکی ازعوارض اتفاقات و ناملایما تی است که برخی از انسانها در مسیر زندگی با آن مواجه میشوند .
ازعوارض دیگر اتفاقات نا هنجاردر زندگی فرد میتوان به بزهکار شدن ، دیوانه شدن ، و حتا جنایت یا خودکشی اشاره کرد .


آیا منصفانه است - بخصوص در کشوری که هنوزمشکلات روانی به عنوان بیماری پذیرفته نشده است - به شخص معتاد که معمولا خود یک قربانی نیز هست بگوییم
تو میتوانی به عوارض دیگر مشکل روانی ات مبتلا شوی، مثلا میتوانی دیوانه شوی و یا تبدیل به یک مجرم و جانی شوی، اصلا میتوانی خودت را بکشی
اما این را nksh و نگو که آرامت میکند


مورد دیگر همجنس گرایان ...


و یا الکلیها...


حتا بت پرستان ...


خلاصه کنم دوست من، تا به خود بیاییم میبینیم نیمی از جامعه محدود شده است به خانه نشینی، تا نبینندش وروسری از سرش نکشند که محجبه است و به حبسش نبرند که معتاد است و آویزانش نکنند که همجنس گراست و سنگسارش نکنند که بت پرست است .


حقیقتا ما به تعداد همه ی انسانها خدا داریم و فکر میکنم در زندگی اجتماعی موظفیم به آنچه یکایک این خدایان به بنده ی خود میگوید احترام بگذاریم .


البته با کار فرهنگی مورد اشاره ی شما بدون اعمال زور کاملا موافقم


ارادت فراوان
انسان سکولار گفت...
برزوی عزیز
بله شما درست می گوئید ولی می‌توان گفت شما دانشجو چون مسلمان هستی در لباس فرم دانشگاه تغییر به وجود بیاور آنهم در یک کشور سکولار که ایدئولوژی آن کشور است؟

خوب من هم فردا می‌گویم مینی‌ژوپ جزو اعتقادات ما است و در دین ما اگر دختری بیش از یک وجب به پائین از کمرش دیده نشود گناه کرده است

آن یکی هم می‌گوید من سرخپوست هستم و باید با یک برگ جلو و یک برگ عقب و بیست پر بر سر وارد دانشگاه شوم






و اما نقطه‌ی دردناک اینست که نه تنها اکثریت خانم‌ها روز بعد از آزادی حجاب کماکان به همان هیبت می‌آیند بلکه اگر این موضوع به رای گذاشته شود اجباری بودن حجاب رای خواهد آورد
دسامبر ۲۵, ۲۰۱۰، ساعت ۶:۴۰ 
borzu گفت...
دوست عزیز،
ا ون دو تا برگ رو خیلی خوب اومدی ، بهر حال اگر سرخپوسته را بدرستی نپوشونه دهن ما رو که بست،
خیلی با حالی
در مورد لباس فرم دانشگاه باید یکایک موقعیتها سنجیده شوند، مثلا اگر یک دانشگاه هزار نفری تنها دو دانشجوی محجبه داشته باشد موقعیت متفاوت است با دانشگاهی که یک سوم دانشجویانش محجبه هستند .


در مورد رای آوردن حجاب اجباری هم درست پیش بینی کرده ید.
ضمن اینکه در یک دمکراسی بالغ باید حتی الامکان از نظر سنجی در مورد حقوق اقلیتها خودداری شود.
انسان سکولار گفت...
برزوی عزیز




بد نیست بگویم لطف شما را در بده بستانی که با من دارید که مسئله قوام یابد فقط با این امید می‌توانم فقط با تشکری از سر بگذرانم که سهم بزرگی که در تلاش ناچیز من برای رشد آگاهی و خردورزی در این وبلاگ دارید اسباب تعالی روحی شما و تسکین حس خدمت و تعلق به زادگاه خود بشود.


این خصوصیت انسان‌های بزرگ‌ی چون شماست که از اشتباه نترسند و ابراز نظر کنند.


ضمن اینکه خوب می‌دانم در جواب درخواست من همواره به عمد کوچک‌ترین تردیدهایتان را بیان می‌کنید تا متفقا تحلیل کنیم.


اجازه بدهید پا فراتر گزارم و بخواهم که اگر نکته‌ای را معقول می‌یابید ولی احساس می‌کنید برای مخاطبان خاموش باید بیشتر شکافته شود آنرا چه در غالب اعتراض و چه در شکل اشاره به زوایای پنهان آن مطرح کنید و مطمئن باشید من تنها دغدغه‌ام اینست که حتی یک حرف ناحساب در این وبلاگ یافت نشود مگر مهر "اشتباه بود" روی آن خورده باشد
انسان سکولار گفت...
اما برزوی عزیز

امروز زنان ما به طور غریزی می‌دانند که حجاب داشتن کار درستی نیست ولی نمی‌توانند عملا خود را از آن رها کنند.


هر کس کمی با آن بازی و کم و زیادش می‌کند اما آنها که نمی‌توانند از چنگالش اندکی رهائی یابند چون رقبا را آراسته و مورد توجه می‌یابند بجای اینکه خود را آراسته‌تر کنند دادشان در می‌آید و خون شهدا را پیش می‌کشندآیا شهدا رفتند کشته شوند که آن‌چیزی که شما به اسم فساد می‌شناسید به شکل شدیدتر به خانه‌ها رود؟

آیا خون آنها صرف این شد که شهرنو به وسعت کل تهران شود؟

آیا آنها که معلول و اسیر شدند برای این بود که زنان در کشور اسلامی وسط روز جرات نکنند کنار خیابان بایستند از شر مزاحمت ماشین‌های جورواجوری که قطار می‌شوند برای سوار کردن ایشان؟

و... خیلی چیز‌ها که ما را از بحث منحرف می‌کند.

از طرفی مردان هم چنان گرفتار شده‌اند که دائما مشغول رصد کردن زنان هستند و هر چه هیزترند ادعای حجاب‌شان هم بیشتر است.

چون نمی‌توانند از نگاه خود محافظت کنند معترض زنان می‌شوند

درد آنها اسلام نیست که درد آنها حرص و ولع خود است که تامین نشده و گرفتارشان کرده

زن زیبا و آراسته که می‌بینند آتشی نهفته در جان‌شان شعله‌ور می‌شود که نمی‌توانند آنرا در مسیری سالم ارضا کنند پس رنج می‌کشند و می‌خواهند صورت مسئله راپاک کنند.



بعید می‌دانم اینکه افرادی که اصطلاحا حزب الله‌ی خوانده می‌شوند هر کدام یک یا دو خانه‌ی مجردی با امکانات یک زندگی کامل دارند که یا در آن یک معشوقه‌ی مانکن زندگی می‌کند و یا دختران زیبا را به آنجا برده تا برانداز کنند باعث بشود که ایشان سنگ حجاب و عفاف را تعمدا به این نیت به سینه بزنند که بهره بردن از زیبائی زنان را منحصر به خود کنند ولی عملا که این چنین شده است.
انسان سکولار گفت...
برزوی عزیز





حجاب گرفتاری شیرینی است




درد مسئولیت‌ها را تسکین می‌دهد




موضوع جنسیت را پر رنگ می‌کند




خریدار بدن‌ها را بیشتر می‌کند




نرخ تن زنان را بالاتر می‌برد




بدن‌های اوراقی را در بازار ماندگارتر می‌کند




نگاه سرزنش آمیز مردم را بابت عیوب ما را کمتر می‌کند.




ما را علارغم همه‌ی بی عفتی‌مان عفیف نشان می‌دهد.




رازهای ما را از دیگران پنهان می‌کند.




شک همسرمان را رفع می‌کند.




شناسائی ما را از دور مشکل‌تر می‌کند.




خوب حتما لازم نیست که تاکید کنم که چه عوارضی را می‌دهیم که این مزایا را بدست آوریم.




حتی اگر زنی هستیم که با حجاب بهتر دیده می‌شویم به خاطر فرزندان‌مان به خاطر خودمان که باید با مردمان سالمی معاشرت کنیم و حتی به خاطر اینکه ارضاء چشمان حریص شوهرمان از محل کار و کوچه و خیابان به خلوت‌گاه‌ها کشیده نشود نباید خواستار در حجاب کردن زنان باشیم




و این شعور بالائی را می‌طلبد که اکنون که ضمیر مردم چنین آلوده‌ی حجاب شده برطرف کردن آن خیلی سخت است.




پس همان طور که حقوق فردی یک معتاد در برابر اجتماع بی معنی است اجازه دادن به یک دختر محجبه که با بی نظمی ایجاد کردن مبلغ یک فرهنگ مخرب شودهم بی مسئولیتی جامعه در مقابل خویش است.
انسان سکولار گفت...
البته بگویم این مدعا درباره‌ی ممنوعیت ورود دختران محجبه به دانشگاه‌های ترکیه است


عقلانیت ما تا رسیدن به آنجا که رضا شاه ما را رسانده بود فاصله‌ی زیادی دارد


درود بر روان پاک آن مرد بزرگ و لعنت بر انگلیس حیله‌گر باد
borzu گفت...
دوست خوبم،
ضمن تشکر از الطاف بی پایانتان نسبت به این حقیر و اجازه ی حضور و استفاده نامحدود از محضر گرانبهایتان
اجازه بدهید "بله صحیح است" ها را حذف کرده و مستقیم اشاره کنم به آنچه که اختلاف نظرداریم


پس همانطور که جامعه در برابرحقوق فردی یک معتاد به عنوان فردی که به دلایل خودش در مسیری اشتباه (جبران پذیر ) قرار گرفته مسئول است،
همانطور که جامعه نسبت به یک مصدوم تصادف که شاید به دلیل اشتباه خودش و رعایت نکردن سرعت مجاز مسبب تصادفی با چند قربانی بیگناه (جبران ناپذیر) شده مسئول است .


گیریم تمام معضلاتی که از حجاب نام برده ید بجا و وارد باشند، هر چند به شدت در آن تردید دارم
باز هم یک جامعه ی مدنی پیشرفته مسئول است در فرهنگسازی برای این افراد و احترام به عقاید فردی ایشان مادامیکه چنین تفکری دارند.


بنابر این ایده ی ممنوعیت حجاب همانند ایده ی ممنوعیت بی حجابی دیکتاتوری و زورگویانه است و مختص حکومتهای رضا خانی، آتاتورکی، و استالینی است. (ضمن تایید برخی محسنات این نوع حکومتها)
که امروزه رژیم های نوپایی مانند کشور آذربایجان بر آن اصرار میورزند. و این واکنش معکوس مسلمانان را به همراه دارد، چرا که طبیعت انسان پیوسته در جستجوی آنچه از دست میدهد و یا آنچه وی را ازآن منع کردهاند است.
رضا خان هم با همه ی خوبی هایش، از آنجا که کمال آتاتورک باسواد تر از خودش را الگو قرار داده بود، زمانیکه به تغییر الفبای ما به لاتین (برای جهانی شدن ) رسید دچار تعصب ارتجاعی شد و مشگلی را که آنزمان با کمترین هزینه قابل حل بود برای ما میراث گذاشت با هزینه ای گزاف !
انسان سکولار گفت...
برزوی عزیز دوست خوبم


در مورد الفبا از اعماق دل من گفتید


اگر قرار بود این زبان من در آوردی بشود زبان ما خوب چرا الفبای عرب الفبای آن را هم با کمک الفبای لاتین یک چیزی درست می‌کردند و ما را به آن عادت می‌دادند آنهم در زمانی که در هر شهر چند قلم دوات بیشتر یافت نمی‌شد و براحتی ممکن بود


چهار کارکتر هم مثلا مثل آن کاری هم که درباره‌ی .گ.چ.پ.ژ انجام شد اگر لازم می‌شد انجام می‌دادند


حتی شاید امروز هم بد نباشد بررسی شود همین فینگلیش را نظم و سامانی بدهند ما از این معضل راست به چپ و کیبورد فارسی و دردسرهای آن که سد بزرگی است برای جحهانی نوشتن و فکر کردن و شدن راحت بشویم


اگر هم قرار بود الفبای عربی را انتخاب کنیم چرا عربی را اصلا یاد نگرفتیم


زبانی به این انسجام و قاعده و زیبا


زبان شعر و با آورائی آهنگین و قواعدی بی نظیر برای ساختن ترکیبات مختلف از افعال


به هر حال زبان فارسی یم دسیسه بیشتر به نظر می‌رسد تا یک ارثیه‌ی باستانی
انسان سکولار گفت...
اما در مورد حجاب هم برزوی عزیز در مورد عوارض حجاب به شدت تردید دارید!!!؟


خوب مثل اینکه باید برگردیم سر خانه‌ی اول چون اگر ندانیم که حجاب هیچ حسنی ندارد الاضرر که قیاس آن با مواد مخدر و اصل بحث ما زیر سئوال می‌رود


پس اجازه بدهید این را به ایجاد مدخل جدیدی با پست جدیدی معطوف بکنم گرچه بسیار از این مباحث روی دستم مانده که مجال افتتاح بحث ندارم


=
انسان سکولار گفت...
حال بر فرض که تائید‌های شما در مورد عوارض حجاب کماکان بر جا هست می رسیم به اینکه امروز در جامعه‌ی ایران صحبت در مورد ممنوعیت حجاب بیشتر هذیان بنظر می‌رسد


اما صحبت در مورد دانشگاه‌های ترکیه است که حال که ما می‌دانیم حجاب چه عوارضی دارد آیا باید اجازه بدهیم یک دختر با ادعای اینکه در اسلام چنین نوع پوششی اجبار برای مسلمانان است (که کاملا دروغ است) فرهنگی مخرب را در دانشگاه ترویج کند و اصلا انضباط دانشگاه را بهم بزند؟


آیا یک نماینده‌ی مجلس ترکیه می‌تواند با لباس عربی ظاهر شود چون می‌گوید در زمان صدر اسلام حضرت محمد چنین می‌آمده و در قران گفته شده فلان پس منظورش اینست که چنین باید لباس پوشید؟
انسان سکولار گفت...
برزوی عزیز


تئوری من را معقول دانستید ولی در هلند نشسته‌اید و با احساس خود به عنوان یک مرد فکر می‌کنید که حجاب چیز خوبی است


باید اینجا باشید تا ببینید که من چگونه از نتیجه‌ی حجاب معکوس محاسبه کردن و تئوری آن را کشف کردم


یعنی تمام عوارضی که برای حجاب برشمردم در کشور جاری است که من در چرائی آن تدقیق کرده ام


شاید این سئوال مهر پایانی باشد بر هر تردیدی در این باب


اگر حجاب مصونیت است چرا ایران نا امن ترین محل دنیا است برای زنان


اگر حجاب عفاف می‌آورد چرا آنچه که در ایران نمی‌توان یافت عفاف است


اگر حجاب حرص مرد را برای زن بیشتر می‌کند چرا نداشتن روابط جنسی سالم بزرگ‌ترین عامل اختلافات خانواده‌هاست


چرا از هر چهار ازدواج یکی به طلاق می‌انجامد و به نظر من دو تا هم عملا فقط اسمی ازدواج برقرار است


این همه آمار موارد ناموسی و روابط نامشروع و تجاوز به عنف کجای دنیا داریم


آیا آمار را هم می‌توان با شعار ماله کشی کرد؟


به من بگوئید نکند ذات ایرانی فاسد است و مفسده در خون ماست که اینچنین شده و این موضوع به حجاب مربوط نیست؟


نگوئید که علت فقر است که من ده‌ها کشور فقیر را مثال می‌زنم که پیش ما مریم مقدس هستند
انسان سکولار گفت...
باید به مسئولین گفت وقت آن نرسیده که کمی با بررسی نتایج سیاست‌هایمان فکر خود را بکار اندازیم؟


مسلم است که مرد به ذات خود دوست دارد همه‌ی رنان در حجاب روند که جز خودش کسی فیض نبرد و همه‌ی زن به ذات خود دوست دارد همه‌ی زنان در حجاب باشند که جز خودش کسی عرضه نشود ولی آیا عقل هم باید این تمایلات را رهبری کند یا نه؟


متن زیر یک نوشتار بی کم کاست از یک دختر خانم طلبه در مدارس علوم دینی است که هیچ توضیحی را برای آن لازم نمی‌یابم




"وقتی مرزنشین باشی؛ صحنه هایی را در سطح شهر میبینی که ممکن است خیلی از ایرانیان از دیدنش محروم باشند! مثلا ممکن است در خیابان های شهر؛یک زن نخجوانی را با بلوز دامن و جوراب رنگ پا و گاها بدون جوراب ببینی ولی نباید تعجب کنی.حتی اگر دامنش فقط تا روی زانو را بپوشاند! یا ممکن است زن نخجوانی را با پیرهن بلند و اندامی ببینی که به خاطر توری بودن قسمتی از لباسش،بدنش پیداست ولی بازهم نباید تعجب کنی!


گاها ممکن است این زنان نخجوانی، مهمان ویلاهای اطراف شهر شما شوند ولی تو از این همه حس مهمان نوازی مردان شهرت نباید تعجب کنی!حتی بعدتر ممکن است بعضی از این زنان نخجوانی را درمحله تان ببینی باز هم نباید تعجب کنی زیرا ممکن است ایشان همسر جدید آقای همسایه ی شما باشند! البته از حق نگذریم این ارتباطات منحصر به زنان نخجوانی نیست؛مردان ارمنستانی که راننده کامیون هستند هم؛این طرف ها می آیند و معمولا سرشان فقط در کارخودشان است!(تو بمیری راست میگم!) حتی محله ای از محله های بالاشهر شهرمان به محله ی ارمنستان مشهور است.وجه تسمیه چیست؟ نیدونم!


وقتی موارد اینچنینی را دیدی اصلا نباید تعجب کنی که شهر شما از لحاظ فساد اخلاقی رتبه ی سوم استان را دارد و برای رسیدن به مقام اول استانی در تلاش است! یحتمل در آینده ی نه چندان دور مقام های کشوری و شاید بین المللی را هم کسب کند و افتخاری به افتخارات شهرت بیفزاید! کلا سوژه های تعجب برانگیزناک در شهر شما زیاد است ولی شما هم کلا نباید تعجب کنید!


بهت برمیخورد که چرا در کشور تو زنان اجنبی راحت و ول میگردند و مسئولی معترض نیست! ولی زنان مسلمان در دیگر کشورها راحت نیستید؛حتی به خاطر دفاع از حجابشان شهید میشوند و البته یادت میافتد که در کشورت هم برخی دست به دست هم داده اند تا تو و چادرت را تحقیر کنند و حتی برای قداست شکنی بیشتردر فیلمهایشان از بازیگران زن خارجی «ترجیحا با مشخصات آنجولیا جولی!» استفاده کنند ولی سهم تو و حجاب تو درفیلم های جهان وحتی ایران؛تحقیر و ذلت و توهین باشد.


پ.ن۱: گاها احساس میکنم هوای شهرمون آلوده به ایدز است.جوری که حتی نمیخوام نفس بکشم!خوش به حال دوستانی که تو شهرهای مذهبی هستن و میتونن دلتنگیاشون رو با حضور تو اماکن مقدس برطرف کنن.اینجا غیر از مزار شهدای گمنام جایی برای درد دل کردن نیست. شهدای گمنامی که معمولا مزارشون خلوت ترین جاست چون کسی به یادشون نیست!


پ.ن۲:گاها میگم خدا رو شکر پسر نیستم! چون چه سربه زیر باشی و چه سربالا توفیق اجباری ریخته رو سرت؛چشمات رو هم ببندی معلوم نیست چه بلایی سرت میاد!ولی از طرفی میگم این عذاب حق مردان هست!حیا و غیرت دوسویه هستن وقتی مردان جامعه غیرتشون رنگ ببازه از آسمون حیا نمیباره! تر و خشک هم با هم میسوزن."
انسان سکولار گفت...
متن کامنت قبلی ده‌ها نکته‌ی باریک تر از مو دارد که چون تابلوئی بسیار دقیق عوارض فرهنگ حجاب و عفاف را پیش روی آنان که می‌دانند گشوده است.
borzu گفت...
استاد بزرگوارم،

اجازه بدهید به جزء جزء سوال شما با نظر دیدگاهی و آماری خود جواب بدهم


اما پیش از آن بگویم که به نظر من حجاب چیز خوبی نیست
اما یک انتخاب فردی است


اگر حجاب مصونیت است چرا ایران ناامن ترین محل دنیا است برای زنان
جواب با یک آمار از اروپا: سالانه هفتصد هزار دختر اروپای شرقی برای خود فروشی به اروپای غربی میایند و یا آورده میشوند.


اگر حجاب عفاف می‌آورد چرا آنچه که در ایران نمی‌توان یافت عفاف است
نه حجاب هم مثل بی حجابی عفاف نمیاورد، عفاف مقوله ای جداست


ا گر حجاب حرص مرد را برای زن بیشتر می‌کند چرا نداشتن روابط جنسی سالم بزرگ‌ترین عامل اختلافات خانواده‌هاست
در اینجا فکر میکنم حجاب نقش فزاینده و یا کاهنده ی مهمی ندارد، روابط جنسی در تمام جهان یکی از دلایل اصلی(و یا گاها بهانه های اصلی) اختلافات خانواده هاست


چرا از هر چهار ازدواج یکی به طلاق می‌انجامد و به نظر من دو تا هم عملا فقط اسمی ازدواج برقرار است
طبق آماردر هلند پنجاه در صد ازدواجات در کمتر از پنج سال به طلاق منجر میشود، و این در حالی است که بیش از دو و نیم میلیون نفر در هلند رابطه ی ( LAT (living apart together دارند .
نمیدانم برخی از خبر نگاران و مسولین این آمارهای مقام اولی را از کجا میاورند (شاید به تاثیر باز دارنده ی این نوع دروغ پردازی ها فکر میکنند)


این همه آمار موارد ناموسی و روابط نامشروع و تجاوز به عنف کجای دنیا داریم
خیلی از موارد نامبرده و نام نبرده در غرب جرم محسوب نمیشود، بنابر این آمار جرایمی نیز ندارد، اما تقریبا برنامه روزمره تلویزیونی است از زنان و مردانی که در کودکی مورد تجاوز پدر بزرگ و یا مادر بزرگ خود و یا پدر روحانی قرار گرفته اند (البته این موضوع جرم حساب میشود و فکر میکنم حدود ده در صد تخمین زده شده است)


آیا آمار را هم می‌توان با شعار ماله کشی کرد؟
نه ، آمارها را برای مقایسه و تلاش برای اصلاح ایرادات میتوانیم بکار ببریم.


به من بگوئید نکند ذات ایرانی فاسد است و مفسده در خون ماست که اینچنین شده و این موضوع به حجاب مربوط نیست؟
نه ، ذات انسان استعداد های فراوانی دارد و این استعدادها به سمت فساد مسیری سرازیری و به سمت تعالی سر بالایی باید باشد که ما راحت تر به این سمت سر میخوریم.
بنابر این شاید ذات ایرانی متفاوت با چینی ها و یا ژاپنی ها کمی راحت طلب تر باشد و این راحت طلبی است که ما را بیشتر به سمت فساد سوق میدهد.


در پایان باید اضافه کنم که به تغییر نظر شما در صورتی که در شرایط من قرار بگیرید و در نتیجه با فاکتور های جدیدی مواجه باشید اعتقاد کامل دارم.
متاسفانه در این موضوع کش آورده و تا به حال در القای این فاکتورها نا توان بودهام


یک جسارت
شما مشکلاتی را که کما بیش جهانی هستند را گرد آورده ید و آنرا مختص جامعه ی ما دانسته قانون ناهنجار حجاب اجباری را که تنها تفاوت شرایط فرهنگی ما با دیگران است به عنوان تنها دلیل آن دانسته ید
نه دوست من ، این مشکلات همه جا هست و اگر در کشور ما بغرنجتر باشد تحمیل حجاب میتواند یکی از دلائلش باشد، نه تنها دلیل آن

امیدوارم که خیرهگی نکرده باشم
ارادت و عذرخواهی فراوان
انسان سکولار گفت...
نمی‌دانم برزوی عزیز

این چیزی که من از اینجا در آنجا می‌بینم و استنباط می‌کنم همه صداقت و راستگوئی و نجابت و عفت است و منطق

و این چیزی که در اطراف خود می‌بینم همه وقاحت است و دروغ و ریا و خیانت و حرص و آز نانجیبی و بی عفتی
(اغراق آمیز گفته‌ام می‌دانم)

حال نمی‌دانم چقدر حکایت مرغ همسایه و است کوته‌نگری من

شاید هم اگر روزی به وطن برگشتید از فرودگاه تا هتل نرسیده با موبایل خود پیامی برایم فرستادید که : "از همین رانندگی مردم پایتخت می‌توان فهمید که شما نمی‌خواستید پرده‌دری کنید که موضوع را بیشتر باز نکردید".

اگر اجازه بدهید به تکرار مکررات نپردازیم و ببینیم آیا دیگر خوانندگان چیزی دارند که اضافه کنند یا نه

در هر صورت حرف‌های شما اسباب دل‌خوشی می‌تواند باشد که ما در این معضلات تنها نیستیم و اگر نتوانستیم حکومت آرمانی اسلامی را ایجاد کنیم لااقل از دیگران هم بدتر نیستیم

اما یک نکته جا دارد همین جا بررسی دوباره‌ای بشود

در مورد تعرض فیزیکی کلامی و یا نگاه مرد به زن شما به نظر منظور مرا درست نگرفته‌اید

گمان کنم آنچه شما ترسیم کردید نه یک بی ادبی که لطفی است که یک مرد غربی به زنی که خود می‌خواهد به او توجه بشود می‌کند

این نهایت فروتنی و لطف خواهد بود زنی را مورد توجه خود قرار داد چه با نگاه و چه با کلامی که هر چند متلکی بنظر آید چون زن از آن محظوظ شود

منظور من نوعی از این افعال است که منجر به ناراحتی زن باشد

شما بگوئید اگر کسی خیره به زنی در مترو نگاه کند یا حتی وی را لمس کند و زن آنرا توهین آمیز بیابد چه اتفاقی می‌افتد

نمی‌توانم قبول کنم که منجر به عواقبی برای مرد در آن جامعه‌ای که مدعی احترام به حقوق فردی است نشود

در مورد طلاق هم من فکر کنم اگر عوارض جدائی و متارکه به آن اندازه که در اروپا کم است در ایران نیز چنین بود نود درصد ازدواج‌ها پایان می‌یافت

در ثانی زندگی با پارتنر در اروپا هزار برابر ازدواج‌های ما وفاداری و استحکام دارد ندارد؟

به من بگوئید براستی چقدر زوج‌ها به هم وفادارند

البته من منظورم روابط خود خواسته با دیگران که زوجین با اطلاع هم دارند نیست منظور اینست که کسی بدون اطلاع همسرش با کس دیگری ارتباط داشته باشد

آیا چنین چیزی بی معنی و نادر نیست؟

شاید من بشدت دچار توهم باشم از آنچه آنجا جاری است نمی‌دانم
borzu گفت...
دوست عزیز،
فکر میکنم چند سوال برایم مطرح فرمودهید که ذهنیت من به شرح زیر است :

س: شما بگوئید اگر کسی خیره به زنی در مترو نگاه کند یا حتی وی را لمس کند و زن آنرا توهین آمیز بیابد چه اتفاقی می‌افتد
فکر میکنم نگاه کردن به هر شکلی و با هر حالی جرم محسوب نمیشود
برعکس آن لمس کردن اگر بعنوان ایجاد مزاحمت باشد مجازات نسبتا شدیدی دارد در مقایسه با مجازات جرمهای دیگر که به مراتب مجازات خفیف تری دارند

س: در ثانی زندگی با پارتنر در اروپا هزار برابر ازدواج‌های ما وفاداری و استحکام دارد ندارد؟
به من بگوئید براستی چقدر زوج‌ها به هم وفادارند؟

با اطمینان میتوانم بگویم اینطور نیست، شاید روابط کمی صادقانه تر باشد و آن به دلیل آزادی بیشتر زنان و جا افتادن بهتر فرهنگ و قوانین برابری زن و مرد است و در نتیجه زنان برای اقرار کردن کمتر ترس دارند
در واقع زنان وفا دارتر نیستند و یا روابط خارج از همسری خود دارند، اما بدلیل آنکه این کار جرم بحساب نمیاید آمار رسمی نداریم
گاه نظر سنجی ها ی یک کانال تلویزیونی که چندان هم معتبر نیستند آماری منتشر میکنند بین بیست درصد یا کمی بیشتر از زنان و مردان حداقل یک بار در محیط کار با همکار خود رابطه داشته اند.
البته فکر میکنم آمار مردها در مقایسه با ایران خیلی کمتر باشد، زنان را نمیدانم !
در گفتگوهایی که من داشتم معمولا مردان هلندی آمادگی دارند که حتا اگر متوجه رابطه زن در خارج از خانه بشوند، حداقل برای یکبار گذشت داشته باشند. (بدون اطلاع )
نه قطعا اینگونه موارد نادر نیست
انسان سکولار گفت...
برزوی عزیز

اجازه بدهید پرده‌دری نکنیم و من آنچه را که در جامعه ما جاری است به تفضیل بیان نکنم.

نمی‌دانم این داستانی که جاری است را مسئولین و متولیان فرهنگی کشور چقدر به آن واقفند و تا چه حد علل آنرا می‌دانند و من نمی‌دانم چگونه باید به ایشان تفهیم کنند که چه خسارات جبران ناپذیری دارند به آینده‌ی ایران وارد می‌کنند.

اما در مورد عواقب خیانت برای زنان که خیالتان راحت باشد.

در غرب اگر کسی به زنش شک کند یک کارگاه خصوصی را مامور می‌کند تا او را تعقیب و در صورت اثبات شک خود مدارک را جلوی همسرش می‌گذارد که یا با عذرخواهی و شرمندگی زن فیصله می‌یابد و یا تصمیم به متارکه می‌گیرند.

گرچه منطقا دلیلی ندارد یک زن به شوهر یا پارتنرش خیانت متداوم بکند.

خوب یک بار دو بار دست از پا خطا کردن بنظر در سرنوشت تمام زنان عالم نوشته شده است که یا آنرا قبل از ازدواج انجام می‌دهد یا بعد از ازدواج

اینکه ما فکر کنیم انسان قرن بیستمی به یک شخص در رابطه‌ی جنسی اکتفا می‌کند و این کنجکاوی خود را ارضا نشده می‌گذارد که آیا همه‌ی آدم‌ها مثل هم هستند یا خیر کمی کوته فکرانه است

اما مرد بدبخت ایرانی نباید اصلا سرش را در مسائل خصوصی زنش داخل کند وگرنه اگر خیانت زن خائن کشف شود که دودمان مرد بر باد است!!!

نه می‌تواند ببخشد چون همان زن خودش کم توقعی‌اش می‌شود و می‌گوید پس غیرت نداری!!!
 نه می‌تواند مدعی شود چون اثبات رابطه‌ی نامشروع در حد محال است (چهار شاهد مرد عادل که به وضوح دخول را مشاهده کرده باشند).

نه راضی به مجازات مقرر آن است (سنگسار) و نه حتی اگر چهار شاهد چنین و چنان بیاورد و یا حتی اگر از پزشکی قانونی تست دی ان ای فراهم کند قاضی از او می‌پذیرد چرا که در صورت پذیرفتن این اتهام و اثبات شدن آن حکومت حاضر به تحمل هزینه‌های مجازات احمقانه‌ی مقرر آن در قانون نیست.

پس زن که دیگر حجب و حیای او ریخته است مدعی مهریه‌اش هم می‌شود و مرد یا باید دارائی خود را تماما بدهد طلاق زن را هم بدهد و دمش را بگذارد روی کولش و برود یا باید مهریه‌ی زن را بدهد و جنگ اعصاب راه بیندازد و طلاقش ندهد تا انتقام بگیرد .

اگر هم توان پرداخت مهریه‌ی زن را نداشته باشد (که اغلب مردم چندین برابر اموالشان مهریه متقبل می‌شوند) باید یک سه ماه برود زندان تا بعد بخش قابل ملاحظه‌ای از درامدش را متعهد به پرداخت اقساط مهریه‌ی زن شود.

حال استهزا و تحقیر دیگران هم مزید علت برای آنکه هر مرد عاقلی به این نتیجه برسد که

اگر به دلیل هر معجزه‌ی احتمالی از بابت تامین نیازهای جسمی و روانی همسرش توانا است که جای نگرانی نیست چرا که زن موجود وفادار و با صفتی است و اگر همسرش را دوست داشته باشد به وی خیانت نمی‌کند

مگر از سبیل چشم و همچشمی با دوستان و اطرافیان که دوست پسرهای شیک و پیک دارند
و یا چون بنا به طبعیت از فرهنگ عفاف و حجاب در دوران مجردی طعم عشق‌های دوران نوجوانی را نچشیده باشد کمی جبران مافات کند و با دوست پسری جیک و جیک‌ی کند تا این عقده‌اش هم ارضا شود که آنهم زود از این قرتی بازی‌ها منزجر شده و سرش به زندگی خودش گرم می‌شود.

اگر هم به لطف فرهنگ حجاب و عفاف پسری بوده که بی محلی به دختران و سرکوب غریزه‌ی جنسی اش را فضیلت می‌دانسته و اکنون نه آداب سخن گفتن با زنان و رمز راز دلبری و دلدادگی را می‌داند و نه اشراف و آگاهی به نیروی حیاتی جنسی خود دارد و به سرد مزاجی و یا انزال زودرس مبتلا است (که متاسفانه قاطبه‌ی مردان جامعه چنین هستند)  و در ارضاء نیازهای روحی و روانی همسر خود ناتوان است

پس بهتر است آسه بیاید و برود و بدون اطلاع و سر زده وارد خلوت خانم نشود تا مبادا با آن کسی که جور او را می‌کشد چشم تو چشم شود و نه راه پس برایش بماند و نه راه پیش!!!


×××××××××××××××××××××××××××

در همین رابطه بخوانید:  حجاب انتخاب انسانها یا دستور خدا؟




۱ نظر:

انسان سکولار گفت...

برزوی عزیز با تشکر از همراهی شما در بحث که موضوع را به نحوی شایسته حلاجی نمود

توجه شما را به تغییرات انجام شده از بابت انتقال کامنت‌ها به متن اصلی پست و اضافات کامنت آخر جلب می‌کنم

با ارادت فراوان