منبع: افشای آمارهای محرمانه از ذخایر نفتی عربستان
اقتصاد > انرژی - هفته گذشته «ویکی لیکس» گزارشهای محرمانه سالهای 2007 تا 2009 میلادی بین مقامات آمریکایی در مورد میزان ذخایر نفتی عربستان و تردید در خصوص صحت برآورد این ذخایر را منتشر کرد.گزارشهای مزبور مدعی است ذخایر نفتی این کشور 40 درصد بیشتر از آنچه که هست برآورد شده و چنانچه این برآورد اضافی از محاسبات حذف شود، دیگر عربستان در شرایطی نیست که بتواند قیمت نفت در سطح جهان را کنترل و تعدیل کند.اگر آنچه که مطرح شده به فرض کوچکترین احتمال، واقعیت داشته باشد، این یک اتفاق بزرگ در سطح تمامی معادلات نفتی و قیمت جهانی نفت و نحوه کنترل آتی آن بوده است و منجر به جابهجایی قدرتهای نفتی جهان به خصوص ایران میشود.عربستان سعودی با افزایش بهرهوری، توان تولید تا حدود 10 میلیون بشکه در روز را دارد که این میزان تولید حدود 5/3 میلیون بشکه در روز «ظرفیت مازاد» بر تقاضای بازار است و معمولا از این ظرفیت بازار برای کنترل قیمت نفت در سطح جهانی استفاده میشود.اینکه عربستان کماکان اولین تولیدکننده بزرگ نفت جهان است، شرایط به قوت خود باقی است، ولی با افشای تردید در مورد ذخایر نفتی این کشور بعید است که مانند گذشته بتواند نقش تعدیل کننده قیمت نفت را در جهان بازی کند و قطعا دیگر کشورهای نفتخیز جهان به دنبال تجهیز خود برای این جانشینی هستند.
آمارهایی که اخیرا عراق در مورد ذخایر نفتی و سرمایهگذاری در میادین نفتی خود منتشر کرده، هرچند صاحب نظران به علت اغراق آن را متناقض خواندهاند، ولی میتواند کوششی برای جانشینی عراق به جای عربستان از نظر توانمندیهای نفتی در کنترل قیمت جهانی نفت تلقی شود.عراق برای رسیدن به جایگاه عربستان از این منظر راه درازی در پیش رو دارد، ولی اگر به تولید 12 میلیون بشکه در روز دست یابد بدون تردید از اوپک خارج خواهد شد و به صورت قدرت نفتی، مستقل از اوپک ودر تقابل با آن عمل خواهد کرد.به گزارش اکونیوز، در این میان کوششهای ونزوئلا با آمارهایی که اخیرا از توان نفتی خود منتشر کرده نیز قابل توجه است و این کشور هم با بزرگنمایی نفتی میخواهد جایگاه خود را از این طریق تغییر دهد.در کنار این مطالب که خود در تغییر قیمت نفت موثر است، انقلاب در مصر و احتمال اندک بسته شدن کانال سوئز که میتواند در انتقال 5/1 میلیون بشکه در روز اثرگذار باشد یا تحولات اخیر در بحرین که 40 درصد نفت جهان از کنار آن عبور میکند یا ناآرامیهای لیبی که تامینکننده نفت اروپا است، سوالاتی است که از دیدگاه تاثیر بر قیمت نفت، جهان پاسخی قطعی برای آن فعلا ندارد.افشای ذخایر نفتی اثبات شده امروز در جهان از اسرار کشورهای تولیدکننده نفت بوده و کمتر کشوری حاضر است آن را برملا کند. اما در مقام مقایسه با توجه به وسعت مناطق نفتخیز ایران بهخصوص ذخایر دست نخورده در حاشیه جنوبی کشور و در کنار سواحل خلیج فارس که نیمی از این دریا در اختیار ایران است و ذخایر نفتی غنی دریای خزر و وجود میادین نفتی متعدد کشف شده یا دست نخورده و حتی بهرغم شرایط نامناسب برخی چاههای فعلی همگی میتواند دلیلی بر طرح این ادعا باشد که جایگاه فعلی ایران از نظر ذخایر نفتی بالاتر از آنچه که تخمین زده شده است میباشد و اگر بیشتر از عربستان نباشد کمتر نیست، مشروط برآنکه برای آینده این صنعت و سرمایهگذاری و توسعه آن در چارچوب یک سند ملی انرژی حرکت شود./
۱۳ نظر:
گویا همه ی آمارها جعلی اند:
زمانی که در سال ۲۰۰۸ بهای نفت به ۱۴۰ دلار رسید کارشناسان اقتصادی با دستپاچگی اعلام کردند که هنوز بهای نفت پایینتر از ارزش دلار در سال ۱۹۸۷ (یعنی ۳۷ دلار برابر ۱۸۰ دلار امروز) است .
با یک حساب سر انگشتی میتوان نتیجه گرفت که این گزارش آرامش بخش در واقع ی آمارهای تورم و رشد اقتصادی سی سال گذشته در امریکا و غرب را بشدت زیر سوال میبرد.
برزوی عزیز
ممکن است منظورتان را تشریح کنید؟
بد نیست بگویم این اخبار را من ابتدا مانند یک ضن در ذهنم شکل میگیرد و بعد سرچ میکنم و پیدا میکنم
مانند قطعات یک پازل که کنار هم چفت میشود و کم کم تصویر کلی آن شکل میگیرد
من احساس میکنم دو بازوی مافیای اعتقادی و مافیای اقتصادی جهان
یا لردها یا فراماسونرهای دنیا با هم در یک چیز اشتراک رای دارند که ادامهی تفوق و برتری آنها به دنیا در گرو تسلط جدی آنها به خاورمیانه بخصوص ایران و عراق است
تسلطی که دو هزار پانصد سال داشته اند و دائما گسترش یافته
اگر به آمار تورم سی سال گذشته (از ۱۹۷۸) در امریکا و کشورهای غربی توجه کنیم، میبینیم که تورم به ندرت بالای سه درصد بوده است
اما اگر دلار ۳۷ دلاری آنروز بیش از ۱۸۰ دلار امروز ارزش داشته باشد، این بدان معنی است که ما در مجموع سی سال گذشته حدود ۵۰۰ در صد تورم داشته ا یم.
پس صد در صد یکی از دو آمار بالا صحیح نیست ، و شاید هم هر دو!
البته فرضیه ی دوم که به جهت پیشگیری از شوک نفت ۱۴۰ دلاری در سال ۲۰۰۸ مطرح شده محتملتر است، و شاهد آن هم همین بحران اقتصادی دهه ی معاصر است.
لازم به ذکراست که من اقتصاد دان نیستم و شاید فاکتور های دیگری نیز در این موضوع نقش داشته باشند که من از آن نااگاهم اما شواهد از کلاه گشادی که لردها سر همه ی دنیا گذاشته اند میگوید.
گزارش زیر توسط هواداران آقای بروجردی جهت انتشار در اختیار "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" قرار گرفته است. در این گزارش به رفتارهای وحشیانه ، غیر انسانی و تحقیر آمیز علیه ایشان توسط مامورین ولی فقیه اشاره شده است که از جملۀ آن یورش به وی ،بستن دست و پای او،زخمی کردن وی با تیغ آلوده و تراشیدن ریش او جهت تحقیر می باشد. متن گزارش به قرار زیر می باشد:
به گزارش دریافتی از زندان اوین، یکشنبه هشتم اسفندماه 1389ماموران زندان طی اقدامی شتابزده، به محل نگهداری آقای بروجردی یورش برده و بعد از ضرب و شتم و توهین مکرر به این زندانی دگراندیش، دست و پای ایشان را بسته و با تیغ آلوده بدن وی را زخم نموده و ریش ایشان را با قساوت تمام تراشیده که باعث ایجاد زخمهای عمیقی بر صورت ایشان گردید.
انسان سکولار عزیز،
از آنجا که به نظر این حقیر اگر این ماجرا که در پیک ایران درج شده است بسیار چندش آور و غیر انسانی است، امیدوارم بتوانم از نظر شما نیز آگاه باشم
البته اگر واقعیت داشته باشد، فکر نمیکنید که این حوادث غیرقابل قبول و احتراز از این گونه حوادت واجب حکومتی است .
برزوی عزیز هشیار باشید
اینها همه کدهای رمز شورش است
برزوی عزیز
در اینکه لردها سر ما را کلاه بزرگی گذاشتهاند تردید دارید؟
خواهش میکنم پستها و کامنتهائی را که از ابتدای آشنائی ما نوشته شده دوباره مطالعه کنید
خدا و پول دو عامل سروری لردها به جهان هر دو جعلی است
خدای واقعی را در ایران دفن کردند و کلاهبرداریهای مالی ایشان هم با هیاهو موقتا مخفی خواهد ماند
پس چه بهتر که این هیاهو در جائی ایجاد شود که خدا هم در آنجا دفن شده که تا سر از خاک در آورد نابودش کنند
بهر حال چیزهایی را که میخواهیم بهتر کنیم را نباید فراموش کرد.
یکی از آنها هم همین مطلبی است که در بالا به آن اشاره کرده ام، من فکر میکنم که رمز قضیه هم همین است.
ما پیش از اینکه بخواهیم رعایت حقوق خود را طلب کنیم باید بتوانیم یک دموکراسی قبل قبول از خود به نمایش بگذاریم.
تا بتوانیم سرمان را بالا گرفته و لردها را به پایان حکومتشان برسانیم
بله، البته که حساس و باریک است، اما لغزش ها نیز لازم است که کنترل شوند
برزوی عزیز
دمکراسی تقش در آمده حل ما که اصلا ظرفیت دمکراسی نداریم
دوست عزیز،
امروزه مدلهای مختلف دموکراسی در جهان شکل گرفتند
حتما منظور شما این است که مدل غربی دموکراسی تقش در آمده، که البته اینهم قبل نقد است
شما بخوانید عدل،
بهر حال در منطقه ی ما امروزه تلاش برای رسیدن به نوعی از دموکراسی فراگیر شده است، و بدون شک میتوان از ایران و ترکیه به عنوان الگوی این کشورها نام برد.
و یا شاید دوباره دچار کج فهمی شده ام
برزوی عزیز
همانطور که قبلا استدلالهای مرا شنیده اید با کمال تعجب خودم باید بگویم که سیستم ولایت فقیه همانطور که آقای خمینی میگفت مترقی ترین نوع حکومت برای ملت مسلمان هست
اگر ما از فردا همه سکولار شویم باز هم احتیاج به یک رهبری در راس نظام داریم برای اینکه نهادهای دمکراتیک مانند کشورهای اروپائی نداریم
ولی حتی شما دقت کنید می بینید که کشورهائی که نظام پادشاهی دارند بهتر می توانند سیاستهای دراز مدت داشته باشند (آیا تائید می کنید؟)
آمریکا را ببینید چرا تبدیل شده به آلت دست لردها؟
برای نداشتن یک رهبری مادام العمر است
تمام سناتورها و نظام سیاسی آمریکا برای ماندن بر سر کار محتاج رای مردم است و رای مردم هم وابسته به پول و حمایت لردهاست
هر که را بخواهند یک شبه قهرمان می کنند و هر که را نخواهند یک شبه منفور می کنند
مگر ندیدید چطور موسوی شد عمو موسوی و احمدینژاد شد بدترین آدم دنیا
اگر ما رهبری را نداشتیم چه بر سر ما می آمد در این جنبش سبز؟
الان حال و روز لیبی را داشتیم
همانقدر که موضع آنها باطل بود و ادعایشان کذب وگرنه همین جنبش سبز هم کم چیزی نبود
ولی شکر خدا خیلی مسائل را روشن کرد
اما مطمئن باشید این دمکراسی های پوشالی با نداشتن یک رهبریت مشروع آینده ی بدی را برای منطقه رقم خواهد زد که ما هم از عوارض آن مصون نیستیم
ای کاش حکومت از رفتن به سمت خودکامگی و غرور خودداری کند و به مردم اعتماد نماید
سکولار عزیز،
با شما کاملا موافقم، و فکر میکنم در وقایای دو سال گذشته بدون رهبری کار بیخ پیدا میکرد.
نکته ای که در اینجا مطرح است اینکه اگر رهبری به فرد دیگری موکول میشد، مثلا هاشمی آیا آنوقت هم نقش نجات دهنده را ایفا میکرد
همینطور نقش رهبران منطقه که بیشتر مقام نماینده گی غرب را دارند قابل مقایسه با ایران نیست، بنابر این در جواب سوال شما که نظر مرا در مورد نقش رهبری در برنامه های دراز مدت در این کشورها،
فکر میکنم که بستگی دارد!
البته فراموش نکنید که پادشاهی در کشورهای پیش رفته بیشتر سمبلیک است ولی همانطور که گفتید نقش بارزی در انسجام و اتحاد ملتها ایفا میکند.
مشگل اینجاست که امریکا نمیتواند پادشاهی باشد چرا که از تاسیس آن بیش از دو قرن نمیگذرد
ضمنا نکته ی مهم در مورد حکومتهای تحت سلطه ی لرد ها این است که ملتها ی این کشور ها تا بحال ذینفع بودهاند و اگر شرایط تغییر کند، که کرده واین شرایط ادامه یابد، حتما به قیام این ملتها خواهد انجامید
برزوی عزیز
فاسدترین رهبران بهتر از دمکراسی ها در خاورمیانه منافع ملتشان را تامین میکنند
مردمی که احساساتی هستند و کلا از ماجراها پرتند و مذهبی که کاملا در مغز استخوانشان نفوذ کرده برای لردها مانند عروسکهائی خواهند بود که براحتی آنچه که لردها می خواهند اجرا می کنند
امیدوارم سران کشورهای عربی بتوانند قیامها را کنترل کنند و در یک اتحاد با ایران به خود بیایند
ارسال یک نظر