1. رئوس مطالب جدید و خلاصه نظریات آقای پورپیرار چیست ؟اساس نظریات جدید تاریخی آقای ناصر پورپیرار دربارهی تاریخ و فرهنگ شرق میانه، در دورهی ما قبل و ما بعد اسلام، بر افشای مطلب به عمد پنهان نگاه داشته شدهی قتل عام پوریم و تبعات حاصل از آن قرار دارد. بر اساس این نظریات آن نسلکشی برنامه ریزی شده، موجب انهدام کامل تمدن و تجمع مردم ممتاز شرق میانه تا حد امحاء کامل حیات انسانی در حوزهای وسیع شده است که در زیر به فشرده کاملی از آن اشاره میشود.
1. منطقهی شرق میانه، شامل محدودهی تقریبی شام تا ایران، حداقل 7 هزار سال تاریخ و قدمت متمدنانه دارد.
2. بنی اسراییل پس از خروج از مصر، در جست و جوی مکان استقرار، به جای آماده سازی زمینههای همزیستی مسالمت آمیز، به سبب نژاد و قومپرستی ویژهی یهود، با مقابلهی نظامی با بومیان منطقه، چنانکه شرحهایی از آن درگیریهای سبعانه در تورات نیز آمده است، موجب ایجاد نفرت از آن قوم در میان مردم شرق میانه شده است.
3. سرانجام این تجاوزات متعدد یهود به فلسطینیان و عاموریان و آرامیان و غیره، که اوج آن در تحرکات نظامی زمان حضرت داود دیده میشود و شاید هم به تقاضای مردم مغلوب خونریزیهای وحشیانهی یهود شده است، دو امپراتوری قدرتمند آشور و بابل، چندین بار اورشلیم را مورد تهدید و تخریب قرار دادند و در نهایت، موجب انهدام کامل اورشلیم به وسیلهی بخت النصر پادشاه بابل و انتقال اسیران و ثروت یهود به بابل شد.
4. رابیها و سران کنیسه، سالها پس از این شکست کامل، برای آزاد کردن اسیران بلند پایه و سرمایهی کنیسه از اسارت بابل، چنانکه در تورات به جزییات تشریح شده، موفق به جلب همکاری و موافقت سر کردهی یک قوم وحشی ساکن شمال کوههای قفقاز، به نام کورش شدند تا با حمله به بابل موجب رهایی آن اسیران و ثروت یهود شود. همکاری داخلی ستون پنجم و حمایت و هدایتهای همه جانبهی یهود به اضافه اعمال وحشیانهترین خشونتها، سرانجام موجب پیروزی نهایی کورش در جنگ با بابلیان و سقوط آن تمدن و فرهنگ فوق عالی منطقهی ما شد. در مقابل نیز، به پاس تقدیر از کورش، علاوه بر پاداشهای مادی فراوان، عنوان «مسیح» نیز، مشرکانه و بدون اذن الهی، به او بخشیده میشود و این موضوع، در توراتهای یک قرن پیش، به وضوح ثبت شده است. اما در میان امت اسلامی و به دلیل ایمان مسلمانان به عیسی ابن مریم به عنوان مسیح واقعی و پیامبر الهی، چنانچه در قرآن نیز مندرج است، آنوسیان به خدمت گرفته شدند تا به جای عنوان مسیح، عنوان ذوالقرنین را به مزدور نابودکنندهی مادر شهرهای جهان یعنی بابل ببخشند که پیامبری فاقد پیروان و تا حدی ناشناخته بود تا قداست و احترام یهود به کورش جنایتکار، به نوعی، به امت اسلامی نیز تسری داده شود.
5. مبارزهی متحدانهی اقوام سراسر منطقه در حمایت از بقایای در حال مقاومت بابلیان، موجب یک سلسله ستیزههای پیاپی میان نیزه داران هخامنشی و اقوام متعددی در شرق میانه شد که شرح نسبتا مفصلی از آن، در کتیبهی داریوشی بیستون مسطور است. تجربه این ستیز، سرانجام به بومیان این خطه آموخت که عدم توفیق نظامی آنان در مقابله با آدمکشان هخامنشی، وجود ستون پنجم مخفی یهودیان در میان بومیان شرق میانه است، نقشی که هنوز هم با همان سبک، به وسیلهی آنوسییان رخنه کرده در میان مسلمین انجام میشود. به همین دلیل، چنانکه باز هم در تورات نیز مضبوط است، مردم منطقه تصمیم میگیرند که ابتدا یهودیان جا خوش کرده در میان خویش را، در روزی معین و در تمام نقاط، قتل عام کنند.
6. تورات مینویسد که رهبران یهود، از طریق همان ستون پنجم خویش، از این نیت مردم منطقه با خبر میشوند و تصمیم به عکسالعملی پیشدستانه و قتلعام عمومی دشمنان خود میگیرند. این اقدام، چنان که اسناد متعدد مختلف و نیز متن کتاب استر تورات، آن را تایید میکنند، منجر به چنان کشتار وسیعی میشود که تاریخ یهود، از آن روز، به نام روز مقابلهی پوریم یاد میکند و همه ساله، اقدام به آن را جشن میگیرد.
7. حاصل این کشتار و نسل کشی کامل، موجب پیدایش دوران طولانی بیش از 2000 هزار ساله سکوت تمدنی و تولیدی در ایران (و 1200 ساله در سراسر منطقهی شرق میانه) میشود و تنها محرک و موجب حرکت دوباره اجتماعی در بین النهرین نیز، از پس طلوع اسلام آغاز میشود. بنا بر اسناد باستانشناختی ایران در این فاصلهی دراز، به جز یک دوران مهاجرت یونانیان به ایران، پس از شکست از رومیان، به سبب فقدان عامل انسانی و زیر بناهای اجتماعی، کوچکترین علامتی از حضور اقتصادی و سیاسی و فرهنگی از خود نشان نداده است که بخشی از اسناد این فقدان حیات انسانی، در «بررسی اسناد و ادله رخداد پلید پوریم» ذکر شده است.
8. پس از طلوع اسلام که عامل ایجاد تحرک تدریجی حیات متمرکز در شرق میانه بود، به ایران نیز نیروهایی به صورت مهاجر از اطراف مرزهایبیرونی، وارد میشوند و زیستگاههایی عمدتا با حالت دفاعی که ناشی از هراس آنان در برخورد با بقایای سوخته و تخریب شدهی تجمعات بومی و منهدم شده پیش از حادثه پوریم بود، در قلاعی بر بلندیها ساکن شدهاند. مردم کنونی خطهی ایران، دنبالهی این مهاجراناند که در دوران پس از اسلام و در سایهی حیات و حمایت اسلامی، به تدریج وارد این کشور شدهاند.
9. یهودیان، با هدف پنهان نگاه داشتن ارتکاب به آن قتل عام وسیع، در دوران جدید، برای ایران تهی از سکنه، تاریخهای جاعلانه متعدد نوشته و در آنها، جاعلانه کوشیدهاند که سراسر دوران تاریخی ایران را مملو از جوشش حیات و نمایههای پیشرفت اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و ... نمایش دهند.
10. حاصل این اقدام برنامهریزی و دورانبندی شده آنان و نیز به سبب بیخبری ناشی از جدید الورود بودن اقوام مهاجر، منجر به اوضاع کنونی شده است که مردم ایران در حال حاضر کمترین اطلاع درستی از حقایق تاریخی و فرهنگی خویش ندارند و در میان مردابی از دروغهای یهود ساخته دست و پا میزنند. مجموعه تلاشهای نوشتاری آقای پورپیرار که به هزاران صفحه مطالب منتشر شده به صورت کتاب و مقالات وبلاگی و مصاحبهها سر میزند، در کار اثبات این نادرستیها در تاریخ ایران است که یکی از موثرترین اقدامات ایشان در این راه، همکاری در تولید یک مستند بسیار ارزنده با همکاری گروهی از دانشجویان مستند ساز به سرپرستی استاد مجتبی غفوری از تختجمشید است که موجب بیداری و تحسین عمومی شده است.
2. پوریم چیست ؟لغت پوریم، واژهای عبری و به معنی قرعهکشی است.
3. پس از قتل عام پوریم تجمع دوباره اجتماعی در ایران چه گونه و از چه زمان شکل گرفت؟در فاصله میان رخداد پوریم، که هستی و حیات سی ملت و قوم پیشرفته در ایران را، که فهرست نام آنان در کتیبهی بیستونی داریوش آمده است، به طور کامل متوقف کرد، تا طلوع اسلام، جز آثار بسیار اندک ولی مطمئنی از حضور یونانیان، که پس از شکست از رم و سوخته شدن آتن، قریب پنج قرن در این سرزمین به صورت مهاجر زیسته و به دنبال آزاد شدن سرزمینشان، به یونان باز گشتهاند. هیچ گونه نشانهای از حضور انسان و علامتی از تجمع و تمدن در هیچ مقیاسی در ایران پس از پوریم از نظر باستانشناسی دیده نشده است و بدون کمترین تردیدی میتوان مدعی شد که ساکنان و بومیان کهن ایران که در کوششی پنج هزار ساله، تمدن و تفکر و تولید را در این قسمت جهان پایه گذارده بودند، در نسلکشی کامل پوریم به کلی و کاملا نابود شدهاند. نخستین آثار حیات دوباره در ایران، تنها در دوران پس از اسلام و به صورت زندگانی در قلاع دیده شده است، که تاکنون نتوانستهایم از ساکنان آن، نشانههای قومی و آیینی و تولیدی بیابیم و از آن که در ایران پس از اسلام، به مدت دراز یک هزار سال، جز همین قلعهها، علامت قابل اعتنای دیگری از تجمع متمدنانه و مظاهر اجتماعی دیده نشده، میتوان پذیرفت که بقایای بر زمین مانده آثار آن قتل عام و فزونی بیش از حد مراکز تخریب و سوخته شده، نخستین مهاجران به ایران پس از طلوع اسلام را به پناه گرفتن در مکانهای بلند و گزینش زندگانی مدافعانه ناگزیر کرده است. تصاویر کنونی از تجمع اقوام گوناگون در حواشی اطراف و در درون مرزهای کنونی ایران و نیز فاصله بسیار بلند جغرافیایی و مظاهر زیستی میان ساکنان ایران کنونی، نشان میدهد که این مردم، پس از اسلام و بدون برقراری پیوندهای تاریخی و اقتصادی و سیاسی و فرهنگی، در حواشی باریکی از نوارهای مرزی ایران، با هویتی کاملا وابسته به ملتهای اطراف، کلنیهایی را بر بلندیها پایهگذارده و حتی تاکنون از شناخت حقوق رسمی یکدیگر و برقراری روابط اجتماعی گسترده بازماندهاند و این خود کاملا و به صورتی قانع کننده اعلام میکند که روابط بومی و ملی و منطقه ای ساکنان کهن ایران، در ماجرای پوریم، کاملا به پایان رسیده و مقطوع شده است. برای آشنایی بیش تر با مبانی این منظره از تجدید حیات اجتماعی دوباره در ایران، مطالعه چند یادداشت نخست از مجموعه نوشتههای تحت عنوان «ایران شناسی بدون دروغ» در وبلاگ ناریا بسیار یاریدهنده و روشنگر است.در واقع، قلعه نشینی، اولین نشانهی آغاز حیات انسانی در منطقهی ایران کنونی است که از زمان طلوع اسلام تا زمانی که به نام صفویه میشناسیم، برقرار بوده که موضوع صفویه، خود به بحث مستقل دیگری نیازمند است.
4. اشکانیانچنان چه در بند هفتم 1. رئوس مطالب جدید و خلاصه نظریات آقای پورپیرار چیست ؟ نیز ذکر شد ، در دوران توقف حیات آدمی پس از پوریم در محدوده ایران و شرق میانه، پس از حمله روم به یونان و نابودی و به آتش کشیده شدن آتن ، بقایای اشراف و نظامیان و کاهنان هلنیست و وابستگان حکومتی، به قصد محافظت از خویش و ادامه دادن فرهنگ یونان، به سمت شرق کوچیدند، که در بخش عمده ای از مصر و بین النهرین، دولت های سلوکی پس از اسکندر حکومت می کردند. این مهاجران و احتمالا با راه نمایی سلوکیان، از مسیر بابل به جنوب ایران و غرب ایران، کرمانشاه و خوزستان و منطقه ی فارس وارد شدند و به تدریج مراکز عمده ای از کلنی های مهاجرتی خویش را سازمان دادند. آن ها اندک اندک بناهای سکونتی و عبادی خویش را در مقیاس نیازهای هر کلنی بالا بردند، سکه زدند و با آزادی کامل، ایران بدون سکنه را به نمایشگاهی از عناصر فرهنگ هلنی بدل کردند و این جا و آن جا، تابلوهای سنگی نقش برجسته ی بسیاری از حضور تاریخی موقت خود به نمایش گذاردند. در تمام این نقوش سنگی بر جای مانده، مظاهر کامل یونانی، حتی در صحنه های مسابقات ورزشی و ابزار آلات رویارویی میدانی قابل تشخیص است چنان که سکه های این مهاجران، به خوبی از هویت آنان خبر می دهد. بر صدر تمام این سکه ها، عبارت "ارشکوس" دیده می شود که به معنای "حکومت در تبعید" است و در ذیل آن ها، شعار "زنده باد یونان" دیده می شود. تاریخ گذاری این سکه ها به طور کامل یونانی است و از مبداء درگذشت اسکندر آغاز می شود، بر پشت آن ها، تصاویر و اسامی خدایان هلنی حک شده و القاب حاکمان هر محل، دارای معانی بس روشنگری از وابستگی آن ها به سیاست و فرهنگ و هلنیسم یونان است
7. حملهی اسکندر و اعراب و مغولاثبات وقوع نسلکشی پوریم که از مناظر و با مراجعه به اسناد متعدد و متنوع ممکن است، به گونهای روشن معلوم میکند که وسعت آن قتلعام، در حدی بوده است که از پس آن آدمکشی بیمنتها، تا قرون طولانی، آثاری از تجمع و تمدن در سرزمینهای پوریمزده، که پیش از آن حادثه، در مرتبهی بسیار ممتازی از تمدن و تولید و درک مکاتب صنعتی و هنری میگذراندهاند، دیده نشده است. بر این اساس، مسلم است که مسلمان عرب، در قرن اول هجری، کمترین انگیزهای برای حمله به ایران خالی از سکنه نداشته است و اگر بنا را بر غارت ایران به وسیلهی مسلمانان، بنا بر اقوال تاریخی موجود بگذاریم، لااقل باید نشانههایی از ثروت ملی ایرانیان، به هر صورت ممکن، ارائه دهیم که مطلقا نا ممکن است و حتی اگر همین سکههای قلابی عهد ساسانی را نیز در آن زمان رایج بگیریم، باز هم خود نشانهای از فقر مطلق ملی حساب میشوند و معلوم میکنند که محدودیت دارایی در ایران، در چنان سطحی بوده است که حتی سکهی کوچکی از طلا نیز در ایران پس از پوریم تا عهد قاجار نیافتهایم. حقیقت اینکه در هیچ نقطهای از ایران، کمترین نشانهای از امکانات زیر بنایی برای تولید و تجارت و توزیع، از قبیل بازار و کاروان سرا، تا زمان صفویه دیده نشده است و اثری از نیازهای ضروری برای تجمع متمدن نظیر خانههای اشرافی و گرمابه و حمام و پل، پدیدار نیست. بنا بر این، برای سرباز مسلمان که رسالت اولیه و مقدم او، ابلاغ آیات قرآن بوده است، چنین سرزمینی که نشانهای از حیات اجتماعی در آن دیده نمیشود، جای مناسبی برای فعالیت نظامی به هر شکل و صورتی نبوده است.
نامهی رسمی سازمان نظام مهندسی کشور نیز تایید میکند، حتی ساخت قدیمترین بنای تاریخی ایران یعنی تخت جمشید هم، پس از قتل عام پوریم، هرگز به پایان نرسیده و از نظر فنی، قابل آتش زدن نبوده است. چنانکه در حال حاضر نیز، اندک نشانهای از بقایای آتشسوزی در آن نیست. بدین ترتیب، یهودیان که در ماجرای پوریم، تمدن ممتاز شرق میانه را نابود کردهاند، با ترفندهای متعدد، عوارض و آثار این تخریب را بر دوش ماجراهای تاریخی رخندادهای چون حملهی اسکندر و اعراب گذاردهاند. با همین تفسیر و با طرح همین ادلهی محکم، طبیعی است که ماجرای حملهی مغول به ایران نیز به بخش دیگری از این سریال دروغ در تاریخ نویسیهای کنونی برای ایرانیان تبدیل میشود؛ زیرا نه فقط تاکنون هیچ سندی دال بر وجود قومی به نام مغول در ایران به دست نیامده، بل در زمان مورد ادعا، هنوز کوچکترین نمایهای از هستی ملی قابل غارت و حتی قابل زیست، در ایران دیده نمیشود. بدین ترتیب، تالیف تاریخهای کنونی که غالب مولفین آن یهودیاند، جز برداشتن بار قتلعام پوریم از دوش یهودیان و تقسیم علت ویرانیهای وسیع حاصل از آن، بر دوش اسکندر و مسلمین و مغول نیست. چنانکه داستانهای دیگری در باب آتش زدن کتابها و کتاب خانهها با توجه به مبحث بنیانی بالا به قصد آلودن تاریخ اسلام و مردم مسلمان، به همت مورخین وابسته به کنیسه و کلیسا تدارک شده است.
11. آنوسی چیست ؟هدف این مقاله، صرفاً آشنا و آگاه ساختن ایرانیان مسلمان با نقش پنهان یهودیانی است که در لباس مسلمین در میان آنان زندگی میکنند و با جلب اعتماد و حمایت مسلمانان، اهداف یهودیت و حکومت اسرائیل را به پیش میبرند. بدیهی است که این مقاله قصد ندارد توهین یا افترایی را به مسلمین نسبت دهد و وجود چنین یهودیان مسلمان نما (=آنوسی) در لباس مردم عادی، روحانیون، دانشگاهیان، سیاستمداران و ... به معنای به زیر سئوال بردن سایر افراد این گروهها نیست. باشد که با آگاهی و هوشیاری نسبت به فعالیتهای دشمنان پنهان شده در لباس دوست، همچون گرگان پوشیده شده در پوست بره، از در افتادن به دام آنها برحذر باشیم.
تعریف آنوسی: آنوسی یک کلمه عبری برای یهودیانی است که به زور و یا داوطلبانه، به صورت ظاهری و به دلایل مختلف، از جمله ممانعت از طرد از سوی مسلمانان و فرار از پرداخت جزیه، به ظاهر تغییر دین میدهند و مسلمان میشوند. بخشی از آنوسیان، به دین مسیحیت تظاهر میکنند که در دنیای مسیحی، به مسیحیان صهیونیست مشهورند و خود مسیحیان نیز همچون ما مسلمانان، از باطن یهودی این افراد غافلاند. بخشی از آنوسیان نیز در بین مسلمانان زندگی میکنند و کنیسههای زیرزمینی خود را دارند. آنها در ظاهر مسلماناند، نماز میخوانند، روزه میگیرند، به حج میروند و خمس و زکات مال خود را میپردازند و در ظاهر جزیی از جامعه مسلمیناند. تأکید این نوشتار، بیشتر شناسایی نقش همین آنوسیان در جوامع اسلامی است. آنها برای جلب اعتماد مسلمین به هر کسوت و سیمایی در میآیند؛ در صورت لزوم به حوزههای علمیه مسلمانان میروند و تحصیلات حوزوی خود را تا بالاترین مقطع و مدارج ممکن، طی میکنند. بخشی از آنها، نقش افراد ساده را بازی میکنند و بعضی دیگر ادعای فرزندی پیامبر اسلام (ص) را بر خود میبندند و خود را «سید» میخوانند (به دلیل پارهای ملاحظات، از ذکر هر نامی از این افراد صرف نظر میشود و خوانندگان علاقهمند به آشنایی با علمای آنوسی در ایران، میتوانند به کتاب «فرزندان استر» رجوع کنند). گروهی دیگر از آنان برای نفوذ به میان مسلمین و حضور در خصوصیترین اجزای زندگی آنها، به مشاغل خاص و به خصوص پزشکی روی میآورند. بدین لحاظ، از جمله حرفههای مورد علاقه آنان، پزشکی است و اصولاً به نظر میرسد که لغت حکیم در معنای اصلی آن یعنی طبیب، برداشتی از لغت حاخام به معنای دانا و دانشمند است و البته باید در نظر داشت که زبانهای عربی و عبری، دارای ریشههای یکسان آرامیاند. شغل دیگر بسیار محبوب و فرحبخش و مورد علاقه یهودیان و آنوسیان، موسیقی و طرب و لهو و لعب است و عده زیادی از مشاهیر موسیقی ایران و جهان، یهودیان آنوسی هستند که به اسامی برخی از آنان در ایران اشاره خواهد شد. افزون بر اینها، سیاست و حضور در عرصههای گوناگون فعالیت سیاسی، از جمله مشاغل بسیار پرطرفدار برای یهود است تا از این طریق نیز قدرت پنهان یهود را افزایش دهند.
آنان با تظاهر هر چه بیشتر به تدین، تا حد گزینش زندگیای به ظاهر ساده و فقیرانه و با مظلومنمایی و کسب ترحم و اعتماد، راه را برای قدرتیابی خود در میان جامعه مسلمین هموار میکنند و به محض رسیدن به مقام، برای صعود به مرتبه بالاتر، نقشه میکشند و بدین ترتیب، دائما به هدف خود که ضربه زدن پنهان و از درون به مسلمین است، نزدیکتر میشوند. البته لازم به ذکر است که آنوسیان به قدرت رسیده، برای انتخاب کارگزار و زیردست خود، هرگز حق ندارند در صورت دسترسی به افراد آنوسی، فردی مسلمان را انتخاب کنند. به این ترتیب، آنان هرم قدرت خود را روز به روز قویتر میکنند و پنهان کاریشان، مانع از ظاهر شدن هویت واقعی یعنی یهودی آنان میشود.
اما بیشک، یکی از محبوبترین و مهمترین و در عین حال، ضد اجتماعیترین و ویرانگرترین پیشه همیشگی یهودیان، بانکداری و رباخواری است، چنانکه امروزه مهمترین بانکهای جهان تحت مالکیت یک یا چند یهودی قرار دارند. یهودیان قرنهاست که از این طریق، نبض و رگ حیاتی ملتها را به دست گرفتهاند؛ دوستان خود را حمایت و دشمنانشان را ورشکسته میکنند. شناسایی آنوسیان پنهان شده در میان مسلمین: اصول کلی این امر مبتنی بر این واقعیت است که یک یهودی و آنوسی، الزاماً در مسیر اهداف و منافع قوم خود و یهودیت میکوشد و از هر گونه فعالیت و اقدامی که منجر به زیان آن شود، تا حد امکان جلوگیری میکند. در حقیقت، فرزندان یهودی از سوی خانواده و اطرافیان به گونهای تربیت میشوند که خود را قوم برتر دانسته و هر اقدامی و به هر بهایی را در جهت تأمین مصالح قوم خود مجاز و لازم بدانند.
به همین دلیل، امکانی ساده و ابتدایی برای شناخت آنها فراهم میشود و طی فعالیتهایی که یهودیت را به طور جدی تهدید میکند، میتوان به آنوسی بودن یهودیان مسلماننما پی برد. ذیلاً به چند روش ساده شناسایی یهودیان آنوسی اشاره میشود. شیوههای آنوسیان برای اختفای ماهیت یهودی خود: آنوسیها برای اختفای ماهیت خود، تلاشهای زیادی انجام میدهند. اکثر آنها، تا حد افراط به اسلام اظهار ایمان میکنند و از این راه، وجهه اجتماعی مناسبی کسب میکنند و بدین ترتیب، بر ماهیت یهودی خود سرپوش میگذارند و با تظاهر به دین و مذهب اسلام، هم معتقدات اصلی خود را پنهان میکنند و هم جایگاهی برابر با مسلمانان و حتی بالاتر از مسلمانان عادی به دست میآورند و در عین حال از محظوراتی نظیر نجس تلقی شدن و پرداخت جزیه و غیره در امان میمانند. نکته مهم در این خصوص، افراط در تظاهرات اعتقادی از سوی آنان است؛ آنوسیان برای جلب اعتماد مسلمانان و نفوذ هر چه بیشتر در میان آنان، دائما در نمازهای جماعت حضور دارند، روزههای خود را به طور کامل میگیرند، به حج میروند، ادعیه و اذکار اسلامی میخوانند، در مراسم عزاداری و اعیاد مذهبی شرکت میکنند و خمس و زکات مال خود را در وقت معین و به افراد خاص، میپردازند.
همچنین یهودیان آنوسی ایران در دوران بعد از انقلاب، برای جلب اعتماد مؤمنین و مسئولان حکومت اسلامی در راهپیماییها و تظاهراتی نظیر 22 بهمن و روز جهانی قدس و نیز انتخابات و ... شرکت میکنند و حتی برای برگزاری مراسم مذهبی مسلمانان کمکهای مالی میکنند و یهودیان به مقام رسیده، برای پنهان کردن ماهیت خویش و رفع تردیدهای احتمالی و کسب اعتماد هر چه بیشتر سایر مسئولان حکومت اسلامی، حتی علیه اسراییل و صهیونیسم هم سخنرانی کرده و برای حفظ ظاهر در راستای مبارزه با اسراییل، سمینار و همایش و کنفرانس برگزار میکنند.
تمام این گونه اقدامات برنامهریزی شده در نهایت به تثبیت موقعیت یهودیان آنوسی و حفظ منافع یهود میانجامد. به این ترتیب، تفکیک یهودی آنوسی از مسلمان واقعی، بسیار دشوار میشود ولی در این گفتار، تلاش میشود تا حد امکان معیارهایی برای شناخت یهودیان آنوسی ارائه شود. چگونه آنوسیان را بشناسیم؟ در ابتدا لازم به ذکر است که راههای بیان شده در زیر، به هیچ وجه قطعیت مطلق ندارند، ولی با این حال میتوان از طریق آنها تا حدودی به شناخت آنوسیها نزدیک شد.
رفتارهای فردی: یهودیان آنوسی برای نفوذ در میان هر یک از طبقات جامعه ایران به لباس آنان درمیآیند. مثلاً یک آنوسی ممکن است به صورت روشنفکر مسلمانی درآید که لاییک است، به خدا و پیامبر اسلام (ص) توهین میکند، قرآن را متنی زمینی یا سروده یک عرب میداند و قایل به تحریف قرآن (علنی یا تلویحی) است. همچنین آن روحانیای که نزدیکی ادیان را تبلیغ میکند میتواند گام آگاهانه یا ناآگاهانه دیگری را در کنار کار آن روشنفکری که دین اسلام را مرتجعانه میشناساند، برای رفع خصومت علیه یهودیت و اسرائیل به پیش ببرد، زیرا تکیه هر دو گروه بر تواریخ اسلامی موجود است که آنوسیهای دیگری، در زمانهایی دیگر و با نامهایی دیگر نوشتهاند. (برای نقد و بررسی تواریخ به ظاهر اسلامی موجود از این دیدگاه ر.ک به مجموعه آثار استاد ناصر پورپیرار با عنوان کلی تأملی در بنیان تاریخ ایران) چنین گروههایی، بیش از ذکر نام خداوند و یا پیامبر اسلام (ص)، از امامان و خلفا و صحابه یاد میکنند و پی در پی داستانهایی را تکرار میکنند که در آنها پیامبر بزرگوار اسلام (ص)، در نقش یک رهبر نظامی مسلح خونریز، مردی هوسران، ضعیف النفس، دارای مقاصد دنیوی، ناتوان در اداره امور، دارای بیماریهای روانی – عصبی نظیر صرع و دهها افترای دروغین و مهوع دیگر، معرفی میشوند. اگر در این گونه افراد بیمنطقی و یا تعصب افراطی دیدید، گامی به شناخت آنها نزدیک تر شده اید. رفتارهای اجتماعی: در رفتارهای گروهی، مهمترین ویژگی یهودیان آنوسی، اقدام دسته جمعی و حمایت از فعالیتهای یکدیگر است؛ بدین معنی که اگر یکی از آنها کاری ناپسند انجام دهد، فرد آنوسی دیگر که دارای سیما و وجهه موجهای بوده و اعتبار لازم را از طریق اقداماتی نظیر تظاهر به تدین و مشارکتهای اجتماعی مثبت به دست آورده است، پا در میانی کرده و موضوع را به نحوی فیصله میدهد.
یا اگر یکی از آنها در کاری، چه کوچک و چه بزرگ، سنگ اندازی کرده و مانعتراشی کند، آنوسی دیگری که شخص موقر و مقبول عامهای است، به او پیوسته و کار او را توجیه میکند. این شیوه، در ادامه و در سطح کلان، به صورت درگیریهای اجتماعی دیده میشود و مثلا دو یا چند گروه دارای عقاید مختلف، در زمینه سیاسی یا فرهنگی و اقتصادی، منازعهای غیر لازم را آغاز میکنند که چند وجه مشخص دارد:
الف: فاقد نقطه آغاز و دلیل موجه و روشن، یا بر سر مسائلی بسیار ساده است.
ب: هیچ کسی در هیچ گروهی، حرف قطعی و نهایی را نمیزند و درگیریها به صورت سطحی و لفظی ادامه خواهد یافت. در عین حال، همواره همدیگر را به افشای مسائلی تهدید میکنند با این عبارت که اگر فلان مطلب گفته شود، کار طرف تمام خواهد شد، اما چنین اتفاقی هرگز رخ نداده و نخواهد داد.
ج: معمولاً این گروهها خلق الساعهاند و بر مبنای هیاهو پدیدار میشوند.
د: افراد این گروهها به بهانه بیاعتنایی یا بیاهمیتی از درگیری عقلی و عمومی آشکار با موضوع مورد نزاع میگریزند.
ه: مطالبات همه گروهها یکسان و منطقی به نظر میرسد، اما در صورت برتری و غلبه یکی بر دیگری، موضوع مسکوت میماند و تغییری در هیچ موردی دیده نمیشود. این سکوت تا زمان لازم ادامه خواهد یافت.
و: مهمترین هدف آنوسیان از این اقدامات، یکی مشغول سازی جامعه با مطالب سطحی و ممانعت از ورود به بنیان مطلب، و دیگری جذب افراد جوان و ساده دارای گرایشات متفاوت در گروههای مختلف و گاه متضاد است تا افراد نیروهای خود را صرف مبارزات پوچ کرده و انرژی خود را هدر دهند.
راه دیگر شناخت آنوسیان، خصایص آیین یهود است که میتواند در شناسایی افراد موثر باشد. از جمله برخورد یهودیان آنوسی با روز شنبه تعطیل و حرام بودن کار کردن در این روز در آیین یهود، که آنوسیان از راههای مختلف و با زیرکی تمام، در این روز کار و تعطیلی را با هم توأم میکنند. از جمله اقدامات آنها برای پرهیز از کار کردن در روز شنبه و عدم ارتکاب گناه، تلاش برای مرخصی گرفتن در مشاغل دولتی و یا خصوصی است.
در کارهای دیگر، ترفندهای دیگری زده میشود، نظیر گرانفروشی غیر قابل توجیه برای جلوگیری از انجام معامله، تمارض و ابراز گرفتاریهای خانوادگی و ... . آنوسیان الگوهای رفتاری دیگری نیز دارند که برای شناخت آنان چندان مفید نیست، زیرا چندان از جانب آنها رعایت نمیشود، نظیر رعایت فاصله چند ساعتی بین غذاهای دارای انواع گوشت با مأکولات لبنی نظیر ماست و بستنی و ...، بدین معنی که آنوسیان، اکراه دارند مثلاً کباب و دوغ را با هم بخورند و معتقدند باید بین این دو، چند ساعتی فاصله باشد که البته این مسائل چندان مراعات نمیشود.
تولید شایعات: یکی از فعالیتهای اصلی آنوسیها تولید، ترویج، انتشار و تبلیغ خرافات دینی (و طی این سالهای اخیر تولید انواع اس. ام. اس.های موهوم برای تمسخر مسئولان حکومت اسلامی یا تمسخر اعتقادات دینی مسلمانان) است که شکل های متنوعی دارد:
الف: مثلاً نامهای از زیر درب منزل شما انداخته می شود و در آن ادعا میشود که فلان شیخ، فلان امام یا پیامبر اسلام (ص) را در خواب دیده است و به وی چنین و چنان گفته است و پس از کلی درد دل بیمورد و غیر لازم و بیمعنی، از او خواسته است که فلان کار را انجام دهد. در پایان از خواننده درخواست میشود که آن برگه را به تعداد مشخصی تکثیر کند و بدون این که شناخته شود، پخش کند و به خواننده نوید میدهد که در صورت اطاعت، پاداشی بزرگ نصیب او خواهد شد، چنان چه فلانی این کار را کرد و در عرض یک هفته به ثروت کلانی رسید و شخص دیگری، تخلف کرد و مثلاً از کوه پرت شد! و .... چنین شایعات و دروغهای خرافهالودی همواره توسط آنوسیان ساخته شده و اشاعه داده میشود.
ب: اخیراً این طور باب شده است که ادعا میکنند در فلان وقت که اغلب در ایام عزاداری ماههای محرم و صفر است، تصویری از فلان شهید میدان کربلا روی دیوار افتاده است، یا این ادعا که مثلاً فلان شهید کربلا، بر فلان کودک یا زن یا مرد حاضر در جمع ظاهر شده است. اشاعهدهندگان این خرافات (و احتمالاً همان کسی که بر دیدار این مسائل گواهی میدهد) احتمالاً آنوسی هستند.
ج: اقدام دیگر یهودیان آنوسی برای ترویج خرافات دینی، برگزاری جلسات مذهبی نظیر آموزش قرآن یا روضهخوانی همچون سایر مسلمانان است. آنوسیان اغلب جلسات زنانه را هدف قرار میدهند به چند دلیل: اولاً غالب افراد جلسات زنانه خانهدار بوده و اوقات فراغت بیشتری دارند که طی آن با یکدیگر مرتبط بودهاند و میتوانند با تکرار مکرر این مسائل، به آن دروغها پایداری ببخشند. ثانیاً بعضاً دارای سطح اطلاعات و بینش بالایی نبوده و قابلیت بیشتری برای پذیرش و ترویج دروغ دارند.
دلیل سوم و تقریباً اصلی، نقش این افراد به عنوان مادر است که با پذیرش این عقاید، آن را به طور کامل به نسلهای بعدی انتقال میدهند و نسل بعدی، به دلیل اعتماد فطریای که به مادر دارد، غالب آراء، نظرات، اندیشهها و اعتقادات دینی و غیر دینی او را میپذیرد و همین عامل، یادآور تأکید قرآن است بر عدم تبعیت کورکورانه از اعتقادات والدین در عین احسان و احترام به ایشان. در تمام موارد، نقش رسانهها و media، کاملاً عیان و غیر قابل انکار است. البته از نقش آنوسیان داخل شده در قشر روحانیت که به دلیل سیمای ظاهری موجه، دارای قابلیت نفوذ تقریباً مطلق و سراسری در جامعه اسلامی هستند و در عین حال وظیفه رهبری آنوسیان خردهپا را نیز بر عهده دارند هم نباید غافل شد. آنوسیان معمولاً خود را به شدت مذهبی جلوه میدهند و برای فریب مسلمانان انقلابی و حزباللهی به عضویت گروههایی نظیر بسیج و حزب الله و ... در میآیند و ضمن گزارش به مراکز مافوق خود در مورد نوع و نحوه فعالیتهای مذهبی مسلمین و افراد انقلابی، به گسترش و توسعه اسراییلیات و خرافات مذهبی در میان افراد این گروهها میپردازند.
همچنین آنوسیان در گروههای لهو و لعب نیز حضور چشمگیری دارند تا بتوانند از این طریق هزلیات و امور بیارزش را در جامعه اسلامی توسعه و گسترش دهند. تحریف قرآن کریم و توسل به منابع نامطمئن غیر قرآنی: برای ایجاد انحراف در اعتقاد مسلمین، شاید هیچ روش دیگری تا این اندازه مفید نباشد. به همین دلیل تأکید بیشتری بر روی این بخش شده و دستهبندی کاملتری صورت میگیرد.
1. قرآن از سوی آنوسیها هرگز مورد استناد جدی قرار نمیگیرد و در صورت نیاز به قرآن، هیچگاه این کتاب آسمانی مورد رجوع مستقیم قرار نمیگیرد، بلکه همواره به تفسیر قرآن مراجعه میشود که در این مورد هم تقریباً همیشه، تفاسیری مورد رجوع قرار میگیرند که نویسنده آن نیز آنوسی بوده است تا از این طریق باز بتوانند از متن و بیان اصلی قرآن بگریزند. اسامی تعدادی از آنوسیان مفسر و محدث در کتاب فرزندان استر ذکر شده است و برخی از معاصرین آنها با تصویر معرفی شدهاند.
2. آنوسیها اهمیت فراونی به ادعیه میدهند و اغلب یک دعا نیز در جیب یا کیف خود دارند، در حالی که قرآن را حتی ورق هم نمیزنند.
3. در مورد قرآن، بیشتر به آیات قتال و جهاد اشاره میکنند و ضمن تظاهر به اعتقاد به قرآن، با بیان این موضوعات، مخاطب را تحت تأثیر قرار میدهند تا تصویری خشن از اسلام در ذهن او بسازند.
4. ادعا میکنند که رژیم اشغالگر اسراییل و صهیونیسم باید نابود شود و حتی اقدام به تاسیس بنیادهایی برای کمک به مردم فلسطین میکنند، اما هرگز عملی انجام نمیشود و این مسائل هرگز از حد شعار فراتر نمیرود، چنان که با وجود این همه مبارزات شهادتطلبانه، هنوز هم بعد از دهها سال رژیم اشغالگر قبلهی اول مسلمانان، به حیات خود ادامه میدهد. در عین حال، آنوسیها با توسل به اندیشهها و تفکرات اومانیستی و برابری تمام انسانها با هم، حتی بدون توجه به جنس و آزادی اعتقاد و اندیشه، به ظاهر برای صلح میان یهود و مسلمان تلاش میکنند.
5. اصرار دارند و تبلیغ میکنند که صهیونیزم و یهودیت دو مقوله کاملاً جداگانهاند و به این مطلب اشاره نمیکنند که تمام افکار و اهداف صهیونیسم دقیقاً همانهایی است که در تورات به کرات به آنها اشاره شده است، چنان که یهودیان در تورات مکرراً به قتلعام همسایگان و دست یافتن بر ارض موعود فراخوانده میشوند. همچنین به این موضوع نیز عامداً بیتوجهاند که خداوند در کتاب خود با یهودیت، به طور عام و در هر فرقه و جامه و کسوتی برخورد کرده و تفکیکی میان یهودی یا گروهها و زیرمجموعههای فکری آن همچون صهیونیسم قائل نشده است.
6- از کمکهای جمهوری اسلامی ایران و اعراب به مردم فلسطین انتقاد کرده و میگویند چرا کشورهایی که خود محتاج امکانات و دارایی خود هستند و بدهیهای بینالمللی دارند، ثروتشان را صرف نیازهای داخلی خود نمیکنند و برای فلسطینیان هزینه میکنند؟ این آنوسیها و روشنفکرنماهای دنبالهرو آنان هرگز نمیپرسند که چرا جامعه سرمایهداری غرب با تمام امکانات به یهودیان برای سرکوب فلسطینیان و ضدیت علیه مسلمانان کمک میکند؟
7. آنوسیها به هنگام شدت یافتن وحشیگریهای اسراییل علیه فلسطینیان مبارز، احساساتی شده و رمانتیک حرف میزنند و ضمن عدم اشاره به راه حل صرفاً صورت مسئله را پاک کرده و مثلاً میگویند: به هر حال بهتر است اعراب و اسراییل به نحوی با هم کنار بیایند! چون هر دو انساناند!
8. یهودیان آنوسی دارای گرایشات باستان پرستانه بعضاً افراطی هستند، همواره کورش و داریوش را به نیکی یاد کرده و وسیعاً میکوشند تا کورش را همان ذوالقرنین قرآن جا بزنند.
9. آنان فیلم «تختگاه هیچکس» را که مستندی در باب نیمه کاره بودن تخت جمشید است، دروغ و جعل معرفی میکنند، افراد را به ندیدن آن فرا میخوانند، مراکز رسمی دولتی را از نمایش عمومی آن بازمیدارند، آن را بدون هیچ دلیلی، رد و غیر قابل اعتنا مینامند و مورد تمسخر قرار میدهند.
10. موضوع وقوع رخداد پوریم را که نسلکشی همه جانبه بنی اسراییل در منطقه ایران و عراق و ترکیه کنونی است، رد کرده و ذکر ماجرای آن در بخش تواریخ تورات را اشتباه چند خاخام میدانند و منکر وقوع آن هستند، اما اگر تحت شرایطی ناچار به پذیرش این واقعیت شوند، آن را محدود دانسته و منکر توقف حیات بشری درآن مقطع میشوند و در مورد نبود هیچ اثری از تمدنهایی نظیر عیلام و اکد و آشور و بابل و سارد و لیدی و فینیقیه و ...، ادعا میکنند که آنها در تمدن فرضی هخامنشی مستحیل شدهاند و نه این که نابود شده باشند و دلیل این استحاله را هم قدرت یا تمدن برتر هخامنشیان میدانند، در حالی که هیچ سندی برای این برتری غیر عادی در منطقه وجود ندارد.
11. آنوسیهای ایران، مثل همه یهودیان جهان از اعراب نفرت دارند، آنها را وحشی و بیدین و بیتمدن و نابود کننده تمدن موهوم ساسانی میدانند، اما در عین حال معتقدند که ایرانیان موفق شدهاند از همان افراد بیدین، دین اسلام را به صورت صحیح و کامل أخذ کنند. راههای دیگر شناسایی یهودیان آنوسی: راههای کم اهمیتتر دیگری نیز برای شناخت آنوسیها وجود دارد که قابلیت استناد زیادی ندارند، اما به هر حال میتوانند مؤثر باشند.
نکته ظریف در این خصوص این است که چنین نشانههایی، در عین در حاشیه قرار گرفتن، گاه میتوانند آغازگر ظن و گمان در مورد یهودیان آنوسی باشند. در ذیل به بعضی از این راهها اشاره میشود. آنوسیها معمولاً در اطراف خود از لوازمی استفاده میکنند که به نوعی با ستاره داود مرتبط باشد، مثلاً از قاب عکسهایی با ستاره 6 و 8 پر استفاده میکنند که تصویر دو مربع و یا دو مثلث هم اندازه است که با چرخشی 45 درجه ای و 180 درجه ای، بر روی هم قرار گرفتهاند. یک راه دیگر شناسایی آنها بر اساس نام فامیل است، زیرا که برخی از نامهای خانوادگی در انحصار آنهاست و در روابط داخلی آنان همانند یک کد شناسایی عمل میکند. متأسفانه تاکنون هیچ محققی به فکر تدوین چنین فرست اسامی نیفتاده است، اما گروهی از القاب و عناوین و صفتها و الفاظ وجود دارند که با پیشوند و پسوندهای مختلف به عنوان نام خانوادگی در میان آنوسیها، از قدیم الیام رواج داشتند، ولی چون ممکن است برخی از خانوادهها اینک فقط میراث بر آن اسامی باشند نه آنوسی، لذا از ذکر آنها خودداری میشود. اما ذکر این نکته ضروری به نظر میرسد که این اسامی، بار معنایی خاصی نیز دارند. به علاوه خانوادههای آنوسی دارای یک نام خانوادگی معمولاً مشابهتهایی نیز با هم دارند. مثلاً برخی از نامهای خانوادگی مخصوص آنوسیهای دارای گرایشات شدید مذهبی است، برخی دیگر اشاره به مشاغل محبوب آنان چون طب و مطربی دارد.
این قبیل آنوسیان در هر کجای ایران که باشند، صفات یکسانی را بروز میدهند و برخی دیگر از اسامی نیز اشاره به قومیت ظاهری فرد آنوسی دارند و مثلا نشان دهنده زندگی فرد در بخش ترک یا کرد یا لرنشین ایران هستند. اهداف آنوسیان: آنوسیها اهداف متعددی دارند که در این جا به مهمترین آنها اشاره میشود.
عمدهترین هدف آنها ایجاد چند دستگی و اختلاف در میان مسلمین و بازی با اجناس و قیمت کالاهای مورد نیاز جوامع مسلمان است. آنها با اختیار داشتن سرمایه مخفی و این روزها علنی، تقریباً تمام درآمد مسلمین را به صورت ربا و نظایر آن از آنان پس میگیرند و به جیب خود میریزند تا مسئله رشد اجتماعی در بین مسلمین متوقف بماند و کیسه یهودیان بدون زحمت متورمتر شود. طبق قرارهای داخلی، یهودیان درآمد خود را به کنیسه میرسانند و در صورت بروز هر مشکلی نیز از طرف آنها حمایت میشوند.
راههای مقابله با آنوسیان: برای مقابله با این افراد، گام نخست آگاهی از اهداف آنان است که البته بخش کوتاهی از اهداف مهم آنها ذکر شد. لذا با اطلاع از نقش عمدهی آنان در ایجاد تفرقه در بین مسلمانان، لازم است تا در مسیر خلاف آن حرکت کنیم. بدین لحاظ، به نظر میرسد که شروع این امر منوط به ایجاد تحولی در بین علمای اعلام اسلام در سراسر سرزمینهای اسلامی است تا با بررسی صحت و سقم اطلاعات عمدهترین و اصلیترین منابع اسلامی، در اصول و فروع که موجد اختلافات مذهبی است و تعیین تکلیف با آنها، مسلمین را از دشمنی بیجهت با یکدیگر باز دارند و با شناخت مزاحمان و مانعتراشان بر سر راه اتحاد دوباره اسلامی، نقاب را از چهره دشمنان واقعی مسلمین یعنی آنوسیان بردارند.
آنوسیهای مشهور: برخی از آنوسیها با پوشش اسلامنمایی خود خدمات شایانی به قوم یهود انجام دادهاند. عمدهی اینان دارای فعالیتهای مذهبی به ظاهر اسلامی بودهاند و اقدامات بسیار بزرگی در ایجاد تفرقه و ساخت انواع فرقههای منتسب به اسلام همچون بهاییت داشتهاند. متأسفانه به دلیل احتمال ایجاد بعضی التهابات و ایراد اتهامات صرفاً احساساتی و متعصبانه و بدون پشتوانه مستدل و منطقی، از ذکر اسامی این فرقهها صرف نظر شده و خوانندگان علاقهمند به کتاب «فرزندان استر» ارجاع داده میشوند.
در این جا تنها به اسامی چند تن از آنوسیان غیر مذهبی اشاره کوتاهی میشود، با این توضیح که فهرست مفصلتر اسامی آنها در منبع فوقالذکر موجود است:
فیلسوف: ابن کمونه، 1284 م. ملا الازار همدانی (قرن 19 و 20)، معروف به لاله زاری، مترجم کتاب گفتار در روش رنه دکارت موسیقی: مرتضی خان نیداوود ادبیات: سید جمال الدین واعظ که از سران مشروطه بود و پسر وی سید محمد علی جمال زاده، نویسنده مشهور ایرانی سید اشرف الدین قزوینی، مدیر مسئول روزنامه نسیم شمال سلیمان حییم، مؤلف فرهنگ انگلیسی به فارسی حییم علی معلم، مؤلف فرهنگ انگلیسی به فارسی پزشکی تاریخ: خواجه رشید الدین فضل الله، نویسنده جامع التواریخ سعد الدوله صفی بن هیبت الله، وزیر ارغون خان ایلخان مغول که به جرم جاسوسی برای مسلمانان کشته شد سیاست: قوام السلطنه، نخست وزیر محسن (هاخام رابی)، نماینده مجلس در زمان محمد رضا شاه پهلوی اقتصاد: مراد اریه، نماینده مجلس در زمان محمد رضا شاه که خانواده اریه صاحبان کارخانه کاشیسازی ایرانا بودند حاج حبیب القانیان، مؤسس شرکت پلاستیکسازی پلاسکو و کارخانجات صنعتی و تولیدی مرکب در ایران
۱ نظر:
با غیبت شما فرصتی دست داد برای مرور دوباره ی نظریات آقای پور پیرا
اما هر چه بیشتر در این دوره های یاد شده و ارتباط این ادوار با یکدیگر دقیق میشوم بیشتر به نظرم آبکی میایند :
برای مثال تلاش شده تا دوره ی حمله ی اسکندر به ایران را تقریبا از حافظه ی تاریخ ایران پاک کنند، حال آنکه اسکندر که از مغولستان به کشورهای دور دست لشکر کشید نمیتواند از ایران نگذشته باشد ، و حتا خود مغولهایی که با ایشان برخورد داشته ام و چنگیز خان را مانند پیامبر ستایش میکنند صحبتی از عدالت وی نمیکنند و جسارت و کشور گشایی وی را و در نتیجه گذشته ی خود را میستایند
آقای پور پیرا میتوانند برای کامل شدن پازل تاریخی خود اسکندر را مسبب خارج شدن اختیار شام و ایران از دست یهودیان و آماده شدن فضای آنزمان برای ظهور قدرتی جدید مثلا اسلام بنامند
اصلا نیازی به این نیست که برای فجیع جلوه دادن یکی, از باقی دنیا دنیای خوبان بسازم
ترکها هم خیلی فجیع بوده اند و اینرا میتوان از ترانه های فولکلور مردم اروپای شرقی که در آن اتامانها را با شیطان برابر میدانند دریافت
اما گویا ایشان میخواهد افتخار رانده شدن یهودیان از ایران را برای اسلام حفظ کند و در نتیجه تاریخ عقلانی ای که همه قسمتهای پازل آن با هم جور باشد ارایه نمیدهد
البته آن قسمتهایی که مربوط به کوروش میشوند کاملا قابل تصور مینمایند و محتمل بوده اند
ارسال یک نظر