1. رئوس مطالب جدید و خلاصه نظریات آقای پورپیرار چیست ؟اساس نظریات جدید تاریخی آقای ناصر پورپیرار دربارهی تاریخ و فرهنگ شرق میانه، در دورهی ما قبل و ما بعد اسلام، بر افشای مطلب به عمد پنهان نگاه داشته شدهی قتل عام پوریم و تبعات حاصل از آن قرار دارد. بر اساس این نظریات آن نسلکشی برنامه ریزی شده، موجب انهدام کامل تمدن و تجمع مردم ممتاز شرق میانه تا حد امحاء کامل حیات انسانی در حوزهای وسیع شده است که در زیر به فشرده کاملی از آن اشاره میشود.
1. منطقهی شرق میانه، شامل محدودهی تقریبی شام تا ایران، حداقل 7 هزار سال تاریخ و قدمت متمدنانه دارد.
2. بنی اسراییل پس از خروج از مصر، در جست و جوی مکان استقرار، به جای آماده سازی زمینههای همزیستی مسالمت آمیز، به سبب نژاد و قومپرستی ویژهی یهود، با مقابلهی نظامی با بومیان منطقه، چنانکه شرحهایی از آن درگیریهای سبعانه در تورات نیز آمده است، موجب ایجاد نفرت از آن قوم در میان مردم شرق میانه شده است.
3. سرانجام این تجاوزات متعدد یهود به فلسطینیان و عاموریان و آرامیان و غیره، که اوج آن در تحرکات نظامی زمان حضرت داود دیده میشود و شاید هم به تقاضای مردم مغلوب خونریزیهای وحشیانهی یهود شده است، دو امپراتوری قدرتمند آشور و بابل، چندین بار اورشلیم را مورد تهدید و تخریب قرار دادند و در نهایت، موجب انهدام کامل اورشلیم به وسیلهی بخت النصر پادشاه بابل و انتقال اسیران و ثروت یهود به بابل شد.
4. رابیها و سران کنیسه، سالها پس از این شکست کامل، برای آزاد کردن اسیران بلند پایه و سرمایهی کنیسه از اسارت بابل، چنانکه در تورات به جزییات تشریح شده، موفق به جلب همکاری و موافقت سر کردهی یک قوم وحشی ساکن شمال کوههای قفقاز، به نام کورش شدند تا با حمله به بابل موجب رهایی آن اسیران و ثروت یهود شود. همکاری داخلی ستون پنجم و حمایت و هدایتهای همه جانبهی یهود به اضافه اعمال وحشیانهترین خشونتها، سرانجام موجب پیروزی نهایی کورش در جنگ با بابلیان و سقوط آن تمدن و فرهنگ فوق عالی منطقهی ما شد. در مقابل نیز، به پاس تقدیر از کورش، علاوه بر پاداشهای مادی فراوان، عنوان «مسیح» نیز، مشرکانه و بدون اذن الهی، به او بخشیده میشود و این موضوع، در توراتهای یک قرن پیش، به وضوح ثبت شده است. اما در میان امت اسلامی و به دلیل ایمان مسلمانان به عیسی ابن مریم به عنوان مسیح واقعی و پیامبر الهی، چنانچه در قرآن نیز مندرج است، آنوسیان به خدمت گرفته شدند تا به جای عنوان مسیح، عنوان ذوالقرنین را به مزدور نابودکنندهی مادر شهرهای جهان یعنی بابل ببخشند که پیامبری فاقد پیروان و تا حدی ناشناخته بود تا قداست و احترام یهود به کورش جنایتکار، به نوعی، به امت اسلامی نیز تسری داده شود.
5. مبارزهی متحدانهی اقوام سراسر منطقه در حمایت از بقایای در حال مقاومت بابلیان، موجب یک سلسله ستیزههای پیاپی میان نیزه داران هخامنشی و اقوام متعددی در شرق میانه شد که شرح نسبتا مفصلی از آن، در کتیبهی داریوشی بیستون مسطور است. تجربه این ستیز، سرانجام به بومیان این خطه آموخت که عدم توفیق نظامی آنان در مقابله با آدمکشان هخامنشی، وجود ستون پنجم مخفی یهودیان در میان بومیان شرق میانه است، نقشی که هنوز هم با همان سبک، به وسیلهی آنوسییان رخنه کرده در میان مسلمین انجام میشود. به همین دلیل، چنانکه باز هم در تورات نیز مضبوط است، مردم منطقه تصمیم میگیرند که ابتدا یهودیان جا خوش کرده در میان خویش را، در روزی معین و در تمام نقاط، قتل عام کنند.