در چهارچوب جمجمه

حقیقت نیازمند انتقاد است ، نه ستایش - نیچه

۱۳۹۰/۰۵/۲۷

انتقام راه رسیدن به دمکراسی نیست



این نامه را اوایل توطئه ی به اصطلاح بهار عرب نوشتم

محاکمه ی مبارک یک اشتباه بزرگ
کینه ورزی و انتقام راهی برای رسیدن به دمکراسی نیست



 به مردم مصر، کشور مدفن پادشاه ایران



مردم سرفراز مصر

ما ملت ایران بابت محبتی که به پادشاه ما کردید و اینکه جور بی وفائی ما را شما بدوش کشیدید به شما مدیون هستیم و به همین جهت وظیفه ی خود می‌دانم به عنوان یک روشنفکر ایرانی مطالبی را به عرض شما برسانم


مردم مصر!

شما امروز ایران را دارای قابلیت‌هائی حسرت برانگیز می‌بینید اما نباید این موضوع شما را از این حقیقت غافل کند که ایران با برخورداری از ثروت نفت و با تحمل خساراتی هولناک به اینجا رسیده و باید بدانید که اگر ایرانیان هنگام اعتراض به شاه خواست وی را که اعلام کرد صدای انقلاب را شنیده و خواستار آرامش مردم شد می‌پذیرفتند و او اصلاحات مورد تقاضای ایشان را عملی می‌کرد اکنون ما به مراتب وضعیت بهتری داشتیم.

انبوه مسائل و مشکلات اخلاقی و اجتماعی که اکنون ایران به آنها مبتلا است چیزی نیست که بتوان آنرا کتمان کرد و یا ناچیز شمرد.استقلال ایران هزینه‌ای گزاف برای این کشور داشته و هنوز هم ایران باید ناجوانمردانه بابت این استقلال هزینه بدهد.

شما فراموش کرده‌اید که در جریان مسائل انقلاب چه رجالی از رژیم سابق به جوخه‌ی اعدام سپرده شدند و چه جوان‌های انقلابی که بدار آویخته شدند؟


بیاد بیاورید  که چگونه مردم را هدایت کردند که سفارت آمریکا را تسخیر کنند تا با آن چهره ی ایران را مخدوش کرده و اموال ایران را به یغما ببرند.

و از همین راه‌ها نیز آتش جنگ را مابین دو کشور مسلمان و برادر ایران و عراق شعله ور کردند و چه جوانانی که از دو طرف کشته و معلول نشده‌اند و چه مصیبت‌ها که به این ملت تحمیل نشد.

مردم ما هم در سال پنجاه و هفت فقط می‌دانستند که شاه را نمی‌خواهند اما نمی‌دانستند چه باید جای آن بگذارند و زمانی که شاه نیمه سکولار را برداشتند مجبور شدند یک رهبر مذهبی را بجای آن بگذارندو به نظر می‌رسد شما نیز همان رهبر مذهبی را هم نداشته باشید.

مردم مصر

امروزه ثابت شده که دموکراسی غربی نه به سود توده‌ی مردم بلکه به سود سرمایه‌داران و متنفذان عمل می‌کند و در مقایسه با آن داشتن یک رهبر مقتدر و ثابت نعمت بزرگی برای یک کشور می‌باشد.اما همان دمکراسی غربی هم با وجود مکانیزم‌های پیچیده‌ی مردم سالاری است که می‌تواند تا حدودی با ثبات باشد و شما در کشورتان فاقد فرهنگ و راهکارهای دمکراتیک در حکومت داری هستید.

مرحوم "بازرگان" از انقلابیون معروف ایران که قربانی بی اطلاعی خودش از نبودن فرهنگ دمکراتیک در جامعه‌ی ایران شد جمله‌ی معروفی دارد که می‌گوید:


آزادی گرفتنی نیست یاد گرفتنی است 


دوستان اگر شما از استبداد رنج می‌بردید بدانید خود هنوز تفکر دمکراتیک نداشته‌اید و اگر انقلابی بنیاد برانداز و ساختار شکن بکنید وضعیت شما یا از قبل بدتر خواهد شد و یا کشورتان به آشوب و بلوا گرفتار می‌گردد

پس اجازه دهید حال که آقای مبارک دارای مشروعیت قابل قبولی می‌باشد ایشان به عنوان رهبر در مصر انجام وظیفه نماید و شما به تغییر دولت رضایت دهید و سعی کنید با هوشیاری خواسته‌های خود را همزمان با افزایش آگاهی‌ها و مهارت‌هایتان در مردم سالاری از دولت مطالبه کنیدمبادا که با از دست دادن رهبری، کشور به ورطه‌ی هرج و مرج و آشوب بیفتید و گرفتار حکومت اسلامی و تبعات بد آن شوید


توضیح : این مطلب مربوط به اوایل آشوب معروف به بهار عرب است


۲ نظر:

borzu گفت...

سکولار عزیز،
با اینکه مخالفتی با پیشنهاد و نصیحت شما ندارم و نگرانی تان را کاملا بجا میدانم اما فکر میکنم شرایط امروز مصر از چنین فازی عبور کرده و برگشت ناپذیراست ، و ما در این فاز تنها میتوانیم امیدوار باشیم به دادگاهی عادلانه که از حکم اعدام برای مبارک اجتناب کند .
از طرفی کشور مصر در حال حاضر از چهره های سیاسی نسبتا روشنفکر و معتبری برخوردار است که شاید با کمی خوش بیاری بتوانند فرمان هدایت این کشور را در دوره ی گذار به دست گیرند.
برای مثال ال برادعی که سالها در صحنه ی جهانی نقش آفرینی کرده است به نظر این حقیر حتما لایق تر از مبارک است
شاید هم مشگل نبود فردی (رهبری) که حرف آخر را میزند مسبب شرایطی شود که در آخر منتج به نفع ملت مصر باشد هر چند که خودم هم چنین سناریویی را کمی خوشبینانه میدانم

انسان سکولار گفت...

برزوی عزیز

اینروزها کار من فقط حرص خوردن و آنچه که باید بنویسم فقط پز دادن می تواند باشد

حرص خوردن از اینکه چرا دیگران متوجه ی آینده تاریک پیشرو نیستند و پز دادن برای اینکه بگویم " دیدید گفتم "

شک نکنید که آینده ی مصر تیره و تار است