# الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت
# استعمار انگلیس
# میراث باستانی
# فرهنگ و مذهب ایران
سی سال اعمال سیلستهای دستوری و غلط ایران را به بی فرهنگترین و بی اخلاقترین کشور دنیا بدل کرده
و هنوز آقایان دست برنداشته و فکر میکنند عرصه ی اخلاق و اندیشه عرصه ی حکم راندن و دستور صادر کردن است
فقر آگاهی درد اصلی است!!!
آیا خداوند خود در وجود بشر با ایجاد مکانیزم تمایل به لذت جوئی و فرار از تحمل درد راهنمائی جهت هدایت وی نساخته؟
امروز در دنیا برای انسانها اغلب اولین معیار برای انجام امور فردی و تعیین رویکردهای زندگی کسب لذت می باشد .
در گذشته نیز چنین بوده اما رنج هنجار شکنی و ترد اجتماعی ، توده را مجبور به تحدید علایقش و تمکین به حدود میکرده است.
اما حدود و محدودیتهای عرفی و دینی امروزه برای انسان ایرانی مرز غیر قابل عدول نبوده بلکه متاسفانه در پی سر خوردگی از حکومتی که تمام کمال اغلب جنبه های اجتماعی و فردی زندگی را به نام خود ثبت کرده شکستن این هنجارها شده نماد آزادی خواهی و روشنفکری!!!
بی ایمانی و بی اعتمادی مطلق به هر نوع فعالیتی که سرسوزنی حکومت نیز به آن نظری داشته و یا عدم همکاری و کارشکنی در آن که بصورت فساد اخلاقی و مالی و حتی آزار و تجاوز به حریم اجتماعی افراد نمود می یابد نه تنها نا پسند و قابل سرزنش نیست بلکه اسباب تفاخر نیز میباشد.
و متاسفانه قدرت سرکوبگر خارجی و داخلی چنان ضرب شستی به ایرانی نشان داده که ایرانی در هر تعاملی با دیگران اگر بتواند تجاوز میکند و هر گاه مقهور شود مورد تجاوز واقع شدن را سرنوشت منطقی ضعف قوای قهریه خود می داند
و در این میان اخلاقیات و اصول شرافتمندانه یک حماقت محسوب میشود تا یک فضیلت !
و در این میان اخلاقیات و اصول شرافتمندانه یک حماقت محسوب میشود تا یک فضیلت !
.
اینجاست که نگرش اجتماعی و سیاسی ما نیز شده انتقام و تخریب و هیچ روی کرد سازنده ای در آن دیده نمیشود.
و نهایت هنر و ابتکار حکومتیان نیز در اعمال کنش های منفعلانه و دفاعی سلبی بروز پیدا میکند
و دهها و دهها روش دیگر که به جای یک برخورد فعال و تهاجمی و سازنده و یا ایجابی با کودکانهترین روشها که همانا برخوردی سلبی است به عنوان راهکار اجرا میشود
- حجاب و یا تفکیک جنسیتی برای کاهش فساد جنسی
- تعیین زندان و جریمه و غیره در اختلافات زناشوئی برای کاهش طلاق
- اعدام و شلاق و قصاص و سنگسار و رفتارهای تخریبی نسبت به مجرمین برای کاهش جرم و جنایت
- سانسور و فیلترینگ انحصار کانالهای ارتباطی با اینترنت و جمع آوری گیرنده های شبکه های ماهواره ای جهت مقابله با آنچه متوهمانه تهاجم فرهنگی نام گرفته و البته به صورت برنامه ریزی جریانات و توطئه های سیاسی حقیقتا وجود دارد
و دهها و دهها روش دیگر که به جای یک برخورد فعال و تهاجمی و سازنده و یا ایجابی با کودکانهترین روشها که همانا برخوردی سلبی است به عنوان راهکار اجرا میشود
حال جالب اینجاست که رژیم که میبیند هر جا که دست گذاشته که کم هم نیست آنرا نابود کرده ( مثل دین ، عفت ، اخلاق ، تربیت ، وطن پرستی ، ورزش ، تحصیل ، تولید ، روابط میان ملتها و...) تنها راهکار نجات ملت را که علوم اجتماعی است نیز مورد طمع دارد که مبادا نظریه پردازهائی از دل اندیشه های سکولار راه نجاتی برای این مردم دین گریز جهت وفاق ملی و تحمل دگر اندیشی بیابد و پیش روی ملت نهد
گویا تا آخرین حلقه های متملقین ریا کار دور خود را از دست ندهند نمیفهمند در پس محافظین و اهل بیت خود مردم چگونه می اندیشند و عمل میکنند.
××××××××
جهان دارد به سمت جهانی شدن میرود و فرهنگ و هنر جهانی دارد فرهنگ و هنر تمامی ملل را جذب کرده و بنا بر استعداد هر ملتی بر فرهنگ و هنر آن ملت اثر میگذارد
امروزه دیگر نمیتوان مرزی برای پیتزای ایتالیا یا گیتار اسپانیا یا فرش ایران قائل شد و هر ملتی که بخواهد خود را محدود به فرهنگ خود بکند و دور خود یک حصار بکشد بزودی دجار عقب ماندگی و پسرفت میشود چنانکه ما شاهد سی و دو سال عقبگرد تاسف بار بودهایم
اما آیا براستی ما نمیدانیم چه بحران اجتماعی ، اخلاقی در کشور به وجود آمده آیا دم زدن از طرحی یک الگو برای دنیا نهایت غفلت مسئولین ما از وضع جاری نیست ؟
اساسا این اسلامیت و ایرانیت ما چیست که اینقدر لاف آنرا میزنیم؟
آیا جز کتب جعلی خطی وارداتی از جاعل خانه های هند که عدهای مزدور با دستورات و تز استعماری انگلیس نوشتهاند و به خورد ما ملت بیچاره دادند چیزی از این ایرانیت و اسلامیت در بستر واقعی فرهنگ و اعتقادات یک ملت که همانا گفتار و کردار و اداب جاری و بروز آنهاست میتوان یافت؟
که مثلا به قولی یک تیم بیست نفره از متخصصین ده سال تحقیق کنند تا تاریخ تولد خیام را بیابند (نقل قول غیر مستند)
خیامی که به نظر من یک شاعر هندی بیش نیست که با ترجمهی اشعار فیلتز جرالد به همراه او هنرشان را به سیاست گذاران و مشاورین کمیانیهای نفتی و بزرگان دربار ملکهی انگلستان فروختهاند و سپس موسسات فرهنگی آمریکا به بهانهی ساختن آرامگاه او بر روی خرابههای شهر سوختهی نیشابور دهها برابر آن اشیاء عطیقهی آنجا را غارت کردهاند؟(برداشت کاملا شخصی و بدون هرگونه سند قابل استناد)
اساسا این اسلامیت و ایرانیت ما چیست که اینقدر لاف آنرا میزنیم؟
آیا جز کتب جعلی خطی وارداتی از جاعل خانه های هند که عدهای مزدور با دستورات و تز استعماری انگلیس نوشتهاند و به خورد ما ملت بیچاره دادند چیزی از این ایرانیت و اسلامیت در بستر واقعی فرهنگ و اعتقادات یک ملت که همانا گفتار و کردار و اداب جاری و بروز آنهاست میتوان یافت؟
که مثلا به قولی یک تیم بیست نفره از متخصصین ده سال تحقیق کنند تا تاریخ تولد خیام را بیابند (نقل قول غیر مستند)
خیامی که به نظر من یک شاعر هندی بیش نیست که با ترجمهی اشعار فیلتز جرالد به همراه او هنرشان را به سیاست گذاران و مشاورین کمیانیهای نفتی و بزرگان دربار ملکهی انگلستان فروختهاند و سپس موسسات فرهنگی آمریکا به بهانهی ساختن آرامگاه او بر روی خرابههای شهر سوختهی نیشابور دهها برابر آن اشیاء عطیقهی آنجا را غارت کردهاند؟(برداشت کاملا شخصی و بدون هرگونه سند قابل استناد)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر