در چهارچوب جمجمه

حقیقت نیازمند انتقاد است ، نه ستایش - نیچه

۱۳۹۱/۰۲/۰۷

نظارت خبرگان انتقاد از رهبری



من مدعی تئوری پردازی مکتب سکولاریسم به عنوان یک روشنفکر ایرانی هستم و علاوه بر آن به هیچ عنوان فرد مذهبی نیستم.

در عین حال نظام ولایت فقیه را در حال حاضر و احتمالا تا آینده ای نه چندان نزدیک بهترین سیستم حکومتی برای مردم ایران می دانم.


دلایلش را قبلا در مفالاتی گفته ام اما خیلی خلاصه باید بگویم یک رهبر مادام العمر برای هر کشوری یک موهبت بزرگ است چرا که اگر در راس یک کشور فردی با ثبات نباشد و اگر شخص اول مملکت در یک دوره ی محدود این مقام را داشته باشد و یا بقای حاکمیتش معطوف به رای مردم باشد آنگاه جریانات قدرتمند می توانند او را تحت نفوذ خود در بیاورند و آراء وی را با تبلیغات و جریان سازی تحت تاثیر قرار دهند و قدرت او را به چالش بکشند و طبعا چنین رهبری قدرتی ندارد و قدرت در دست جریانات مافیائی خواهد بود.

چیزی که مطلوب فراماسونری جهانی است تا براحتی دولتها را به اسارت بگیرد.

اما اگر این رهبر تعادل روانیش را از دست داد چه؟
اگر فاسد شد چه؟
اینجاست که مجلس خبرگان وارد عمل خواهد شد و او را عزل خواهد کرد.
آیا مجلس خبرگان می تواند در جزئیات اعمال رهبر تظارت کند و از او بازخواست نماید؟
خیر
قرار نیست مجلس خبرگان بر کشور رهبری کند و رهبر عملا بشود کارپرداز مجلس خبرگان
اگر قرار به این باشد دیگر رهبر به چه کار می آید مجلس خبرگان می شود مجلس سنا و رئیس جمهور اوامر مجلس سنا را انجام می دهد.
مجلس خبرگان باید هر زمان که احساس کرد که صلاحیت رهبر از میان رفته و او صالح نیست او را عزل کند.

حتی اینکه مجلس خبرگان بخواهد اخطار به رهبر بدهد که اگر تو این کار را نکنی عزل خواهی شد نیز غلط است.

اگر رهبر تصمیمی گرفته که از نظر مجلس خبرگان مردود است پس این رهبر فاقد صلاحیت است و باید عزل شود و اگر خبرگان به رهبر بگوید که فلان کارت غلط بوده درستش کن عملکرد خودش را زیر سئوال برده و خواسته اش قابل قبول نخواهد بود.

پس چه کسی باید به عملکرد رهبر نظارت کند و او را نقد کند؟
مردم

انتقاد از رهبر به معنای عدم اطاعت از وی نیست

ما باید یاد بگیریم که از رهبر کشور اطاعت کنیم حتی اگر شدیدترین انتقادات را به وی داشته باشیم

حتی اگر تمام مردم مخالف نظر رهبر باشند باید به جهتی که او دستور می دهد بروند

چون معنای رهبر داشتند این است

اگر قرار باشد هر کس راه خودش را برود این یعنی هرج و مرج یعنی آشوب
مردم باید از رهبر اطاعت محض کنند و نخبگان باید به او انتقاد کنند و به او توصیه دهند.
و مجلس خبرگان باید ناظر بر احو.الات مردم و رهبر هر زمان که او را صالح تشخیص نداد وی را عزل و فورا رهبر دیگری منصوب کند و خود در کنار مردم مطیع اوامر رهبر جدید باشد.

در راس یک حکومت مقتدر و موفق نه مردم هستند و نه مجلس خبرگان
در راس یک ملت باید رهبر باشد
و امروزه ضرورت این موضوع بیش از پیش با مشاهده ی مشکلات دمکراسیهای غربی آشکار می گردد مشکلاتی که ناشی از اتخاذ تصمیماتی است که به نفع مردم نبوده بلکه به نفع سرمایه داران جهانی می باشد .

هر چند که هنوز نخبگان ما تازه دارند الفبای دمکراسی غربی را یاد میگیرند که ناکارامدی آن اثبات شده است.

من به عنوان یک روشنفکر سکولار قویا به مردم ایران ناکید میکنم که قدر نظام موجود در کشور را بدانند و با حمایت از رهبرشان به او قدرت بدهند تا با جریانات فاسد و اهریمنی که در کشور وجود دارند مبارزه کند.

جمله ی فوق را بسیار دقیق گفتم و اصرار دارم که آنرا نه یک تعارف بلکه یک توصیه ی حیاتی بدانند.

هیچ نظری موجود نیست: