حمله به ایران قطعی است در غیر این صورت مردم دنیا بر فروپاشی اقتصاد غرب تمرکز کرده و اگر وحشت از ورشکستگی عمومی شود و اعتماد کاذب به اقتصاد غرب از بین رود بناگهان دولتهای غربی ورشکسته و جوامع غربی دچار آشوب و هرج و مرج می شوند بنابراین آنها از یازده سپتامبر فقط دنبال هیاهو بودند و بس تمام این حرفها که ما در عراق شکست خوردیم و غیره کذب است و آنچه آنها در یازده سپتامبر ،جنگ افغانستان، جنگ عراق، حمله به لیبی و اکنون حمله به ایران دنبال آن هستند فقط انحراف افکار عمومی است
تنها شانس ما عقب انداختن این حمله تا آنجاست که غرب کاملا ورشکسته شود
آنچه آنها احتیاج دارند هیاهو و انحراف افکار عمومی است بنابراین اقدام تلافی جویانه ی ما هر چقدر که قوی باشد و هر چه که کاری تر باشد چون مردم را از موضوع ورشکستگی غرب منحرف و شانس بیشتری برای پیدا کردن یک راه حل به آنها می دهد و برای آنها مطلوب تر است پس برد آنها در به آتش کشاندن دنیا است
ما باید به هر شکل ممکن بهانه های ایشان مرتفع کنیم
ما می دانیم که موضوع غنی سازی ارونیوم برای غرب فقط یک بهانه است
اما اکنون این سئوال جدی مطرح است
آیا ما دنبال ساخت بمب اتم هستیم؟آیا بسرعت می توانیم به بمب اتم دست پیدا کنیم؟
اگر نه بهتر است فورا کلیه ی برنامه های غنی سازی خود را متوقف کنیم تا زمان بخریم و غرب بهانه ی کافی نداشته باشد تا فروپاشی آن قبل از حمله محقق شود چرا که تا آنها به بهانه ای که احتمالا حقوق بشر خواهد بود توسط عناصر خائن خارج کشور دست یابند زمان بیشتری سپری خواهد شد
اما اگر بسرعت به بمب دست پیدا می کنیم سئوال اینجاست
آیا واقعا یک عدد بمب می تواند برای ما عامل دفاعی محسوب شود؟
کجا می خواهیم استفاده کنیم؟
تلاویو؟ این که غایت آروزی غرب خواهد بود که ما یک بمب اتمی حتی در واشنگتن بیندازیم تا آنها را برای سی سال دیگر چنانکه بعد از اشغال سفارت امریکا بیمه کردیم آسوده خاطر کنیم
۵ نظر:
استاد عزیز،
جانا سخن از زبان ما میگویی، حقیقتا علارقم همه ی مشکلات و مخالفتهایی که در این راستا قابل پیش بینی است، این ایده همچنان بهترین و سیاستمدارانه ترین گزینه هاست
گیریم که ایران بتواند شدید ترین عکس العمل ها را به یک حمله ی احتمالی نشان دهد
و یا در دراز مدت شکست ناپذیر بنماید
یا شاید حتا با مقاومت خود سبب سقوط برخی از دولتهای مربوطه شود
حتا در خوشبینانه ترین سناریوهای قابل پیش بینی، باز ایران بازنده ی اصلی خواهد بود
چرا که میدان اصلی این جنگ احتمالی سرزمین ایران خواهد بود
باور کنید اینروزها هر بار که پایه های سیستم سرمایه داری غرب میلرزد، ترس تمام وجود مرا فرا میگیرد
و از خود میپرسم آیا آغاز یک جنگ بزرگ، بزرگتر و فراگیر تر از قبلیها تنها چاره ی اینها برای توجیه و توضییح شرایط نخواهد بود
به نظر این حقیر در صورتی که مسئولانی باشند که حساسیت شرایط را درک میکنند، بهترین کار آغاز مذاکراتی چند جانبه با شرکت روسیه و چین و توقف مشروط غنی سازی به درخواست ایشان است
هر چند که سوریه نیز شرایط بهانه جویی غرب را برای زدن جرقه ی آغازین دارد و در پی آن همه گیر کردن شعله ها را دارد
برزوی عزیز
خیلی دردآور است سرنوشت ما ایرانیان
ملتی با بزرگترین ذخائر نفت و گاز که در حلقه ی نادانان داخلی خائنین داخلی و استعمار ناجوانمرد گیر کرده است
چقدر من فریاد زدم که حمله به ایران قطعی است و کسی گوشش بدهکار نبود حتی شما دوست عزیز
صحبت از عزت ملی کردید و نخواستید که واقعیات تاریخی ما را بپذیرید چرا؟
چرافکر نکردید که لردها چرا چنین در تاریخ ما قلب کردند؟
اگر شما یک نفر حتی از من حمایت می کردید می توانستیم مطبوعات و رسانه های هلند را از راز موجود در سرزمین ایران آگاه کنیم و چنان لردها را رسوا کنیم که با این موج ضد سرمایه داری برای همیشه نابود شوند
راستش اگر من می دانستم که این موج براه می افتد شاید خودم هم بیشتر تلاش می کردم اما چون امیدی نداشتم چون هموطنانم هم مرا یاری نکردند ناامید شدم
به هر حال لردها دارند به حکومت جهانی خود نزدیک می شوند و ما هم هدف اصلی آنها هستیم
حال باید دید عملکرد مقامات ایران چیست
من که خودم مانده ام حیران که آیا مقامات ایران واقعا از سر نادانی دارند ما را به جنگ میکشانند یا مامورند که به افسانه های یهودیان جامعه عمل بپوشانند
دوست عزیز،
بی آنکه بخواهم سخنان شما را رد کنم ، باید بگویم که علت اصلی یک جنگ احتمالی را درمانده گی دستگاههای حکومتی سرمایه داری تحت نفوذ لردها میدانم
و این درمانده گی خواسته ی لردها نیست بلکه اتفاقی است که در نتیجه ی یک سیستم غلط اقتصادی (که مصرف را مبنا قرار میدهد و نه نیاز را) بوقوع پیوسته است.
یعنی اگر ایشان بتوانند بشکل دیگری خود را از مخمصه ی بحران موجود نجات دهند، شک ندارم که گزینه ی جنگ را انتخاب نمیکنند
چرا که پیروز این جنگ از قبل تعیین شده نیست و لردها میتوانند در کنار ایران از بازندگان اصلی باشند
بهر حال آنطور که کارشناسان میگویند کشورهای غربی باید بتوانند ده سالی در این شرایط دوام بیاورند تا سطح اقتصادی چین و هند و برزیل و ... با غرب برابر شود و در نتیجه غرب در شرایط رقابتی قرار بگیرد. و این کار سخت دشوار است .
راجع به گلایه ی شما نیز فکر میکنم قبلا هم عذر خواهی کردهام که متقاعد کردن ملتها(در اینجا ملتهای اروپا) به حقایقی که در آن (حداقل به ظاهر) ذینفع نیستند کاری غیر ممکن است. همانطور که در دو دهه ی گذشته کمتر کسی از خود پرسیده است که بر مبنای چه فرمولی دلارها زاینده میشوند
و همه میگفتند که هر چه باشد، بهر حال فرمول خوبی است
ارادت
نمی خوام ناسپاسی کرده باشم شما رفیق شفیقی برای من بودید
می خواهم یک وبسایت درست کنم و دوباره تمام قطعات پازل را با دو تا منتقد کنار هم بذارم یکیش شما هستید آیا دوستی دارید که نفر دوم باشد؟
در خدمتم ، اما بعید میدانم بتوانم اهل دلی بیابم که در ضمن وقت آزاد نیز داشته باشد، بویژه که با نظراتم پس از انتخابات حسابی دور و برم خالی شده است
ارسال یک نظر